قدرت و شرافت
درباره محمد حسین مهدویان و« مرد بازنده»
فهیمه پناهآذرTروزنامه نگار
قرار بود در نخستین ویژهنامه فیلم فجر مانند سنوات گذشته بعد از پایان تولید فیلم جدیدش گفتوگویی با مهدویان داشته باشیم اما مهدویان این بار خستهتر از همیشه بود. خودش ترجیح داد گفتوگو نکند. در این جا از «مرد بازنده» میگوییم و نگاهی به کارنامه فیلمسازی مهدویان خواهیم داشت؛ فیلمسازی 40ساله که درسخوانده دانشگاه سوره و دانشگاه صدا و سیماست. در دورهای روایتگر تاریخ سیاسی معاصر ایران بود و بعدها با ساخت چند فیلم دیگرش در موضوعات دیگر که دوست دارد ملودرام یا فیلم طنز هم بسازد و فیلمسازیاش را در گونههای مختلف تجربه کند.
از مالک مالکی تا احمد خسروی
مالک مالکی در قصه «زخم کاری» آنقدرها هم شریف نبود؛ بهدنبال پول و قدرت و انتقام از کسانی بود که در طول زندگیاش مانع رسیدن به اهدافش شدند؛ مهدویان توانست روی موضوع خانوادگی و اجتماعی دست بگذارد و با اقتباس از یک رمان، تماشاگر را پای پلتفرم سرمایهگذار بنشاند اما احمد خسروی در مرد بازنده انسان
شریفی است.
شاید درست نباشد این دو شخصیت را با هم مقایسه کنیم اما حضور جواد عزتی در نقشهای اصلی باعث شد که گاهی تماشاگر را ناخودآگاه به سمت این قیاس ببرد.
مهدویان در هفتمین فیلمش به سراغ یک فرد نظامی (در بدنه قرار دارد) یا بهتر بگوییم یک بازپرس پلیس کارکشته و کاربلد رفته؛ خسروی آنقدر جدی است که در زندگی خانوادگی مشکلات زیادی گریبانش را گرفته اما همچنان با تمام مشکلات تلاش میکند که وظیفهاش را به درستی انجام دهد و پرده از روی حقیقت بردارد. احمد خسروی 56ساله، پرونده جناییای را در دست دارد اما این پرونده مانند دیگر پروندهها نیست. آقازاده، فساد اقتصادی، قتل ناموسی، دروغ و پنهانکاری و قدرت همه اینها در قصه مرد بازنده دیده میشود.
خسروی کسی است که در نگاه قدرتمندان و مافوقهایش و حتی زیردستان و خلافکاران فیلم بازنده است اما تلاش دارد زندگی ساده خود را داشته باشد؛ مرد بازندهای که سعی میکند زندگی شریفی داشته باشد و در نهایت هم از سوی روسایش بهگونهای طرد میشود اما راضی به کاری است که انجام داده....
فضای فیلم با فیلمهایی که مهدویان در این سالها ساخته، متفاوت است. اما مانند زخم کاری به سراغ سوژه روز رفته؛ یک سوژه اجتماعی و خانوادگی و این بار سیاست و قدرت نقش قابل توجهی در روند قصه دارد.
هر چند موضوع فیلم جدید مهدویان اجتماعی است اما همچنان به موضوعات سیاسی روز هم طعنه میزند و انگار این نگاه هیچ وقت از فیلمهای مهدویان جدا نخواهد شد. مهدویان میخواهد به تماشاگر امروز بگوید همه افرادی که در این کشور کار میکنند منفعتطلب نیستند و مردانی هم هستند که به فکر مردمند و دیده نمیشوند. یکی از مشخصههای این فیلم استفاده از المانهایی است که اجازه تفسیر به مخاطب را میدهد ؛المانهایی که میتوانند در هر برههای مصداقی داشته باشند.
فیلمسازی که حالا طرفدار دارد
وقتی مستند «آخرین روزهای زمستان» را اوایل دهه 90ساخت، شاید فکرش را نمیکرد که در همان سالها تولید یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ معاصر درباره جنگ را در دست بگیرد. فیلمساز جوانی که توانست با «ایستاده در غبار» سبک جدیدی را وارد سینمای ایران کند؛ فیلمی که مورد وثوق همه طیفها شد. بهنظر میرسد همانطور که عملیات مرصاد در جنگ نابرابر هشتساله تأثیرات زیادی گذاشت، ماجرای نیمروز 2که سازندگانش نام «رد خون» را برای آن گذاشتند هم در سرنوشت فیلمسازی مهدویان تأثیر گذاشت. ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و رد خون به قول مهدویان سهگانهای بود که ساخت. در میانه تولید این سهگانه به سراغ موضوع اجتماعی رفت؛ «لاتاری» و بعد «درخت گردو». اما «شیشلیک» مهدویان با توجه به موضوع طنز نتوانست مجوز اکران عمومی بگیرد. با گذشت این سالها، مخاطبان، سینمای مهدویان را دوست دارند و کنجکاو برای تماشای مرد بازنده هستند.
یک پیشبینی
وقتی در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینما، حواشیای برای مهدویان پیش آمد و او از سوی فیلمسازی متهم به دردانهبودن شد، کوشید تا در ژانرهای مختلف فیلم بسازد تا بتواند در هر طیف و گرایشی تماشاگر داشته باشد. بهنظر، دوستداران مهدویان مرد بازنده را
هم بپسندند.باید دید مهدویان براساس گفتوگوهایی که در این سالها از وی منتشر شده دیگر دور جنگ و پرداختن به شخصیتهای تاریخ معاصر را خط کشیده است و از خیر اتفاقات تاریخی دهه60میگذرد و میخواهد با موضوعات اجتماعی و خانوادگی روز فیلم بسازد. هر چند مرد بازنده علاوه بر موضوع اجتماعی به موضوعات سیاسی روز هم طعنه زده است. مرد بازنده با توجه به فیلمهایی که در این دوره به رقابت میپردازند، برنده یکی از سیمرغها است.