خسرو دهقان - منتقد
در ایران چیزی به نام دایرهالمعارف منتقدان نداریم. فرض کنید اگر در طول تاریخ سینمای ایران بدون درنظر گرفتن خوب و بد آن حدود هزار منتقد داشته باشیم، به اندازه یک کتاب هزار صفحهای از این منتقدان در قالب اطلاعات شناسنامهای، بهعنوان مثال اطلاعاتی در زمینه نام و مشخصات و زادگاه و تحصیلات و تعداد نقدها و ترجمههای نوشته شده، نداریم. این یک نقصان است. منظور از دایرهالمعارف کتابی است بدون مطالب تحلیلی و حاوی مطالب شناسنامهای درباره منتقدان. البته تلاشهایی در این زمینه در حال انجام است. خانم هما جاودانی سالهاست در حال گردآوری اطلاعات از منتقدان تاریخ سینمای ایران بهمنظور نگارش یک دایرهالمعارف است. البته تا این لحظه کوششهای او به نتیجه نرسیده است. برای افراد جوانی که میخواهند وارد حوزه نگارش نقد شوند، کتاب یا کتابهایی با موضوع آیین نقدنویسی نداریم. در واقع اطلاعاتی وجود ندارد که منتقد جوان ما را راهنمایی کند که بعد از نگارش بسمالله... مطلب خود را چگونه آغاز کند. بهنظر در این زمینه باید تقلید را مدنظر قرار داد. برای روشن شدن مطلب مثالی از تویوتا میزنم که یکی از بهترین خودروهای جهان است. ژاپن امروزه در صنعت خودروسازی یکی از قویترین کشورهای دنیا محسوب میشود. اما 50سال قبل صنعت خودروی ژاپن از چنین وضعیتی برخوردار نبود و هنوز در آغاز راه قرار داشت.ژاپنیها برای پیشرفت در زمینه صنعت خودرو چه الگویی را بهکار بردند؟ خودروهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و آمریکایی را خریداری و از شیوه ساخت این خودروها
الگو برداری کردند. همان خودروها را با کپی کاری ساختند. بنابراین راه پیش روی یک منتقد نیز کپیکاری است. هر منتقدی به یک یا چند منتقد مورد علاقه خود دسترسی دارد. او میتواند با الگوبرداری از شیوه نقدنویسی آنها کار خود را آغاز کند. مانند یک سرمشق یا سرمشق خطاطی. من آقای الف هستم که با الگوبرداری از نقد آقایج، شروع به نقدنوشتن میکنم. در ابتدای کار و تا پیش از چاپ نقد نمیدانم که آیا نقد خوبی از آب درخواهد آمد، بامزه خواهد بود یا خوانندگان متوجه تقلیدی بودن کار من خواهند شد؟ در نهایت 2 راه پیش روی منتقد جوان قرار دارد. یا او غرق در این تقلید باقی میماند و در عمل نمیتواند پس از هفتهها، ماهها و سالها قدمی فراتر از کپیکاری یا تقلید بردارد و تبدیل به منتقدی کامل شود و برسد به صنعت اتومبیلسازی ژاپن که امروز توانسته با فاصله گرفتن کامل از تقلید، تبدیل به صنعتی بسیار پیشرفته شود. اگر منتقدی در قالب تقلید بماند، دیگران بهزودی متوجه خواهند شد که کار او تقلیدی و برگرفته از شیوه و اندیشه فلان منتقد است. راه دیگر این است که منتقد بهتدریج از تقلید از منتقد دیگر فاصله بگیرد. بهعنوان مثال اگر یک خطاط در حال پیشرفت را درنظر بگیرید باید بگویید که او در کارش از کارهای خطاطان بزرگی نظیر عماد الکتاب و میرزا رضا کلهر که از برجستهترین خطاطان روزگار خودند، بهتدریج در حال فاصله گرفتن است. در این حالت، منتقد با فاصله تدریجی با الگوهای اولیه خود و ضمن حفظ موضع تقلیدی خود تلاش میکند آرام آرام سبک و سیاقی هم برای خود در زمینه نگارش نقد ایجاد کند. در این وضعیت منتقد جوان نشان میدهد که کارش تنها تقلید صرف نیست و میتواند ضمن تغییرات شکلی و محتوایی در نقدی که در حال الگوبرداری از آن است، هنر ویژه خود را نیز در زمینه نگارش نقد بروز بدهد. بهعنوان مثال اگر جملات منتقد الگو، بلند است، جملات خود را کوتاهتر کند، اگر مطلب او در برخی جاها نیش و کنایه دار است، کمتر در مطلب خود نیش و کنایه بزند و اگر مطلب منتقد الگو بهنظر خلاصه میرسد، مطلب خود را با آب و تاب بیشتری کار کند. بنابراین گام اولیه در زمینه نگارش نقد، تقلید است، اما زمانی یک منتقد پیشرفت میکند یا خواهد توانست نام و نشانی مستقل برای خود دست و پا کند که بهتدریج از تقلید از الگو یا الگوهای خود فاصله بگیرد.ما 2 کتاب پایه داریم درباره سینمای ایران که توصیه میکنم فارغ از خوببودن و بدبودن آن، هر منتقدی در کتابخانه منزل خود داشته باشد؛ یکی کتابی درباره کتابشناسی سینما تا 1394 اثر اصغر یوسفینژاد است. او همچنان در حال فیشبرداری درباره کتابشناسی ایران تا سال1401 است تا در آیندهای نهچندان دور بتواند نسخه جدیدتر و بهروزتری از کتاب خود منتشر کند. کتاب وی تا سال1394 تعداد 2.780 مدخل دارد. او امروز با احتساب فیشبرداریهای جدید، مرز 4هزار مدخل را درنوردیده است. بخشهای این کتاب عبارت است از: کتابهایی درباره تاریخ سینما، تحلیل فیلم، شخصیتپردازی، مسائل فنی و مستندها. در واقع 5 یا 6 تقسیمبندی دارد که ذیل این تقسیمبندیها به ترتیب سال و الفبا، کتابها و شخصیتها را تقسیمبندی کرده و اطلاعات هر کتاب را در قالب شناسنامه آن کتاب ارائه داده است. به عنوان مثال اگر در سال1335 راجع به شخصیت فلان بازیگر یا فلان کارگردان، کتابی انتشار یافته باشد، اطلاعات این کتاب با عنوان، همراه با اسم نویسنده، با اسم مترجم، با فهرست مندرجات، درج شده است. این کتاب تا حدی ما را از اطلاعات درباره سینمای ایران بینیاز میکند و به ما خطمشی میدهد. در گذشته هم تلاشی از سوی مسعود مهرابی در این زمینه شد.
تلاش اصغر یوسفینژاد در واقع در ادامه تلاشهای مسعود مهرابی در دهههای60 و 70 خورشیدی است. کتاب بعدی، کتابی است با عنوان «سینمای نوشتاری ایران» که به همت و پایمردی آقای حسین گیتی انتشار یافته است. در این کتاب نیز مطبوعات و نشریات سینمایی، بیش و کم میتوان گفت تا حدود 90درصد از سالهای آغازین انتشار نشریات سینمایی پوشش داده است. در کتاب آقای گیتی نشریات سینمایی به صورت تاریخی فهرستبندی و تقسیمبندی شدهاند. در این کتاب همچنین خلاصهای از اعضای تحریریه این نشریات و همچنین خلاصهای از تاریخچه و فعالیت این نشریات ذکر شده است. از مقطع انقلاب تا به امروز نیز حدود 200نشریه سینمایی به چاپ رسیده است؛ نظیر ماهنامه امروز آقای هوشنگ گلمکانی، دنیای تصویر، همشهری 24، فرهنگ و سینما، که تعدادی از این نشریات، ماهنامهها و مجلات، برای مخاطبان نامآشناتر هستند. در حال حاضر درمان، بیمارستان و طبیبی برای نقد وجود ندارد. اکنون نباید به دنبال اصلاح معایب و نواقص نقد و آفتهای آن بود و تنها کاری که میتوان کرد، تحمل این وضعیت در حوزه نقد است.
چهار شنبه 20 بهمن 1400
کد مطلب :
153428
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/R635Y
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved