• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
یکشنبه 17 بهمن 1400
کد مطلب : 153084
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/73PLA
+
-

آتیش نزن به جیبت

حکایت اسارت در بند تبلیغات و خریدهای پی‌درپی

گزارش
آتیش نزن به جیبت

مهدیه تقوی‌راد، روزنامه‌نگار

تبلیغات از همه طرف محاصره‌مان کرده‌اند. بمباران‌های تبلیغاتی از در و دیوار شهر بر سر شهروندان آوار می‌شوند و انگار قرار نیست هیچ سر و سامانی به آنها داده شود.
 تبلیغاتی که باعث می‌شوند گاهی اجناسی را خریداری کنیم که ممکن است، نیازی به آنها نداشته باشیم یا حتی فراموش کرده باشیم که نمونه‌ای از آن را در خانه داریم. اما همه تبلیغات در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی نیست گاهی این تبلیغات به گپ و گعده‌ای دوستانه هم راه پیدا می‌کند و در این نشست‌ها به ناگهان متوجه می‌شویم که بدون اینکه بخواهیم جنسی را خریداری یا سفارش داده‌ایم که هیچ نیازی به آن نداریم اما به‌دلیل نوع تبلیغاتی که شده، احساس نیاز به آن پیدا کرده‌ایم. ولع خرید، گاهی چنان ما را در برمی‌گیرد که فراموش می‌کنیم قرار بود پول‌های‌مان را صرف قسط و بدهی و پس‌انداز کنیم. امان از وقتی فرایند خرید به پایان می‌رسد و چند دقیقه بعد غول پشیمانی با یادآوری همه مخارج مهم به سراغ‌مان می‌آید. اما چه می‌شود که با وجود اینکه هر بار تصمیم می‌گیریم از سر هیجان خرید نکنیم، باز هم وقتی چشم‌مان به صفحه‌های رنگ و وارنگ اینستا، ویترین‌های پرزرق و برق مغازه‌ها و علامت درصد در ابعاد بزرگ (به معنای حراج) می‌افتد، دست و پایمان شل و کارت بانکی‌مان خالی می‌شود. 
حسین ایمانی جاجرمی، ‌جامعه‌شناس، با بیان اینکه مصرف‌گرایی یکی از ویژگی‌های دنیای امروز است، گفت:‌ قبول کردن اقتصاد باز به این معناست که مصرف را هم قبول کرده‌ایم و مرتب باید نیازها به مصرف به روش‌های هوشمندانه و در سال‌های اخیر توسط شبکه‌های مجازی و توسط اینفلوئنسرها (افراد تأثیرگذار) برای مردم تبلیغ شود. این جامعه‌شناس با تأکید بر اینکه سال‌های اخیر شبکه‌های مجازی تبدیل به بازیگران جدید عرصه تبلیغات شده‌اند و این شبکه‌ها در خدمت شرکت‌ها و واردکننده‌ها درآمده‌اند، گفت:‌قاعده این نوع کارکردن مصرف‌گرایی است اما همین مسئله عوارضی را خصوصا برای طبقات متوسط و فرودست جامعه به همراه می‌آورد و به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که نیازهای کاذب برای دنبال‌کننده‌های آنها اولویت پیدا می‌کند و جای نیازهای واقعی را می‌گیرد.

آینده مبهم  در انتظار فرزندان
در بسیاری از کشورهای جهان، هدیه دادن وسایل استفاده شده کاری جالب و مهربانانه است، درحالی‌که ا ین امر در کشور ما مقبوح و حتی نشان بی‌احترامی به‌حساب می‌آید. فکرش را بکنید وسایل نوزاد (مثل کالسکه، کریر، ساک و...) را با هزار زحمت تهیه کرده‌اید، فرزندتان بزرگ شده و این کوه بی‌استفاده جای انبارتان را اشغال کرده است و حالا خواهر یا دوست یا همسایه‌تان قرار است صاحب فرزند شود. چه اشکالی دارد اگر این وسایل را تمیز کنید به او هدیه بدهید؟ کدام نگاه است که به مادر اجازه می‌دهد دوباره راهی بازار شود و با هزار مدل سختی و قرض، وسایل جدید برای نوزادش تهیه کند؟ ما را چه می‌شود استفاده نکردن از وسایل و لباس‌های تعمیر شده را شأنی بالا برای خود می‌دانیم و آتش به مال و آینده و اقتصادمان می‌زنیم؟  به‌گفته جاجرمی وضعیت موجود که مصرف‌گرایی در بین برخی خانواده‌ها به‌شدت رواج پیدا کرده را باید به‌صورت جدی نقد کرد:‌ هجوم اقتصادی در سال‌های اخیر و رواج مصرف‌گرایی مقداری جامعه را دچار اختلال کرده است. تا چند سال قبل مردم کنار یکدیگر بودند و به نوعی به هم دلبستگی داشتند این روزها کمی کمرنگ شده و به‌نظر می‌رسد هجوم اقتصادی رفتارهای مردم را تحت‌تأثیر خود قرار داده و این رفتارهای انسانی را کمی دچار اختلال کرده است که مصرف‌گرایی به این مسئله دامن زده است. جاجرمی تأکید کرد:‌ تا وضعیت وخیم‌تر از این نشده باید وارد عمل شد، جامعه‌شناسان، روانشناسان، ‌اقتصاددانان و فیلسوفان باید حضور بیشتری بین مردم داشته باشند و درخصوص این مسائل باید در رسانه‌ها با مردم صحبت کرد. باید ببینیم تداوم این وضعیت در آینده ما چه تأثیری خواهد گذاشت؟ آیا توسعه پایدار که بارها و بارها درخصوص آن ‌صحبت شده را می‌توانیم عملی کنیم؟‌و چه کشور و چه نوع سبک زندگی را قرار است برای فرزندانمان به یادگار بگذاریم؟

چرخه معیوب مصرف
آنچه پدر و مادرهای ما از زندگی گذشته‌شان به‌خاطر می‌آورند، صرفه‌جویی و نگهداری از وسایل تا سرحد از بین رفتن‌شان بوده است. چه بسیار خاطراتی از مادربزرگ‌ها شنیده‌ایم که از هنر رفوی خودشان و تعمیرکاری همسرانشان برایمان تعریف می‌کردند؛ چیزی که امروز یا نیست و یا اسباب آبروریزی است. این روزها کمتر کسی را می‌بینید که لباس پاره‌اش را رفو کند یا جوراب دوخته شده بپوشد. معمولا خراب شدن هر چیز به‌معنای خروج آن از چرخه مصرف است.
جاجرمی ادامه داد:‌ در کشورهایی شبیه کشور ما که ساختار طبقاتی متوازن نیست این مسئله می‌تواند مشکل‌آفرین شود اما در اروپا که بیشتر افراد جزو طبقه متوسط جامعه هستند، از قرن 17میلادی اساس اقتصاد و زندگی‌روی مصرف و خرید کردن گذاشته شده و خرید رفتن به یک تفریح لذتبخش برای خانواده‌ها تبدیل شده است ولی در کشور ما این مسئله به‌گونه دیگری بوده است. تا قبل از آشنایی ما با زندگی مدرن، ‌همیشه در خانواده‌ها تأکید بر صرفه‌جویی بود و زندگی مقتصدانه حرف اول را می‌زد و خانواده‌ها اگر نیاز به کالایی نداشتند، آن را نمی‌خریدند اما امروز این مسئله در بیشتر خانواده‌ها از بین رفته و مصرف‌گرایی جای آن را گرفته است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :