داریوش مهرجویی
حمید هامون: خب پدر و مادر و جد و آباد اگه مطرحه، خب من مادرم خیلی زود رفت، پدرمم انقدر ساده بود که آسه میرفت آسه میاومد که گربه شاخش نزنه. ولی من درست ضدبابامم. من مرتب شلنگ تخته میندازم ولی به هیچ جایی نمیرسم دکتر. دارم فرو میرم، به هیچی اعتماد ندارم، دارم هدر میرم این یعنی چی؟ دکتر من یه زمانی فکر میکردم یه چیزی میشم اما هیچ پخی نشدم. چهل و خوردهای ازم گذشته بدتر آویزونم. ما آویختهها به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده و کپک زده خودمونو؟
دو شنبه 18 بهمن 1400
کد مطلب :
153232
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/YE3y9
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved