مژگان مهرابی - روزنامهنگار
راستگو بود و خداترس؛ معتقد بود حالا که لباس روحانیت به تن دارد باید پیرو سیره پیامبر(ص) باشد. برای تحقق این ادعا از هیچ خدمتی مضایقه نکرد. او همواره سعی کرد راه ائمه(ع) را ادامه دهد و موفق هم شد. تنها هدفش این بود که جاذبههای دین اسلام را به نمایش بگذارد. کسانی که از نزدیک با او نشست و برخاست داشتند به این امر، یقین و از ایثارگریهای او خبر دارند. شهید فضلالله مهدیزاده ملقب به «محلاتی»، مردی بود که عاشقانه برای خدا زیست و عاشقانه برای خدا جانش را هدیه کرد. خدمات او به احیاء دین الهی و مردم، کتاب قطوری است که شاید اغلب ما حتی یک سطرش را هم نخوانده و ندانسته باشیم. تنها چیزی که دربارهاش میدانیم، شهادت او در سانحه هوایی است بیآنکه مطلع باشیم چقدر به او مدیونیم. اول اسفندماه سالروز شهادت این مرد مجاهد است. به پاس ایثارگری او یادش را گرامی میداریم.
18تیرماه سال1309، شهر محلات. خدا به غلامحسین، پسری عطا کرد و او به همین یمن، نامش را «فضلالله» گذاشت. فضلالله تنها پسر خانواده بود و نورچشمی پدر و مادر. با اینکه پدر کسبوکار پررونقی داشت اما دلش نمیخواست فرزندش در مدارس دولتی درس بخواند؛ ازاینرو او را به مکتبخانه فرستاد. فضلالله تا پانزدهسالگی در محلات بود و در این مدت با روحانیونی چون امام خمینی(ره)، سیدمحمدتقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر ارتباط داشت و در رفتوآمد بود. همین عاملی شد تا به علوم حوزوی علاقهمند شود و دروس مقدماتی را نزد آیتالله شهیدی یاد بگیرد. فضلالله تشنه یادگرفتن بود و دلش میخواست پی طلبگی برود اما پدر به این امر، راضی نمیشد تا اینکه با وساطت محمدتقی خوانساری و عمویش، پدر رضایت خود را اعلام کرد و فضلالله به قم رفت. آنزمان 15سال بیشتر نداشت. استعداد او در یادگیری علوم حوزوی باعث شد طلبهها به او لقب شیخ بدهند. او نزد استادان برجستهای چون آیتالله حسین بروجردی، امام خمینی (ره)، سیدمحمدحسین طباطبایی و حائری یزدی تلمذ کرد و همین را افتخاری برای خود میدانست. با گذشت زمان، پدر برای فضلالله که حالا 21ساله شده بود، آستین بالا زد تا به قول معروف، او را سروسامان دهد؛ ازاینرو فضلالله به زادگاه خود برگشت و با اقلیمسادات شهیدی محلاتی ازدواج کرد.
اما مبارزات سیاسی او چطور شکل گرفت؟ این موضوع به دیدار فضلالله با شهید نواب برمیگردد. نخستین بار شهید مبارز را در منزل آیتاللهالعظمی خوانساری دید و همین بابی شد تا فضلالله در کنار درس و تحصیل با گروه فداییان اسلام هم همکاری کند. در کنار این فعالیتها، او به دستور آیتاللهالعظمی خوانساری به شهرهای مختلف میرفت و درباره انتخابات مجلس سخنرانی میکرد. بعد از فوت آیتالله بروجردی، شهید محلاتی برای مسائل شرعی به امام خمینی رجوع میکرد و انس زیادی با او داشت. ارتباط شهید محلاتی با امام (ره) حتی باعث شد در سال1341توسط ساواک دستگیر شود. در واقعه خرداد 1342 هم بهمدت 2ماه مخفی شد و خوشبختانه مأموران ساواک نتوانستند او را دستگیر کنند. اما او بعد از تبعید امام، فعالیتهای مبارزاتی خود را پررنگتر کرد و همسو با دیگر یاران امام دست به افشاگری علیه حکومت پهلوی میزد. حتی در یکی از مراسم که همزمان با نیمه شعبان بود، درباره امام خمینی(ره) سخنرانی و نسبت به تبعید ایشان اعتراض کرد. همین موجب هجوم مأموران ساواک شد و به زور ضربوشتم مردم، این شهید بزرگوار را دستگیر کردند. با همه مصایبی که او برای مبارزه با رژیم پهلوی چشید اما یک لحظه هم دست از مبارزه برنداشت. حتی در زمان تبعید امامخمینی(ره) به نجف، با یاران او در ارتباط بود و چندین بار هم خدمت امام و فرزندش حاجآقامصطفی رسید.
با اوجگرفتن مبارزات انقلابی در بهمن57، شهید محلاتی از سوی شهید مطهری مطلع شد که امام قصد دارند به ایران بیایند. او در قالب یکی از مؤثرترین یاران امام، کمیته استقبال از ایشان را راهاندازی کرد. روز 12بهمنماه با ورود امام به ایران، از سوی معظمله مأمور شد تا صدای انقلاب ایران را به گوش جهانیان برساند. وقتی رادیو و تلویزیون از سوی نیروهای مبارز تصرف شد، او از پشت رادیو اعلام کرد: «بسمالله الرحمن الرحیم. این صدای انقلاب اسلامی ایران است» و همین صدا برای همیشه جاودانه شد.
شهید محلاتی بعد از پیروزی انقلاب، بهعنوان دبیر جامعه روحانیت مبارز و همچنین نماینده مردم محلات در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی خدمت کرد. البته از سوی امام مسئولیت نمایندگی بنیانگذار جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران را هم عهدهدار شد. با شروع جنگ، برای تقویت قوای انسانی، گام برداشت و همواره فرماندهان و مسئولان سپاه را برای پرشتابکردن امور جهادی و دفاعی تشویق میکرد. این در حالی بود که عوامل نفوذی سعی داشتند با شایعه پراکندگی، روحیه رزمندگان را تضعیف کنند. تواضع و فروتنی او باعث شده بود الگوی خاصی برای رزمندهها باشد؛ این که بیتوجه به مقام و مسئولیتی که داشت پابهپای دیگران برای دفاع از میهن تلاش میکرد. یکی از آرزوهای او شهادت بود و همیشه در هر نماز دعا میکرد تا سرانجامش به شهیدشدن ختم شود. عاقبت به خواستهاش هم رسید. در اول اسفندماه سال1364 هنگامی که همراه چند تن از نمایندگان مجلس و مسئولان قضایی سوار بر هواپیمای مسافربری راهی جبهههای نبرد بود توسط چند فروند هواپیمای جنگی عراقی مورد هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.
به مناسبت سالروز شهادت شیخ فضلالله محلاتی
مردی که برای خدا زیست
در همینه زمینه :