• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
چهار شنبه 13 بهمن 1400
کد مطلب : 152722
+
-

همیشه جوان

گفت‌وگوی اختصاصی همشهری با امین حیایی که با 2 فیلم «برف آخر» و «2888» در جشنواره حاضر است

گفت‌وگو
همیشه جوان

 حامد قریب-روزنامه نگار

امین حیایی، بازیگر سینما و تلویزیون در سال‌های اخیر رویه تازه‌ای را در پیش گرفته است. او با حضور در کارهای هنری فیلمسازانی همچون حمیدنعمت‌الله جریان تازه‌ای را در سینما آغاز کرده و اکنون با بازی در فیلم «برف آخر» امیرحسین عسگری، اتفاق ویژه‌ای را ایجاد کرده است. حیایی در این فیلم ایفاگر نقش دامپزشکی خاص است که علاقه ویژه‌ای به گاو‌ها دارد. پیرامون مسیر تازه این بازیگر و چالش‌هایی که برای بازی در فیلم برف آخر پشت سر گذاشته است، با او به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

در چند سال اخیر شاهد ایفای نقش‌هایی متفاوت از شما در فیلم‌هایی سخت هستیم. از بازی در فیلم «شعله‌ور» حمید نعمت‌الله که در جنوب فیلمبرداری شده بود تا برف آخر امیرحسین عسگری که در برف روایت می‌شود و امسال در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. میل به تجربه نقش‌های مختلف در این مقطع از زندگی شما ناشی از چیست؟
اصطلاحا می‌گویند«وقتی یک‌بار چلوکباب سینما را بخورید، دیگر درگیر آن می‌شوید»؛ من هم بعد از نخستین فیلم هنری خوبی که بازی کردم، درگیر این مدل از کار شدم. چون پروسه تولید این مدل فیلم‌ها حرفه‌ای، جذاب و لذتبخش است. به هر ترتیب لحظه لحظه صحنه‌های فیلم برای کارگردان بااهمیت است و با تمام وجود پای آنها می‌ایستد. همچنین عوامل این مدل فیلم‌ها تمام انرژی خود را می‌گذارند که آن صحنه اجرا و گرفته شود. در این مدل از کار شاید روزها باید برای یک صحنه صبر کنیم تا نور، فضا، هوا به آن صورتی که باید برسد. در چنین وضعیتی همه عوامل پای فیلم می‌ایستند و آن اتفاقی که باید رخ می‌دهد و در نتیجه لحظات زیبا ثبت می‌شود.
شخصا وقتی همه این موارد را با کارهای دیگر خود می‌سنجیم که شرایط مالی، کاری و تجاری بودن آن سبب شده تا از اهمیت پرداخت به جزئیات و موارد کاسته شود، متوجه می‌شویم، انرژی‌ای که برای فیلم‌های هنری گذاشته می‌شود چقدر متفاوت است و چقدر شما در این مدل کارها آرامش بیشتری دارید و احساس امنیت بیشتری در کار خود می‌کنید. بنابراین تمام انرژی خود را معطوف آن می‌کنید.
با این تفاسیر گویا اتفاق‌های بدی را در گذشته شاهد بوده‌اید که اکنون پس از چند تجربه شیرین از آن کارها می‌گویید؟
باتوجه به صحبت‌هایی که پیش‌تر گفتم، شاید تاهمین چند سال پیش، وقتی سر کارهایی می‌رفتم، بیشتر حواسم به خروجی کار بود تا خدای نکرده در بخش‌های دیگر اتفاقی رخ ندهد که درست نباشد. اما به هر حال بالاخره از دست آدم هم در می‌رود. علاوه بر این نیز، ممکن است بسیاری از لحظات برای کارگردان اهمیت چندانی نداشته باشد که بخواهد موشکافانه به آن بپردازد. چراکه قرار است، فیلم اکران مردمی شود و فروش خود را داشته باشد.
متأسفانه انگار خروجی این مدل از آثار برای خود تهیه‌کنندگان و سرمایه‌گذاران به‌قدری جدی نیست که بخواهند خروجی متفاوت و هنری در بیاید و لحظه لحظه آن جذاب باشد و فیلم به ۱۰۰ درصد چیزی که باید، برسد.
در این چند سال که در فیلم‌های هنری حضور داشته‌ام، می‌دیدم کارگردان بسیار حواسش جمع کار بود و از این جهت خیالم آسوده می‌شد.
کدام نقش از شخصیت‌هایی که در این چند سال بازی کرده‌اید را بیشتر دوست دارید؟ آیا این نقش‌ها به اندازه کافی متفاوت از یکدیگر هستند؟
بهروز شعیبی، حمید نعمت‌الله، سیاوش اسعدی، امیر حسین عسگری ازجمله کارگردان‌هایی هستند که در این چند سال با آنها کار کرده‌ام و بسیار لذت برده‌ام.
اگر چند فیلم «قاتل و وحشی»، «غریزه» و «برف آخر»، «درخونگاه» و «شعله‌ور» را کنار هم بگذارید، شاهد ۵ نقش متفاوت می‌شوید که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. حتی فیلمنامه این آثار را نمی‌توان شبیه هم دید. این تنوع کار و نقش در این مدل کارها، خروجی استانداردی برای مخاطبان و منتقدان دارد. به‌طوری که وقتی فیلم را می‌بینند، در تعریف از آن و نقشی که بازی کردید، نکاتی را به شما می‌گویند. به‌هر حال وقتی شما به‌عنوان بازیگر این تعریف‌ها و تمجیدها را می‌شنوید و متوجه نگاه درست نسبت به‌کار خودتان خواهید شد. بنابراین میلی به‌کار کردن در این سبک پیدا می‌کنید. اکنون خیلی دوست دارم فیلم‌هایی که کار می‌کنم، واقعا همه‌چیز آن از پایه درست باشد و واقعا به خروجی خوبی برسیم.
 به هر حال کارهای هنری بودجه زیادی برای تولید ندارند و نمی‌توانند دستمزد زیادی به شما بدهند. با این تفاسیر باتوجه به بودجه این فیلم و شرایط اقتصادی خودتان مشکلی برای حضور در این فیلم نداشتید؟
ترجیح می‌دهم کارهای بخش اقتصادی زندگی‌ام را از راه دیگری همچون تبلیغات و کارهای دیگر جبران کنم و مجبور نباشم به‌خاطر وجه مالی این کارها را از دست بدهم. شده با یک‌هشتم قیمت قرارداد در برخی از کارها حضور پیدا کرده‌ام یا حتی پول نگرفته‌ام. گاهی از بخش‌هایی گذر کرد‌ه‌ام به‌خاطر اینکه آن کار اتفاق بیفتد، اکران و دیده شود و مردم آن را دوست داشته باشند. نظر منتقدان و متخصص‌های کار را ببینم و بتوانم توجه آنها را به‌کار خودم جلب کنم. همه این موارد علت‌هایی است که سبب شده در این مقطع از زندگی حضور در این کارها را تجربه کنم.
در فیلم برف آخر ایفاگر نقش دامپزشک متفاوتی هستید که عاشق گاو‌هاست. درباره مواجهه ابتدایی خودتان با این نقش و ادامه مسیری که منتج به بازی در آن شد توضیح می‌دهید؟
در ابتدا وقتی امیرحسین عسگری فیلمنامه و نقش را برایم توضیح داد همان زمان، جذب کار شدم. وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی بیشتر جذب شدم. چون فیلمنامه از چیزی که تعریف شده بود خیلی کامل‌تر بود. دیدم این آدم 6، 7 سال برای نوشتن این فیلمنامه زمان گذاشته است و اینقدر اشراف کامل به‌کار و فیلمنامه و نقش‌ها و بازی‌ها دارد که حد نداشت. خلاصه از زمانی که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم تفاوت بسیاری بین نقش‌های قبلی‌ای که بازی کرده بودم با این نقش وجود دارد. امین حیایی تا‌کنون در چنین موقعیت و نقشی قرار نگرفته بود. البته در فیلم «مهمان مامان» نیز نقش یک دامپزشک را داشتم که مقداری طنز است اما اینجا خیلی جدی، آدم کم‌حرف و درون‌گرا و کاملا درونی است که همه‌چیز در چشمانش نمایان است و شما همه‌چیز را در نگاه و رفتار او می‌بینید. با کارگردان فیلم برف آخر به همه جزئیات بازی او از راه رفتن، جنس صدا، حرف زدن و موارد دیگر رسیدیم. در ابتدا خیلی نقش متفاوت و درونی بود تا اینکه به مرور سوار نقش شدم و حتی یک دوره دامداری رفتم و با دامپزشک‌ها نیز در ارتباط بودم و از آنها درباره کارشان سؤال می‌کردم.
 با این تفاسیر پروسه تحقیق و پژوهش تقریبا طولانی را برای شناخت نقش پشت سر گذاشتید؟
بله تحقیقات آن را انجام دادم که بدانم یک دامپزشک چه چیزهایی بلد است. تلاش کردم همه کارهایی که یک دامپزشک بلد است را یاد بگیرم و تقریبا این اتفاق رخ داد. اتفاقا خیلی از این موارد در فیلم اتفاق نیفتاد و مخاطب آنها را نمی‌بینید ولی من رفتم و آنها را نیز یاد گرفتم تا بلد باشم. به این ترتیب حتی بی‌هوش کردن دام از طریق نی‌ها را نیز یاد گرفتم.
یکی از صحنه‌های جذاب بازی شما جایی است که دام در حال تولدی را از شکم مادر بیرون می‌کشید. این کار واقعا توسط خودتان  انجام شد؟
بله. همه‌‌چیز را تئوری به من گفته بودند که چطور یک گوساله را دربیاورم تا آسیب نخورد اما تا آن زمان این کار را انجام نداده بودم. در آن صحنه در موقعیت قرار گرفتم و آن اتفاق افتاد و سکانس درخشانی به‌وجود آمد که برای شخص خودم صحنه جذابی بود. به‌طور کلی باید بگویم نقش خیلی سختی بود و موقعیت‌های فوق‌العاده سختی داشت. به هر حال خدا با ما یار بود که توانستیم کار را جمع کنیم.
دامپزشکی که نقش او را ایفا کردید، ویژگی‌های عجیبی دارد که شاید توسط مردم پذیرفتنی نباشد. به‌عنوان مثال این میزان عشق به حیوان(گاو) را در شکل جنون‌واری در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی به‌خاطر داریم اما اینجا قضیه کاملا متفاوت است. آیا مابازای بیرونی هم برای این شخصیت پیدا کردید؟
مابازای بیرونی برای عشقی که دامپزشک درون فیلم به حیوانات دارد خیر. اما به هر حال همگی عشق را تجربه کرده‌ایم و می‌توان سر فلش را به سمت دیگری مانند حیواناتی که با آنها زندگی می‌کنید و سعی در کمک به آنها دارید، چرخاند. به نوعی دامپزشک نجات‌دهنده حیوانات است و این شغل را پذیرفته است و مسلما به این کار علاقه داشته و در حال انجام آن است. شخصیت یوسف در برف آخر نیز همین است. او عشق به حیوانات را داشت و به‌خاطر آنها خودش را به آب و آتش می‌زند و همه کار می‌کند.
در مورد فیلم گاو جناب مهرجویی نیز باید بگویم فیلمنامه برف آخر کاملا متفاوت از این اثر است و شخصا به آن فکر هم نکرده‌ام. برف آخر داستانی داشت که تا به حال فیلمی که مقداری داستانش به آن مشابه باشد هم ندیده بودم، به همین دلیل همه‌‌چیز آن برایم صفر بود و کار از صفر شروع می‌شد و از این جهت خیلی جذاب بود.
وقتی کاری را به این صورت شروع می‌کنید، مرتب استرس دارید و نگران هستید که نقش درمی‌آید یا خیر؟ در چشمان کارگردان خیره شدید تا ببینید که آیا این باور انجام شده و پذیرفته که تو نقش را درآوردی یا خیر. در دو سه جلسه ابتدایی به همین صورت بود و مرتب استرس داشتم که خدای نکرده نکند نقش درنیاید ولی واقعا آن امیدی که خود امیرحسین عسگری در کار به من می‌داد و انرژی مثبتش که به من منتقل می‌کرد من را به آن نقش رساند و توانستم آن را بازی کنم.
 این نقش از نظر بخشی از کارشناسان، اصحاب رسانه و منتقدان که تاکنون فیلم را دیده‌اند، به‌عنوان یکی از کاندیدا‌‌های اصلی سیمرغ نقش اول مرد مطرح شده است. آیا در این دوره به تجربه مجدد سیمرغ بازیگری فکر می‌کنید؟
واقعیت اینکه از نظرم هر کسی زمان سیمرغ خودش را دارد. به هر حال اگر قرار باشد که این فیلم هم سیمرغی داشته باشد افتخار آن برای تمام فیلم است. فکر می‌کنم هر بخش فیلم که جایزه بگیرد، خستگی کل بچه‌های گروه که تا این اندازه زحمت کشیدند در می‌رود. اگر برای من هم اتفاقی بیفتد، دست یکایک بچه‌های گروهم را می‌بوسم که اینقدر تلاش‌شان درست بوده و باعث شده که این نقش به نتیجه برسد. در نهایت برای همگی آرزوی بهترین‌ها را دارم.





 

این خبر را به اشتراک بگذارید