• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 19 بهمن 1400
کد مطلب : 153234
+
-

آموزش تئاتر آسیب دیده است

مهدی پاشایی با «داستان باغ‌وحش» در جشنواره چهلم حضور دارد

گفت وگو
آموزش تئاتر آسیب دیده است

سبا حیدرخانی-روزنامه نگار

داستان باغ‌وحشی که ۶۰سال تقابل 2مرد را از 2طبقه اقتصادی متفاوت و در دل سنترال پارک نیویورک روایت می‌کرد، قرار است با حال و هوای امروزی‌تری در تهران رخت صحنه بپوشد؛ «مهدی پاشایی» این نمایشنامه مطرح «ادوارد آلبی» را با خوانشی جدید برای اجرا در بخش رقابتی چهلمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر آماده کرده است. نگاهی جدید به نمایشنامه‌ای ۶۰ ساله که البته هنوز بر مفاهیم اصلی آن یعنی شکاف طبقاتی تکیه دارد. به بهانه این حضور با پاشایی درباره ویژگی‌های این متن، اهمیت جشنواره تئاتر فجر و اقتصاد تئاتر گفت‌وگو کرده‌ایم.

نگاه ویژه‌ای نسبت به این متن مشهور داشته‌اید؟
نمایشنامه اصلی 2بازیگر مرد دارد، که من در تغییر و اقتباس، بازیگر دیگری را با هدف حذف مسئله جنسیت، اضافه کردم؛ یعنی علاوه بر شخصیت «پیتر»، 2«جری» در صحنه خواهید دید. منظورم هم این بود که فقط مردان نیستند که از فاصله طبقاتی ضربه می‌بینند، بلکه زنان هم در این مسئله دچار آسیب می‌شوند.

جشنواره تئاتر فجر همیشه با حاشیه‌هایی همراه بوده و مسئله بودن یا نبودنش و نفعی که برای تئاتر ما می‌تواند داشته باشد، مطرح می‌شود. به اعتقاد شما، منافع آن بر مضرات مورد‌اشاره منتقدانش می‌چربد؟
به اعتقاد من، «انگیزه» مهم‌ترین دستاورد این رویداد است؛ همانطور که در همه جای دنیا جشنواره‌های تئاتری وجود دارند و عایدی خاص خودشان را برای هنرمند به همراه دارند. البته که من در بیست و چند سالی که کار تئاتر می‌کنم، تنها 2بار در جشنواره تئاتر فجر شرکت کرده‌ام که یک‌بارش سال۹۲ بود و یکی هم امسال که به‌درخواست دوستانی که کارم را دیده بودند در این رویداد شرکت کردم. اما در کل، معتقدم جشنواره رویدادی انگیزه‌بخش است. از این لحاظ که بالاخره گروه‌ها در یک‌سالی که تئاتر کار می‌کنند، امید حضور در جشنواره را در سر دارند و همین انگیزه باعث می‌شود تولید اثر با تمام بدبختی‌هایی که تئاتری‌ها دارند و با وجود اینکه هیچ‌گونه اهمیت و احترامی نسبت به این صنف روا داشته نمی‌شود، تداوم داشته باشد.

به اعتقاد شما جشنواره تئاتر فجر می‌تواند تأثیری در سازوکار اقتصادی تئاتر داشته باشد؟
فکر می‌کنم کیفیت است که می‌تواند بر اقتصاد تئاتر اثرگذار باشد نه رویدادی همچون جشنواره تئاتر فجر. چون اقتصادی دولتی بر تئاتر ما حاکم است و حرف زدن از چیزی به نام بخش خصوصی معنا ندارد؛ برای همین چرخه اقتصادی آن رکن مهمی در پروسه تولید تئاتر نیست و شاید تنها بتواند عشقی که تئاتری‌ها به کارشان دارند را بیشتر کند. این حرف من معطوف به کلیت تولید تئاتر و دخل و خرج آن می‌شود نه صرفا جشنواره. کارکرد جشنواره به ایجاد انگیزه در گروه‌ها برای افزایش کیفیت کارشان است که شاید به‌طور غیرمستقیم بعدها بتواند بر فروش آنها در گیشه اثرگذار باشد. اقتصاد تئاتر در اصل، وابسته به سیاستگذاری‌های کلانی است که در مجلس و دولت اتفاق می‌افتد و بنابراین اگر ضعفی در آن هست از پایه باید اصلاح شود. در کشوری مانند آلمان دانشجویی که تئاتر می‌خواند، بعد از اتمام تحصیلاتش، یک حقوق دائمی دارد و براساس سلیقه و علاقه‌اش وارد یک گروه می‌شود. ولی در ایران با اینکه هستند گروه‌هایی که تمام درآمد زندگی‌شان از راه تئاتر تامین می‌شود، اما در تهیه مخارج ابتدایی خود درمانده‌اند. برای همین، فقط جشنواره برای انگیزه‌بخشی به آنها باقی مانده. اگر قرار باشد همین هم نباشد، باید کاسه کوزه‌مان را جمع کنیم و از تئاتر برویم.

اشاره کردید به تئاتر خصوصی که در مقایسه با تعریف استاندارد جهانی‌اش، در ایران عملا به یک شوخی شبیه است؛ درباره این تفاوت توضیح می‌دهید.
هنگام اجرای «داستان باغ‌وحش» جوان‌هایی با من تماس می‌گرفتند تا به‌عنوان مشاور کنارشان باشم؛ یک نفرشان می‌گفت که می‌خواهد «چه‌کسی از ویرجینیا ولف می‌ترسد؟» ادوارد آلبی را به صحنه ببرد. از او پرسیدم آلبی چند فرزند دارد؟ گفت نمی‌دانم. پرسیدم اصلا آلبی کیست؟ اینها را می‌دانی یا فقط می‌خواهی یک کاری را به صحنه ببری؟ ببینید، یکی از معضلات تئاتر خصوصی ما این است که هر کسی از راه رسید خودش را کارگردان نامید و در نتیجه کیفیت تئاترها به‌شدت پایین آمد. یادم می‌آید برای نخستین تئاتری که می‌خواستم در تئاترشهر به صحنه ببرم 3 سال تمرین کردم، چندین بار آن را بازبینی و رد کردند، تا اینکه آخر توانستم 20 سال پیش نخستین اجرایم را در تئاتر شهر به صحنه ببرم. کاری که آن زمان یک‌رؤیا بود. اما الان مدیریتی وجود ندارد؛ کسی از رزومه تو نمی‌پرسد. از طرفی، بخش آموزش تئاتر به‌شدت دچار آسیب شده است؛ کسانی امروز تئاتر را آموزش می‌دهند که خودشان نیاز به آموزش دیدن دارند! و همین آدم‌ها کسانی را وارد بازار کار می‌کنند که بی‌هیچ تلاشی بالا می‌آیند. چطور؟ مثلا فلان کارگردان سینمای معروف ورک‌شاپی در 10جلسه برگزار می‌کند، تا بازیگر تربیت کند. آخر کجای دنیا، کسی در10جلسه بازیگر می‌شود؟ اما اینها از راه نرسیده و 2تا کتاب نخوانده، ادعای استادی دارند. همین جماعت بعدا اعتراض می‌کنند که چرا کار ما به جشنواره راه پیدا نکرد. درحالی‌که بازیگری تخصص است، کارگردانی تخصص است و باید بدانی چه کار می‌خواهی بکنی و همه اینها به‌نظر من با رشد تئاترهایی که نام خصوصی بر خود گذاشته بودند، شکل گرفت.

با توجه به اینکه تئاتر ما هنوز تحت‌تأثیر شرایط کرونایی است؛ جشنواره چهلم تئاتر فجر را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟
در کشوری زندگی می‌کنیم که خودآگاه یا ناخودآگاه برای بررسی هر موقعیتی بگوییم: «ای، بد نیست»؛ اما در مورد جشنواره تئاتر فجر به اعتقاد من در شکل کلی آن و با وجود نقاط قوت و ضعفش، باید قبول کرد که برگزاری‌اش تحت هر شرایطی، از برگزار نشدن‌اش بهتر است. کرونا و تأثیرش هم بسته به فرهنگی بوده که در جامعه ما برای هنر پایه‌ریزی شده است؛ تئاتر را بیشتر خود تئاتری‌ها یا تماشاگران همیشگی و حرفه‌ای آن می‌بینند و عامه مردم هنوز تئاتربین حرفه‌ای نیستند. اما در کل فکر می‌کنم استقبال از جشنواره چهلم خوب باشد. چون قشر خاصی که همیشه از تئاتر حمایت کرده‌اند این بار هم حامی تئاترها خواهند بود. خوشبختانه شیوع کرونا هم کمتر شده و اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، امسال می‌توانیم شاهد جشنواره‌ای بهتر از دوره گذشته باشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید