هزینه هنگفت نتیجه پروژه جویشگر ملی
همشهری همزمان با اعلام پایان فاز نخست طراحی جویشگر بومی، هزینه ۵۲میلیارد تومانی صرف شده در این پروژه و نتیجه آن را در گفتوگو با کارشناسان بررسی کرده است
«جویشگر فارسی دومین سرویس پرطرفدار جستوجو بین کاربران ایرانی به شمار میرود که بعد از گوگل رضایت از خدمات آن 80 درصد است.» این بخشی از گزارشی است که مرکز ملی فضای مجازی همزمان با پایان فاز نخست طرح جویشگر بومی، منتشر کرده است. منظور از جویشگر بومی، 2سایت جستوجوی «یوز» و «پارسیجو» هستند که قرار بود جای گوگل را برای ایرانیها پر کنند. علیرضا یاری، دبیر شورای راهبری طرح جویشگر بومی، اخیرا از اتمام فاز اول این پروژه که از سال 93 آغاز شده خبر داده و تأکید کرده در این مدت 40 پروژه در خلال این برنامه اجرا شده است؛برنامههایی که بهصورت رسمی در مجموع 52 میلیارد تومان هزینه داشتهاند. پیش از این برخی منابع هزینه این پروژه را تا ۱۷۰ میلیارد تومان هم تخمین زده بودند که مقامهای رسمی این ارقام را رد کردند. هرچند گزارش مرکز ملی فضای مجازی از گنجایش بازدید 2 میلیون نفر از هرکدام از این سایتها خبر داده، کارشناسان ، از جمله خود علیرضا یاری به همشهری گفتهاند، جویشگرهای بومی از هدفی که برایشان تعیین شده بود، فاصله جدی دارند. کار به جایی میرسد که خیلی از کاربران اگر بخواهند یکی از موتورهای جستوجوی بومی را پیدا کنند با این توصیه روبهرو میشوند: در گوگل سرچشان کنید.
تأخیر داشتیم، به هدف نرسیدیم
علیرضا یاری، مجری فاز نخست جویشگر فارسی است که در گفتوگو با همشهری از جزئیات هزینه 52 میلیارد تومانی برای جویشگرهای بومی میگوید و تأکید میکند:« تأخیر 2 ساله در پایان فاز اول این پروژه، دیرکرد در اجرای مناقصه و ضعف بازاریابی باعث شده جویشگر فارسی به هدفهایی که تعیین کرده بود، نرسد.» او میافزاید: «طرح را از سال 93 آغاز کردیم که قرار بود تا اواسط سالهای 95 یا 96 فاز اول آن به پایان برسد اما به خاطر تأخیر در برگزاری مناقصه و... پایان بخش اول کار با تأخیر روبهرو شد. فاز بعدی، تجاریسازی جویشگر است و در فاز سوم قرار است یک شرکت بزرگ ایجاد شود که تمام محصولات را یکجا به کاربر ارائه کند.» او میگوید: «نیمی از کل هزینه مربوط به بخشهای فنی مثل دیتاسنترها، پهنای باند و... بود و نیمی دیگر، به 40 پروژه اختصاص داشت که در زمینههایی مثل موتور جستوجوی متنی، ترجمه ماشینی، ابزارهای خط و زبان فارسی، جستوجوی نقشه و... کار میکردند.» وی ادامه میدهد: «قرار بود در فاز اول 30 درصد از سهم بازار را در اختیار داشته باشیم اما هنوز بخش عمده سهم بازار جست و جو یا سرچ در اختیار گوگل است. ما فقط تا 2 میلیارد برای بازاریابی به این سایتها دادیم که پول کمی بود.» او باور دارد، برای رقابت در بازار از راههای مختلفی میتوان به هدف رسید: «سیاستگذاریهایی شبیه منع استفاده از خدمات تلگرام ممکن است در این مورد جواب بدهد. یک راه دیگر هم این است که این سایتها خدماتشان را افزایش بدهند و چیزی را ارائه کنند که گوگل ندارد.»
سهم جویشگرهای بومی از بازار
آماری که مرکز ملی فضای مجازی از جویشگرهای بومی ارائه کرده، نشان میدهد که این سایتها میتوانند در هر روز به 2 میلیون کاربر خدمات بدهند و بعد از گوگل، دومین سایت جستوجوی پرطرفدار ایرانیها هستند. در حالی که گوگل بیشتر از 95 درصد جستوجوی کاربران ایرانی را بهخود اختصاص داده و حتی اگر بینگ را درنظر نگیریم، باز هم سهم موتورهای جستوجوی ایرانی چشمگیر نیست. ضمن اینکه، تعداد مخاطبهای روزانه این سایتها کمتر از 27 هزار نفر است که نسبت به رتبههای برتر سایتهای ایرانی فاصله چشمگیری است؛ بهعنوان نمونه موتور جستوجوی یوز براساس آمار سایت مشهور الکسا در ایران رتبه ۱۴۶۸ را دارد. پارسیجو وضع بهتری دارد اما آن هم به بهتر از رتبه ۵۴۱ در ایران نمیرسد.
الکسا سایتها را براساس میزان استفاده کاربران، تعداد بازدیدها، رشد بازدیدها و... رتبهبندی میکند. برهمین اساس، رتبه جویشگرهای بومی چندان مطلوب نیستند. محمدرضا اصنافی، کارشناس فضای مجازی به همشهری میگوید: «رتبهبندیهای ما از میزان محبوبیت باید دقیق باشد. وقتی ما میگوییم، دوم هستیم، همهچیز خوب بهنظر میرسد اما واقعیت این است که باید روی سهم بازار تمرکز کنیم. ما از بازار جستوجوی اینترنتی سهمی نداریم. چون سرویسهایمان مناسب نیست، همه نیازها را دربر نمیگیرد و مخاطب به این سو کشیده نمیشود. در نهایت، هوش مصنوعی و الگوریتمهای جستوجو که با سرچ کاربران قویتر میشوند و وابسته به جستوجوی بیشتر هستند، قوی عمل نمیکنند. همه اینها مثل یک زنجیره به هم پیوسته هستند که باید در کنار هم رشد کنند.» او میگوید: «در جایی گفته شده، شرکتهای دولتی «باید» از سایتهای جستوجوگر ایرانی استفاده کنند. ممکن است بتوانید صفحه اول سایتهای کارمندان وقتی کامپیوترشان را روشن میکنند، تعیین کنید اما در نهایت، اوست که انتخاب میکند از چه سایتی استفاده کند. تجربه و آمار نشان میدهد که گوگل در صدر بازار است.»
تعدد بیش از حد، به رقابت آسیب میزند.
وجود چند رقیب داخلی در یک فضا به جای ایجاد رقابت جا را تنگ میکند و امکان ارائه سرویس مطلوب را از آنها میگیرد. اینها بخشی از انتقادهای علیرضا اصنافی، کارشناس فضای مجازی است. او میگوید: «اگر شرکت گوگل موفق است، به این دلیل بوده که چندین سرویس را همزمان ارائه میدهد. به جز موتور جستوجو، سرویس ایمیل، فضای ابری و... توسط این شرکت ارائه میشود. همه اینها باعث شده هوش مصنوعی گوگل بهتر دادهها را تحلیل کرده و در نهایت سرویس بهتری را به مخاطب ارائه کند. در حالی که ما صرفا به ارائه سرویسهای محدودی مثل جستوجو، ترجمه به یکی دو زبان یا گلچین کردن اخبار فکر میکنیم که آنقدرها هم کاربردی نیستند. همین تکبعدی بودن باعث میشود مخاطب نیاز چندانی به استفاده از این سایتها حس نکند.» وی میگوید: «ما در بحث پیامرسانهای داخلی چند نمونه را ارائه دادهایم و هدفمان این است که مخاطبها را بین آنها پخش کنیم. در حالی که، وقتی این سیستمها به درآمدزایی و سرویسدهی مطلوب میرسند که تعداد مخاطبهای یکی از آنها زیاد باشد. وقتی مخاطبها از یک شبکه سرویس بگیرند، هوش مصنوعی و الگوریتمهای آن سامانه تقویت میشود و نتیجههای بهتری را ارائه میکند، تمام هزینهها هم برای بالا بردن همان یک سرویس صورت میگیرد. درصورتی که اگر ما یک سرویس مشابه را – بدون کوچکترین تغییری- در چند سایت ارائه کنیم، در نهایت به مخاطب سرویس موردنظرش را ارائه نخواهیم کرد و او فراری میشود.»