• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
چهار شنبه 13 بهمن 1400
کد مطلب : 152752
+
-

«بیرو»؛ متفاوت از سینمای جریان اصلی

نزدیک به ۷۰ درصد فیلم در پرده سبز فیلمبرداری شده است

«بیرو»؛ متفاوت از سینمای جریان اصلی

حامد قریب،روزنامه نگار

مجید برزگر یکی از فیلمسازان شناخته شده سینمای ایران بوده که بیشتر او را با آثار تجربی به‌خاطر می‌آوریم که کارگردانی آنها را برعهده داشته است. حال آنکه برزگر در زمینه تهیه‌کنندگی بسیار پرکارتر بوده و آثار متعددی را در سینمای مستقل ایران تولید کرده است. «بیرو» یکی از آخرین آثاری است که به تهیه‌کنندگی مجید برزگر تولید شده و قرار است در چهلمین جشنواره فیلم فجر روی پرده برود. باتوجه به ژانر ورزشی پرداخت شده در این اثر می‌توان آن را تجربه متفاوتی در کارنامه مجید برزگر به‌شمار آورد. پیرامون چالش‌های تولید این فیلم با مجید برزگر به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

 آقای برزگر، فیلم‌هایی که تاکنون به‌عنوان کارگردان یا تهیه‌کننده تولید کرده‌اید، تصویری را در ذهن مخاطبان ایجاد کرده که متفاوت از فیلم بیرو است. چه اتفاقی رخ داد که تهیه این فیلم را برعهده گرفتید؟ 
در اغلب مواقع به‌عنوان تهیه‌کننده (که حقیقتا خودم را در آن حرفه‌ای هم نمی‌دانم) معمولا دغدغه  یا مسئله‌ای وادارم می‌کند که وارد تولید یک فیلم شوم. بنابراین کارهایی که تا الان انجام داده‌ام، از مرحله ایده و فیلمنامه شروع و در نهایت به ساخته شدن منجر شده‌اند...
داستان فیلم بیرو مقداری متفاوت بود و تنها فیلمی است که من کمی بعد از مطرح شدن ایده و نوشتن فیلمنامه به‌عنوان تهیه‌کننده به آن اضافه شدم. یعنی وقتی از طرف گروهی از سرمایه‌گذاران فیلم دعوت به همکاری شدم، فیلمنامه نوشته شده و آقای عباس‌میرزایی که از دوران دانشگاه ایشان را می‌شناختم، به‌عنوان کارگردان مشخص شده بود.
جدا از این موضوعات، یک فانتزی در فیلم بیرو بود که به‌نظرم جالب آمد. از طرفی رویه فیلم شبیه سینمای جریان اصلی ما، یعنی جزو مثلا سفارشی‌ها و کمدی‌ها نبود. بنابراین شاید بتوان گفت که از منظر زاویه دیدی که به سینما داشت، به سینمایی که من دنبال می‌کنم نزدیک بود. نکته مهم‌تر این بود که آقای روزبه پیروز که ایده اصلی این فیلم را داده بود و از سرمایه‌گذاران فیلم هم به‌شمار می‌آمد، خیلی مایل بود که یک فیلم انگیزشی ساخته شود؛ فیلمی که اگر بچه‌های سرتاسر ایران (که می‌توان آن را از تهران و جشنواره و جریان جدی سینما منها کرد) آن را در شهرها و نقاط مختلف کشور دیدند، باور کنند و ببینند که چطور می‌شود در سخت‌ترین شرایط تلاش کرد و به موقعیت‌های بالا رسید که به‌طور مثال در جام‌جهانی مقابل رونالدو بایستند.
بنابراین فیلم باید راجع‌به یک شخصیتی می‌بود که شاید بتوان به‌عنوان یک الگو برای بچه‌ها درباره آن حرف زد و از حیث مسئولیت اجتماعی نیز مطرح شود. در واقع این نگاه آقای پیروز من را متقاعد کرد که در پروژه حضور داشته باشم. خود مرتضی هم ایده‌های بلندپروازانه‌ای داشت برای اینکه یک فیلم فوتبالی بسازیم که تا الان نداشتیم یا خیلی کم داشتیم. از این جهت یک چالش جالب برای من بود. در نهایت به‌خود مرتضی و آقای پیروز متعهد شدم که در تهیه این فیلم باشم. بنابراین دوباره شروع به مرور فیلمنامه و مسائل دیگر کردیم و به نسخه کنونی فیلم رسیدیم.

همانطور که اشاره کردید، فیلم‌های کمی در سینمای ایران وجود دارد که در ژانر ورزشی ساخته شده است. اگر اشتباه نکنم حتی وزیر ورزش و جوانان در اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز از این موضوع گله کرد و با قول حمایت خود، از هنرمندان خواست تا در این زمینه کار کنند. باتوجه به اینکه مسیر تولید یک فیلم ورزشی را طی کرده‌اید، آیا شامل حمایت خاصی شدید؟ 
خیر. البته خودمان هم خیلی راغب نبودیم. واقعیت این است که ما درگیر تولید فیلم شدیم و پروسه طولانی را تجربه کردیم. چون فیلم سختی بود و فیلمبرداری ویژه‌ای داشت. تقریبا 70، 60 درصد فیلم در پرده سبز فیلمبرداری شده و جلوه‌های بصری کامپیوتری بسیاری دارد. از این نظر شاید بتوان گفت که بیرو تجربه تازه‌ای در سینمای ماست که شاید تفاوت‌هایش دیده هم نشود. به‌عنوان مثال سکانس مهیجی که برای نخستین بار بیرو و دو دوست خود به تهران می‌آیند و با تیم نوجوانان وحدت بازی می‌کنند ازجمله صحنه‌های وی‌اف‌ایکس شده است که یک‌ماه فیلمبرداری آن طول کشیده است. چراکه فیلمبرداری در زمین فوتبال کار نشدنی یا دست‌کم سختی است و ما برای این کار باید تک‌تک آدم‌های درون سکانس را به‌طور جداگانه می‌گرفتیم و بعد در کنار هم قرار می‌دادیم. به این ترتیب باید بگویم برای این فیلم تولید سختی را پشت سر گذاشتیم و نزدیک به ۴‌ماه فیلمبرداری می‌کردیم.
به‌دلیل سختی‌هایی که به آن اشاره کردم، در میانه کار شرایط تولید من برای این فیلم سخت شد، اینجا بود که به فارابی رفتم و گفتم که من در حال جلو بردن این فیلم هستم و نمی‌توانم آن را ادامه دهم. فارابی آنجا به ما ملحق شد و در ۳۰ درصد فیلم شراکت کرد.
واقعیت این است که من تا به حال حمایتی از سمت فارابی نگرفته بودم و اینجا برای نخستین بار این کار را کردم. البته فارابی خیلی فیلم را دوست دارد و کمک بسیاری هم کرده و جزو حامیان فیلم به‌شمار می‌آید. اما بیرو مثل دیگر فیلم‌های آنها که از قبل فیلمنامه می‌رود و قرار می‌شود که در پروژه باشند، نبوده است. در نهایت باید بگویم که حمایت چندانی از طرف مراجع مرتبط همچون فدراسیون و وزارت ورزش نبود و صد درصد فیلم در بخش خصوصی شروع شد اما همانطور که گفتم بنیاد سینمایی فارابی وارد پروژه شد و به ما کمک کرد. حال امیدوارم از این به بعد وزارت ورزش و جوانان در اکران فیلم کمک کنند. ما حاضریم با کمک وزارتخانه و وزیر محترم نمایش‌های ویژه‌ای برای خیلی از نقاط دوردست ایران بگذاریم. فکر می‌کنم این اکران‌ها اتفاق خوبی به‌شمار می‌آید، چون فیلم قابلیت‌هایی دارد و انرژی و امید را منتقل می‌کند.

آیا انتخاب بیرانوند به‌عنوان سوژه اصلی فیلم با مخالفت هم مواجه شد؟ 
درباره این موضوع مورد انتقاد و سؤال قرار گرفتیم که چرا بیرانوند را به‌عنوان سوژه انتخاب کردید و چرا دیگران نه؟ ما آدم‌های بزرگی همچون احمدرضا عابدزاده، زنده‌یاد ناصر حجازی - به‌عنوان دروازه‌بان- و البته در پست‌های دیگر فوتبال را داریم که می‌توانند موضوعات فیلم‌های امروز باشند. خود آقای بیرانوند هم با ابراز خوشحالی از ساخت این فیلم گفته بود که چقدر دلش می‌خواست پیش از او درباره آدم‌های بزرگ دیگر ورزش و فوتبال فیلم‌هایی ساخته می‌شد.
اساسا این قابلیت در سینما فراموش شده بود و ما  جز فیلم درباره آقای تختی که آن هم دلایلی خارج از ورزش دارد، تقریبا فیلمی درباره ورزش نساخته‌ایم. این یک فرصت مناسب برای سینماست. فرض کنید اگر فیلمی درباره موسیقی ساخته شود، چقدر از علاقه‌مندان موسیقی هم می‌توانند به سینما بیایند.
البته توان تکنیکی در سینما نیز یک شرط مهم است. چراکه با وجود این ابزار، امکان ساخت فیلم ورزشی به‌وجود می‎‌آید. تجربه ما در این فیلم، حداقل در چند سکانس فوتبالی که داشتیم، خیلی طاقت‌فرسا و سخت بود. به علاوه اینکه زندگی پرماجرای خود آقای بیرانوند که البته خیلی مفصل است و ما بخشی از آن را حذف کردیم. چون در فیلمنامه بود و فیلم می‌توانست ۴ برابر نسخه کنونی باشد. شاید حدود یک ساعت فیلم را که فیلمبرداری هم شده کنار گذاشتیم. در واقع ما بیرانوند را از شش سالگی در روستای مادری او داریم.

البته در کنار امید، ناامیدی هم وجود دارد. به‌عنوان مثال دو دوست با استعداد علیرضا بیرانوند که با او به تهران می‌آیند، با وجود استعداد بالای خود حذف می‌شوند.
این دو نفر که به آنها اشاره کردید دو شخص واقعی هستند. علی رحمانی و احمد عسگری که یکی از آنها در جاده تصادف می‌کند و می‌میرد و دیگری که اکنون در شرایط دیگری سر می‌کند.

حذف این دو باتوجه به شایستگی بالایی که داشتند، یک جور شرایط فوتبال پایه ما را عیان می‌کند؟
بله. در فیلم هم می‌گویند که چه فایده اگر پول و ارتباط نداشته باشید. اما فیلم در انتها با نشان دادن موفقیت بیرانوند به این موضوع اشاره می‌کند که این هم کسی را نداشت اما پای همه‌چیز ایستاد. حتی وقتی دو سه جا از زندگی ناامید می‌شود، باز هم برمی‌گردد و به جایگاهی می‌رسد.
تا جایی که به‌خاطر دارم، در تاریخ سینمای ایران فیلمی را به یاد نمی‌آورم که درباره یک قهرمان ورزشی ساخته شده باشد که هنوز در اوج است. یعنی اغلب در بازنشستگی یا خدای نکرده بعد از فوت آنها فیلم‌هایی ساخته می‌شود. حتی راجع به مارادونا هم در بازنشستگی و بعد از مرگ او چند مستند ساخته‌اند. فیلم‌های سینمایی دراماتورژی شده است، یعنی به هر حال بیرو به‌روایت مرتضی است. و ممکن است مثلا پدر، عمو یا زن‌عموی علیرضا بیرانوند به این صورت نباشند ولی فکر کردیم یک مقدار اغراق در مخالفت پدر، در زمان تماشای این فیلم به گروهی از مخاطبان بگوید که این اصرار را دست‌کم نگیرید، چون ممکن است جواب دهد. حداقل همه ما پسربچه‌ها وقتی فوتبال بازی می‌کردیم، خانواده می‌گفتند درس بخوان، این کارها به درد نمی‌خورد. تلاش برای اجرای یک فیلم فانتزی و شاید مدلی از کمیک استریپ، ایده و تصور آقای عباس میرزایی بود. امیدوارم تماشاگران فیلم را دوست داشته باشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید