چادرنشینهایی با ویلاهای لوکس
«شوصحرا» سبک زندگی فصل بهاری اهالی گناوه و مردم جنوب ایران است که آنها را شبهایی به چادر میکشاند
نگار حسینخانی، روزنامهنگار
بهاصطلاح گناوهایها، این فصل، فصلِ چادر است. مسیر اندیمشک تا اهواز را اگر در بهمنماه با قطار طی کنید، حتما ردیفی از چادرنشینانی را پشت سر خواهید گذاشت که یا مشغول به کشاورزی هستند یا دام خود را به چرا آورده یا در زمینهای کشاورزیشان بساطی گستردهاند. این نوع چادرنشینی اما فقط زندگی گروهی کوچک از مردم جنوب نیست. بسیاری از مردم جنوبِ کشور، در ماههایی که بهار مینامندش و کمی فصلبندیشان با ما متفاوت است، در چادر زندگی میکنند؛ یعنی از میانه آذرماه تا آخرین روز تعطیلات نوروز. تازه اگر بخت یارشان باشد و گرما پیش از موعد نرسد. اگر نه، فقط بهمن و اسفند را وقت دارند که از بهار دلکش لذت ببرند. همین است که این ماهها واله و شیدا به چادرها پناه میبرند. چادرهایی که گاهی در کنار ویلا، گاه خانه و گاه در دل کوه بنا شده است. اما چادرنشینی در جنوب ایران چگونه است؟
چادرنشینی سنت خوشنشینها
«شو صحرا» یا شبنشینی در چادر و دشت، سنتی مردسالار است. میگوییم مردسالارانه چون 80درصد جمعیت چادرنشینهای خوشنشین را مردان تشکیل میدهند. آنها از چند روز تا چند ماه این فصل را در چادر میگذرانند. یک نگهبان برای چادر درنظر میگیرند و روزانه سر کار خود در شهر حاضر میشوند و شبها به چادر برمیگردند. بعضیآخر شب به منزل برمیگردند و بعضی که مجردند، شب را همانجا میگذرانند. آن دسته که شب ماندهاند، از هوای بهاری صبحدم هم لذت میبرند. محمدرضا هنرکار، از اهالی گناوه میگوید که این شهر مثل خیلی از شهرهای جنوبی 2 فصل دارد: بهار و تابستان. بهار از آبانماه آغاز و تا نیمه فروردینماه ادامه دارد، تابستان هم باقی سال را تشکیل میدهد. از فروردینماه وضعیت جوی بادهای موسمی هم جریان دارد؛ یعنی بادهای 110روزه که هر 5روز یکبار شروع به وزیدن میکند. به این بادها ضربه هم میگویند. بادی که هوا را خوش میکند. از تیرماه تا آبانماه نیز هوا شرجی میشود. فرهنگ چادرنشینی در این شهر هم از اطراف و اعراب خوزستان و عشایر لرستان و کهگیلویه به مردم این بندر ارث رسیده است.
کشاورزان نزدیک زمین و دامداران کمی دورتر از خانه
چادرنشینهای جنوب آن دسته عشایر و ایلهای مهمی چون شاهسوند و بختیاریها نیستند که بهصورت فصلی کوچ میکنند. بعضیهایشان کسانی هستند که در روستاهای اطراف ماندهاند و دام خود را برای چرای فصلی چند کیلومتر از خانه دور کردهاند تا از داشتههای زمین در این ماهها بیشترین بهره را ببرند. آنها که در روستا میمانند هم بیشتر زنان و مردان سالمندی هستند که از خانه مراقبت میکنند. جوانترها برای چرای دام به کشتزارهای اطراف میروند؛ این فصل برایشان، هم خوشگذرانی است و هم کار. معمولا کارشان پیش از شدت گرفتن گرما، به همین 2 ماه خلاصه میشود. باقی سال کار چندانی برای انجام نیست. حسین آتشی، از اهالی روستای شول، از توابع گناوه میگوید: «تقریبا این مردم با دام خود به اندازه یک روز از روستا دور میشوند و جایی بین کوه و بیابان برای چرای دام پیدا میکنند. همانجا هم چادر را دایر میکنند. فصل خوشی برای ییلاق و چادر است و کمتر کسی دوست دارد به خانه برگردد.» شول معمولا در این فصل خالی از جمعیت جوان میشود و اگر جوانی در روستا باشد، با موتور یا ماشین به روستا بازمیگردد تا نیاز چادر را از روستا برآورده کند. اینگونه است که هر روز چند کیلومتر تغییر در چرای دام داده و چادر را برپا میکنند تا گوسفندان اطراف چادر با مراقبت سگهای گله چرا کنند. در این مدت جوانها هم موبایل بهدست در شبکههای اجتماعی گشت میزنند و در آفتاب بهاری و زیر آسمان پاک یله میکنند.
چادر جوانترها و ادامه خوشگذرانی مردانه
یکی از افراد درهای چادر را لوله میکند و به سقف میبندد. چادرهای بزرگی که با فرش و پشتیهایی که دور تا دور چیده شده، میزبان آن دسته از مردم است که تاب زندگی در چهاردیواریهای معمول را ندارند. بعضی کنار دریا ساکن شدهاند و بعضی در باغهای شخصی خود. همه امکانات هم فراهم است. علاقهمندان جدید به چادرنشینی را آن دسته تشکیل میدهند که برای خوشگذرانی چادر برپا میکنند. آنها ممکن است در حیاط ویلاهای لوکس خود چادر را دایر کنند یا در خانه یا چند کوچه بالاتر از منزلشان. مردان در فصلی از سال که همین روزها را شامل میشود، بهخاطر هوای مطبوع خارج از چهاردیواریهای معمول وقت میگذرانند. هرچند ماشاءالله جوهری، از اهالی گناوه، چنین اعتقادی ندارد و میگوید همه خانواده از این روزها استفاده میکنند: «حیف است در این روزها در چهاردیواری بمانیم. خیلی از خانوادهها با بچههایشان چادر میزنند و آخر هفته را در چادر میگذرانند. باقی هفته هم باغ در اختیار نگهبان است.» او که با چند نوع از میوههای درخت باغ خود از ما پذیرایی میکند؛ کنار، کاهو، پرتقال و کیوی را در ظرفی چیده و میگوید: «ما معمولا در همین باغ و بیرون از ویلا چادر میزنیم. بعضی هم خارج از خانههایشان چادر برپا میکنند و بعضی کمی از خانه دور میشوند و گاه در فاصله 10دقیقهای با شهر، در روستایی میمانند.» شبنشینیهای مردانه در روزهای منتهی به تعطیلی تا سحر ادامه دارد و به بازی میگذرد. اینگونه است که در این فصل، مردان وسایل خود را جمع میکنند و برای روز یا هفتهای به چادرها پناه میبرند. هوا مشخص میکند که چه زمان وقت چادر است. معمولا در این نوع جمعها مردان در پی احیای روزهای مجردی و رفتارهایی هستند که در زندگی روزمره و در جایگاه خود در خانواده چندان تمایلی به بروز آن ندارند. جوهری میگوید: «زندگی امروز در آپارتمانها خستهکننده است و برای تنوع و روحیه بهتر خیلیها چادر دارند. این ربطی به چارنشین بودن سکنه ندارد و برای تفریح است. یعنی، هم مقطعی است و هم آخر هفتههاست.»
80درصد مردم گناوه در چادر تفریح میکنند
فاضل سیفی یکی دیگر از اهالی گناوه میگوید که بیشتر از 25سال است که در گناوه چادر برپا میکنند و در محله عبد امام این کار رایج است: «با شروع فصل زمستان جوانها به چادرها پناه میبرند. 80درصد مردم گناوه به چادرنشینی و این تفریح علاقهمندند. اگر چه باغ دارند و ساختمانهای مجهزی در باغها بنا کردهاند، اما ترجیح میدهند در چادر باشند. چادر ما نیز از نیمه آذرماه تا آخرین روز تعطیلی نوروز، برپاست. اصلا پیش از خانهباغها، با تجهیزات کامل چادرگردی میکردیم.» منظور سیفی از امکانات نصب موتور برق کنار چادر و جانمایی منبع آب و نصب آنتن تلویزیون است. او که روستای چاهک را برای چادرنشینی انتخاب کرده، میگوید: «دلیل این انتخاب طبیعت جنگلی و صخرهای روستاست. این روستا با پوشش ماسهای و درختانی چون صدر بسیار زیباست. چادر ما هم با امکانات کامل، خیلی وقتها میزبان دوستان محیطزیست است. برنامههایی برای پاکسازی محیط اجرا میکنیم.» سیفی توضیح میدهد که حضور گردشگران در طبیعت و رهاسازی زباله باعث شده گردش باد، زبالهها را به شاخ و برگ درختان که اغلب خاردار هستند، بچسباند. بعد میگوید که روزهای یکشنبه یا دوشنبه هر هفته با همت این دوستان محیط پاکسازی میشود.
دید و بازدید، خاطرهگویی و یاد گذشته از اتفاقهایی است که در این چادرها جریان دارد. نواختن موسیقی، خیامخوانی، بندریخوانی و موسیقی لری تفریح چادرنشینهاست. دیدن آسمان شب بدون واسطه و سکوت در دل طبیعت باعث میشود این چادرنشینی خاطرات خوشی برای مردم به جا بگذارد. خوراک محلی و استفاده از گیاهان این فصل برای تهیه غذا هم یکی دیگر از خصوصیات چادرنشینی فصلی است؛ مثلا خیلیها در این فصل با سبزی پنیرک که محلیها به آن توله میگویند، یا قارچ و سیر محلی غذاهایی مخصوص فصل تهیه میکنند.
برنامه چادرها با تدبیر هیأت امنا
سیفی میگوید: «شنبه تا چهارشنبه چادر، مخصوص مجردهاست و 2 روز پایان هفته خانوادگی میشود. این چادرها در مالکیت یک شخص است، اما هیأت امنایی اداره میشوند. هزینههای جاری، هیأتامنایی و هزینههای اساسی چادر به عهده مالک است. چادر ما نیز با مالکیت بنده 7نفر عضو هیأت امنا دارد، با برگزاری جلسه، هزینههای هفتگی چادر محاسبه و سپس این مبالغ تقسیم میشود. گاهی نیز 20نفر در این چادرها سر سفره مینشینند. این چادرها همیشه خاطرات خوشی برایمان داشته است.»
داریوش خواجهگیری، از اهالی گناوه است. او چادرنشینی را با نام گلهبُنی استفاده میکند و میگوید که پیشتر مردم گوسفندان خود را به کوه میبردند و برای آنکه از شر حیوانات در امان بمانند، چادر برپا میکردند. در این زمان گاه با سنگ اطراف گوسفندان را مستور میکردند. آن روزگار جنس چادرها از مو و پشم بود، اما حالا از برزنت و پارچههای ضدآب ساخته میشود. بعد توضیح میدهد: «هنوز جمع شدن آدمها دور هم از زیباییهای چادرنشینی است. از سویی چادر جابجایی را آسانتر میکند. از اینرو کشاورزان با اینکه زندگیشان شهری شده است، برای کشت راحت و حملونقل راحتتر چادر برپا میکنند. از آنجایی که چادرنشینی سنتی، فرهنگی است، بسیار پیش آمده که چادری برپا شده و با اینکه نمیشناختیم به آن جمع سر زده و در آن مهمان شدهایم.»
نکته مهم و قابل توجه این سبک از زندگی آن است که چادرها حتی در ویلاهایی برپا میشوند که به تراس و فضاهایی چون آلاچیق و باغچه مجهز هستند. اینکه دایر کردن چادر در چنین محیطی و در فاصله اندکی از منزل بتواند اهالی را سر ذوق بیاورد، اگر چه برای ما نوعی پیکنیک بهنظر میرسد، اما برای اهالی وجه نوستالوژیک و در عین حال تفریحی اعیانی دارد که حاضر نیستند از آن بگذرند و وقت را در بهترین روزهای سال از دست بدهند.