جشنواره چهلم، حیات تازه تئاتر است
کارگردان «سالخوردگی» از تازهترین کارش میگوید
سبا حیدرخانی-روزنامه نگار
«سالخوردگی» نمایشی به کارگردانی مشترک سیدیاسر هاشمزاده و کامران جباری است که براساس متنی از باقر سروش آماده شده و قرار است در بخش رقابتی آثار صحنهای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به صحنه برود. هاشمزاده یکی از دو کارگردان نمایش، در این گفتوگو به توضیح درباره اثر و چشماندازی که از جشنواره دارد پرداخته است.
در مورد نمایش سالخوردگی توضیح دهید.
نمایش سالخوردگی اقتباسی از «لیرشاه» ویلیام شکسیر است بهنویسندگی باقر سروش، کارگردانی بنده و کامران جباری بهصورت مشترک و کاری از گروه نمایش چکنویس شهرستان بیجار استان کردستان. در درام سالخوردگی ما یک نوع نگرش جدیدی داریم به لیرشاه شکسپیر و مسئله تقسیم سرزمینها و اموالش، براساس نامههایی که دخترهایش برایش میخوانند. کل درام یک اقتباس جدید و یک نوع نگرش جدید به این متن و از زاویه ذهن بیمارگونه لیرشاه است؛ بیماریای ساختگی بهنام «پاتاپیوسپات» که باعث میشود لیرشاه، ذهنیت و توهمات خودش را مرجع قرار داده و تصمیمات شتابزدهای بگیرد.ہ
با توجه به اینکه در یکی، دو سال اخیر اجرای تئاتر در کل کشور با بحرانهایی مواجه بوده، چشماندازتان از جشنواره امسال چیست؟
جشنواره امسال یک نفس جدید است؛ اما نفسی که بعد از یک دوران سخت نفسگیر بالا آمد و میتوان از آن بهنام حیات نوی تئاتر در پساکرونا یاد کرد. کرونا دورهای بود که هنرمندان را از بین برد و تئاتر با وجود اینکه نفس میکشید و به شکل محدود اجرا میشد، اما کمرمق بود. اما جشنواره فجر امسال قطعا یک برگ تازه است، یک حس جدید است که دوباره به بچههای تئاتر تزریق و باعث میشود دوباره به اجراهای تئاتری دلگرم شویم. قطعا جشنواره فجر امسال، حیات تازه تئاتر است.
بسیاری از هنرمندان نسبت به مرکزگرایی تئاتر گلایه دارند؛ فکر میکنید جشنواره کمک میکند تا گروههای تئاتری خارج از تهران بتوانند به این چرخه غلبه کنند و اقتصادشان قویتر شود؟ اساسا دستاورد این رویداد برای گروههای تئاتری خارج از تهران را چه میدانید؟
جشنواره تئاتر فجر، ویترین تئاتر کشور و یک محک برای گروههای تئاتر است. ما هیچ وقت نمیتوانیم نقش و اهمیت جشنوارهها را انکار کنیم. جشنواره لازم است، چون یک نیروی محرک است، یک انگیزه است، مخصوصا برای شهرستاننشینها که واقعا وضعیت حیاتی و مادی بسیار بغرنجی دارند. تئاتری که در یک شهرستان اجرا میشود، شاید یکدهم خرج و مخارج تولیدش توسط گیشه درمیآید؛ برای همین، قطعا جشنواره فجر برای بچههای شهرستان فرصت خوبی است تا دیده شوند و گروههایشان به پایداری برسد. بهنظر من مهمترین دستاورد جشنواره فجر، حداقل این است که محلی برای تبادل آرای هنرمندان است. گروهها کارهای همدیگر را میبینند، آنالیز میشوند و محک میخورند. این تولیدها، این بازخوردهای هنری در صحنه، کنار همدیگر قیاس میشوند، کنار همدیگر دیده میشوند. این تعامل، همان دیالوگی است که در تئاتر برقرار میشود و قطعا تأثیر مثبتی هم دارد.
آیا تفاوتی میان تئاتر امروز تهران و دیگر شهرها وجود دارد ؟
میخواهم به این مسئله اشاره کنم که دیگر نمیتوان بین تئاتر شهرستان و تئاتر تهران، مرزبندی قائل شد. یعنی حتی همین تئاتر مرکزگرای ما متشکل از تلفیق بچههای تئاتر خارج از پایتخت است که در پایتخت هم کار میکنند. آنچه اهمیت دارد، نگاه یکسان به تولیدات نمایشی در سراسر ایران است. اینکه گروهی که قرار است در جشنواره حضور داشته باشد، در ویترین تئاتر ایران قرار بگیرد و اجرا کند، باید در کنار گروههای مرکزنشین حمایت شود. حمایت مادی هم بیبرو و برگرد پایه اجراهاست. اقتصاد، پایه هنر است، لازمه هنر است و اگر نباشد، پای هنر هم قطعا میلنگد و تأثیر خودش را در آینده این هنر بهجا میگذارد. امیدوارم که حمایت از گروههای شهرستانی به شکلی بسیار بهتر و بیشتر از آنچه امروز اتفاق میافتد، انجام شود.