بازی و شادی در کلاس قرآن
کلاسهای خانوادگی مدرسه قرآن سالهاست با حضور و صدای شادی کودکان برگزار میشود و هیچکس مانع این شادمانی و حضور نمیشود
تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران از اواخر دهه70 با عشق به قرآن و فهم و تدبر در آن، کانون قرآن را زیرنظر دانشکده علوم دانشگاه تهران راهاندازی کردند. بعد از چند سال، طرحی با عنوان مدرسه دانشجویی قرآن و عترت نوشته و برای تصویب به دانشگاه تهران و وزارت علوم دادهشد و از سال 1385فعالیتشان را تحت عنوان مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران آغاز کردند. این مرکز از همان دهه70و دوران دانشجویی برخلاف بیشتر مراکز که در حفظ و روانخوانی فعال بودند، حوزه فهم و تدبر در قرآن را پیش گرفت و از استادان مختلف حوزه و دانشگاه بهرهمند شد.
جز این، برخی مفاهیم و علوم روز همچون کامپیوتر، داستاننویسی، کارگردانی و... که امکان برقراری پیوندی میان آنها و قرآن وجود داشت نیز در این مدرسه راهاندازی شد تا فعالیتها و اقدامات در حوزه قرآن، تأثیرگذارتر باشد. این رویکرد موجب جذب طیف وسیعی از مخاطبان در مجموعه قرآن و عترت شد بهگونهای که بعد از گذشت 2سال، بین 50تا 100کلاس در هفته در این مرکز برگزار میشد.
هماکنون این مرکز دارای 14مدرسه و 70کارگروه تخصصی است. از همان اوایل فعالیت مدرسه و بهویژه بعد از متاهلشدن مؤسسان آن، قرار بر این شد جلسات تدبر در قرآن بهگونهای برگزار شود که خانمها نیز بتوانند نقش فعال و مؤثری در آن داشته باشند. این جلسات بهصورت خانوادگی در خانه استاد و دانشجویان برگزار شد و این آغاز راهی شد که مجموعه قرآن و عترت را هماکنون به مجموعهای متفاوت و البته پر از جاذبه برای تمام اعضای خانواده تبدیل کرده است؛ به یک پاتوق قرآنی خانوادگی.
صدای خنده کودکان در راهروهای کلاسهای قرآن
«ما به شنیدن صدای بچهها در راهروها و طبقات عادت داریم. به صدای خندههایشان در میان سخنرانی خو گفتهایم، حتی برایمان عجیب نیست وقتی استاد اخوت سخنرانی میکند یکی دو نفر از بچهها کنار دستش نشسته باشند.»؛ اینها را یاسر رضازاده میگوید؛ مؤسس مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران که بیش از 20سال است از همان دوران دانشجویی فعالیتش را در حوزه تدبر در قرآن آغاز کرد و درست بعد از ازدواج و به پیشنهاد همسرش، کلاسها بهصورت خانوادگی برگزار شد تا همسرانشان نیز بهعنوان همراهان و پشتیبان شوهرانشان در مسیر قرآن، از این فیض بیبهره نمانده و حضوری پررنگ و فعال داشته باشند. رضازاده در گفتوگو با همشهری از نخستین جلسهای میگوید که در خانه خودشان برگزار شد؛ «نخستین جلسه مصادف شد با سخنان مقام معظم رهبری در مورد عبرتهای عاشورا که ایشان گفتند از دلایل ماندگاری عاشورا، حرکت امامحسین(ع) به همراه تمام اعضای خانواده است. ما هم تشکیل این جلسات را به فال نیک گرفتیم و اعتقاد داشتیم حضور خانوادهها موجب ماندگاری و استحکام آن خواهد شد.» و همین هم شد. حالا نزدیک به 20سال از آغاز این جلسات میگذرد و خیر و برکت قرآن در این خانهها جاری و ساری است؛ خانههایی که حالا جوابگوی تعداد اعضا و فرزندان آنها نیست و جای خود را به ساختمان خیابان کارگر دادهاند؛ فرزندانی که بهگفته رضازاده، دیگر اعضا را خاله و دایی و عمه و عموهای خودشان میدانند. بعدها حضور فرزندان و دانش و تجربه استادان نیز موجب برگزاری کلاسهای تربیت فرزند هم شد. تا پیش از همهگیری کرونا در زمان برگزاری جلسات تا 250نفر بهصورت خانوادگی در این کلاسها شرکت میکردند و حالا همین خانوادهها در فضای مجازی دور هم جمع میشوند.
تمرین تمرکز ذهنی با حضور کودکان
رضازاده حضور بچهها را که حالا شاید به 80نفر میرسند، نقطه قوت برگزاری این کلاسها میداند و معتقد است که این دقیقا با هدف ما مبنی بر حضور خانمها و کودکان هماهنگی دارد. بهگفته او در زمان برگزاری جلسات والدین، کلاسهای منسجمی برای کودکان برگزار نمیشود اما در همان زمان مربی یاافرادی که توانایی کار جمعی با بچهها را دارند، آنها را در طبقهای جداگانه دور هم جمع کرده و سرگرم میشوند؛ «ما دنبال بازی و شادی آنها هستیم. بچهها در کلاسهای قرآنی انگار ملائکه خودشان را دارند و صدای خنده و شادی آنها برایمان آزاردهنده نیست؛ هرچند که برای تازه واردها سخت است. تا آنجا که ممکن باشد، به بچهها تذکر نمیدهیم و جلوی شادی آنها را نمیگیریم. تنها بعد از چند سال که دخترها و پسرها بزرگتر شدهاند، در گروههای جداگانه حضور دارند.» خاطره این بچهها از دوران کودکی و حضور در مدرسه قرآن، قطعا با لحظات شاد و شیرین پیوند خورده، قرآن برای آنها با محدودیت و منعشدن از فعالیتهای کودکانه و شادمانی همراه نیست و حضور آنها در این فضا، آرامآرام موجب علاقهمندیشان به قرآن و آموزههای دینی خواهد شد. رضازاده از قول استاد اخوت که سالهاست برگزاری بخشی از کلاسها را بر عهده دارد میگوید: «سروصدای بچهها، تمرینی است برای ما تا فکر و خیالات خودمان را کنترل کرده و بتوانیم بر ذهنمان تمرکز داشته باشیم. اگر شنیدن صدای جیغ و داد و خنده بچهها در زمان برپایی کلاسها و سخنرانیها را تحمل کنیم اما بپذیریم که آنها باید در این فضا، شادمانه حضور داشته باشند، شاید لازم نباشد چند سال بعد سختی و هزینه بیشتری را برای علاقهمندکردنشان به دین و قرآن متقبل شویم».