قبل از استخدام کلاس کنترل خشم میرویم
معبربان جوان شهر در گفتوگو با همشهری از مشکلاتی گفت که 680 معبربان شهر برای کار با آنها روبهرو هستند
الهام مصدقی راد/ خبرنگار:
فیلمی که هفته گذشته از برخورد 2 معبربان شهرداری با دستفروشی به سرعت در فضای مجازی پیچید با واکنش جدی شهرداری تهران در برخورد و توبیخ کارمندان متخلف همراه شد. پرونده آن 2 معبربان هماکنون در حال سیر مراحل قضایی است.
روی دیگر سکه در ماجرای دستفروشی که این روزها میتوان در مراکز مهم شهر مانند میدان هفتمتیر، میدان تجریش، اطراف بازار تهران و دیگر نقاط شهر دید، حضور معبربانانی است که براساس وظایف محوله خود باید راه را برای عابران پیاده باز نگه دارند. هماکنون تهران 680معبربان دارد؛ نیروهایی که طبق قانون هیچکدام اجازه ندارند در منطقه محل سکونت خود بهکار مشغول باشند. این در حالی است که پیش از شروع بهکار تمام داوطلبان این شغل باید گواهی عدمسوء پیشینه و عدماعتیاد و همچنین آزمایشهای سلامت جسم ارائه کنند. محمد خرسندی، جوان معبربانی است که در گفتوگو با همشهری از ویژگیهای کار خود میگوید.
او 26سال دارد و از 3 سال پیش بهعنوان معبربان در شهرداری فعالیت میکند. پیش از این در یکی از مجموعههای ورزشی منطقه5 مدیر داخلی بوده که به گفته خودش با تعدیل نیرو مواجه شده و برای کسب روزی به شرکت شهربان و حریمبان مراجعه میکند. بعد از یک هفته آموزش درخصوص نوع رفتار و گفتار با مردم، بساطفروشان و مسئولان و آموزش درخصوص نوع فعالیتها و مسائل حیطه کاریاش فعالیتش را در محدوده منطقه 12آغاز میکند. خودش اهل کرج است، مجرد و همراه پدر و مادر و برادر نوجوانش زندگی میکند.
کنترل خشم یکی از کلاسهایی است که تمامی معبربانها در ابتدای فعالیتشان در آنها شرکت کرده و هفتهای یکمرتبه نیز این کلاسها برگزار میشود. خرسندی به همشهری میگوید: «به ما آموزش میدهند که اگر بساطگستر برخورد تند و خشنی داشت با او چگونه رفتار کنید.» اما رفتار تند و خشن برخی معبربانها که در یکی دو سال اخیر گاهی در فضای مجازی دست بهدست میچرخد انگار حکایت از چیز دیگری دارد. این معبربان جوان میگوید مردم آنچه را که میبینند تمام ماجرا نیست.
قبل از جمعآوری یک بساط 3مرتبه تذکر داده و حتی از صاحبان مغازههایی که در بیرون از مغازه بساط ایجاد کرده و سد معبر کردهاند امضا گرفته میشود که تا 48ساعت بعد بساطشان را جمع کنند و بعد با آنها برخورد میشود؛ «با بساط گستری که فحش و ناسزا نثار ما میکند، دست به چاقو میشود و تهدید میکند چگونه باید رفتار کرد؟ تعدادی از آنها افراد سابقه دار هستند و از چیزی ترس ندارند و به راحتی ما را هم تهدید میکنند. گاهی اوقات برخی رفتارهای ما برای دفاع از خودمان است اما مردم رفتار بساط گسترها را ندیده و نمیدانند پشت اینها چه ماجراهایی است.»
بهگفته وی تعداد زیادی از این بساطگسترها محتاج نان شب نیستند روزی 800هزار تومان تا یک میلیون تومان درآمد خالص کسب میکنند؛ بدون پرداخت عوارض، اجاره و... اینها را همان دستفروشها به معبربانها میگویند. به معبربانهایی که ماموریت کاریشان از منطقهای به منطقه دیگر منتقل شده و حالا دستفروشهای قدیمی به چشم رفیق به آنها نگاه میکنند.
صحنه کارزار
صدمه و آسیبهایی که نیروهای معبربان از برخی دستفروشان دیدهاند کم نیست. تخلیه چشم، بخیههای متعدد در نقاط مختلف بدن بهدلیل چاقو و قمهای که توسط برخی بساط گستران روی آنها کشیده شده و... «خونریزی چشم داشتهام، دست و شکمم را چاقو زدهاند و بخیه دارد. یکی از همکارانمان هم یکماه قبل چاقو خورد و 5روز در کما بود، اما مردم اینها را نمیبینند.
مردم حضور ما در روزهای برفی و بارانی برای بازکردن مسیر را نمیبینند. مردم حضور 10روزه 200معبربان در ساختمان پلاسکو را برای تخلیه نخاله و بیرون آوردن و محافظت از دارایی و اموال زیر خاک مانده و زیر باران مانده کسبه پلاسکو را نمیبینند. روزها حین کار ناهارم را در گوشهای از پارک میخورم و نگاههای سنگین و ناسزاهای مردم را میشنوم، وقتی هم برای خواندن نماز به مسجد میروم با کنایههایشان روبهرو میشوم. ما را از لباسهایمان میشناسند.
تمام اینها را به قراردادهای 3ماهه حدود 700معبربان و 12ساعت کار در روز اضافه کنید.» خرسندی میگوید: «نمیگویم ما خوبیم، در میان ما هم مثل همه آدمهای دیگر خوب و بد وجود دارد. ما اگر بساطی را جمع کنیم مردم احساساتی شده و گله میکنند واگر جمع نکنیم با نامه کم کاری و برخورد شهرداری مواجه میشویم و آینده کاری مان به خطر میافتد. مردمی که از ما گله میکنند و از دستفروش بیآنکه بدانند چه ماجرایی وجود دارد حمایت میکنند، همانهایی هستند که اگر بساط یک وانتی را جمع نکنیم خودشان بارها با 137تماس میه9گیرند و خواستاربرچیده شدن آن میشوند.»
معبربان جوان در خلال حرفهایش بارها اشاره میکند که زندگی او و دیگر معبربانها کارگری و روی شمعک است و از جنس همین مردمند و اوضاعشان شبیه همان تعداد اندک دستفروشانی که برای گذران زندگیشان تلاش میکنند؛ «من ساکن کرج هستم و پدر جانباز من آنجا چرخی است، میوه میفروشد. تلاش برای زندگی را خوب میفهمم و انتظار این نوع برخوردها را ندارم. در فیلم سینمایی سد معبر هم ما را خوب نشان نمیدهند.»
قانون حمایت نمیکند
معبربانها وقتی با قیل و قال بساط گستران روبهرو میشوند نمیتوانند محل را ترک کنند، نمیتوانند کارشان را ادامه ندهند؛ «اگر برویم دیگر نمیتوانیم آن محدوده را کنترل کنیم. با تمام اهانتهایی که به ما میشود کارمان را ادامه میدهیم و کسی هم این توهینها را نمیبیند و نمیشنود.
بساط مغازه دار را که بعد از چند مرتبه تذکر جمع میکنیم داد و بیداد میکند که شهرداری اموالم را برد، من عوارض و اجاره میدهم، این درحالی است که مغازه دار برای مغازهاش مالیات و اجاره میدهد نه برای چند متری که در پیاده رو اشغال کرده است اما مردم که از این چیزها خبر ندارند.
ما هم فحشهایی میخوریم که هرکسی که باشد از شنیدنش عصبانی میشود، چاقو هم میخوریم. توهین به مأمور دولت، مجازات دارد اما هیچ قانونی از ما حمایت نمیکند.» فیلم تازه منتشر شده از برخورد دو معبربان با یک دستفروش متعلق به هفته قبل است.
علیرضا و حمید دومعبر بانی هستند که هردو هماکنون در زندان بهسرمیبرند. حمید 2 فرزند خردسال دارد و علیرضا تا 20روز دیگر مجلس عروسیاش است. خرسندی میگوید:«مادرم نگران من است. روزی چند مرتبه تماس میگیرد که مراقب باش و اصلا میخواهد شغلم را عوض کنم... من هم شغلم را دوست ندارم مثل بیشتر معبربانها.»