• سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
  • الثُّلاثَاء 23 شوال 1446
  • 2025 Apr 22
دو شنبه 11 بهمن 1400
کد مطلب : 152448
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/mZJ33
+
-

تفاوت عقلانیت اسلامی با عقلانیت اروپایی و آمریکایی

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از سخنرانی دکتر احسان خسروجردی، پژوهشگر حوزه ادیان و عرفان، است که در نشست تبیینی مرکز اندیشه و همفکری راهبردی (ماهر) با موضوع «انقلاب اسلامی چگونه می‌تواند هم نهضت باشد و هم نظام؟» در سال ۱۳۹۸ ارائه شده است. در این بخش از سخنرانی خسروجردی درخصوص تفاوت عقلانیت اسلامی با عقلانیت اروپایی و آمریکایی می‌گوید:
اگر به ‌نظریات انقلابی جهان نگاهی کلان داشته باشیم، 3عقلانیت اصلی می‌بینیم که خاستگاه این نظریات است. این سه عقلانیت عبارتند از:

1-عقلانیت اروپایی (خصوصاً فرانسوی): طبق این عقلانیت که عقلانیت روشنفکری است هر انقلابی در مقابل زندگی عادی مردم شکل می‌گیرد. از همین رو معمولاً انقلاب‌هایی که براساس این عقلانیت به‌وجود می‌آیند همراه با خشونت و بنیادگرایی هستند. مثال بارز این، انقلاب فرانسه و روسیه است که در آن، این‌همه کشتار و خونریزی رخ داد. مضحک این است که این عقلانیت همان است که دائماً شعار و پز آزادی می‌دهد. ما چون فهم‌مان از غرب ناقص است، برایمان عجیب به‌نظر می‌آید که چرا انقلاب منتج از عقلانیت اروپایی که این‌قدر شعار‌های خوب می‌دهد، ضد‌زندگی و مقابل زندگی عادی مردم و خشونت‌طلب و قائل به حذف خشونت‌آمیز رقیب است. الان بعضی‌ها مثل بی‌بی‌سی دارند انقلاب اسلامی را بازخوانی فرانسوی- روسی می‌کنند؛ یعنی خرد روشنفکری را جایگزین خرد اسلامی که پشتوانه انقلاب اسلامی است، معرفی می‌کنند.

2-عقلانیت آمریکایی: این عقلانیت در سطح عملی در خدمت زندگی عادی و عرفی است و اصلاً مقابل زندگی عادی مردم نمی‌ایستد بلکه همان را مرتباً بسط و گسترش می‌دهد و این رویه را عامل حیات و بقای خود می‌داند، حالا هر چه می‌خواهد داخل این زندگی باشد، مهم نیست. طبق این عقلانیت هیچ وقت نباید به سمت انقلاب رفت، چون باید زندگی عادی را طبق خواست و نیاز مردم بسط دهی و عامل بقای تو در ماندن این زندگی است. بر همین اساس مدل محافظه‌کاری و پراگماتیستی انتخاب می‌شود که ضد‌انقلاب و ضد‌عقلانیت اروپایی است.

3-عقلانیت اسلامی: این عقلانیت ضمن حفظ اصول بنیادی خود اصلاً مقابل زندگی مردم نمی‌ایستد؛ یعنی هم اصول بنیادی خود را حفظ  و هم یک‌سری موارد را نقد و اصلاح می‌کند؛ به‌عبارتی نه در مقابل زندگی مردم می‌ایستد و نه صددرصد با زندگی عرفی همراهی می‌کند. بدین طریق می‌توان گفت: عقلانیت اسلامی 2اصل دارد؛ اولاً اینکه ضد‌زندگی عرفی و معمولی نیست و ثانیاً ضد‌آرمان‌ها و اصول تعریف شده خودش هم عمل نمی‌کند؛ یعنی هم ثبات دارد و هم تغییر ایجاد می‌کند اما دچار پراگماتیست، محافظه‌کاری و ولنگاری فرهنگی نمی‌‎شود و به بنیادگرایی و خشونت نیز نمی‌افتد.

این خبر را به اشتراک بگذارید