
آینههای مازندران غبار آلودند
رسانهها میتوانند عملکردها را به افکار عمومی نشان دهند و مانع سوءاستفادههای عوامل انسانی و سازمانی شوند

احسان شریعت| ساری - خبرنگار:
وقتی گفته میشود رسانهها آینه تمامنمای جامعه هستند و باید منعکسکننده حقایق و واقعیتها باشند، جامعه منتظر است تا چنین کارکردی را از رسانهها مشاهده کند. در قرن بیست و یکم که واقعیتها بیشتر بر اساس انعکاس در رسانهها خود را به مثابه اتفاقات عینی میشناسند، انتظارات از رسانه در بالاترین سطح قرار میگیرد. درواقع رسانهها مهمترین رکن جوامع مدرن محسوب میشوند. بیراه نیست که اندیشمندان رسانهها را رکن چهارم دموکراسی خوانده و آنها را پیشفرض رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی برمیشمرند. از این منظر رسانه نه تنها به عنوان منعکسکننده اخبار و اطلاعات، بلکه به عنوان پژوهشگر سطوح مختلف اجتماعی عمل میکند و میتواند روندهای سیاستگذاری، عملکردهای اجرایی، تصمیمگیریهای سازمانی و رخدادهای دور از چشم افکار عمومی را رصد کند.
مشهور است این رسانهها هستند که در کشورهای توسعهیافته مانع از گسترش فساد سازمانیافته در دستگاههای دولتی و سازمانهای بزرگ میشوند. در هر صورت از لحاظ نظری رسانه میتواند چنین کارکرد سازندهای را از خود بروز دهد. چه آنکه رسانه ذاتا کارکردی آینهای دارد.
آینهای که با جایگیریهای دقیق خود در موقعیتهای حساس، میتواند عملکردها را به افکار عمومی نشان داده و مانع سوءاستفادههای عوامل انسانی و سازمانی شود، اما متأسفانه در جامعه امروز برخی از رسانهها نمیتوانند یا به دلایل سودجویانه نمیخواهند به رسالت اصیل خود عمل کنند. این وضعیت در تمام جهان و ایران وجود دارد و در مازندران به مراتب نامناسبتر از دیگر نقاط کشور است.
با وجود افزایش کمی تعداد روزنامهها، هفتهنامهها و سایتهای خبری، متأسفانه نه تنها بر کیفیت کار رسانهای در مازندران افزوده نشده، بلکه هر روز از کیفیت کاسته شده و مطبوعات استان از نقش اصلی خود دور میشوند. مطبوعات مازندران بهطور عجیب و نگرانکنندهای به واحد روابطعمومی نهادها، سازمانها و دستگاههای دولتی تبدیل شده و اغلب آنها حتی برای ماهها از تولید یا انتشار یک گزارش انتقادی اجتناب میورزند. تعجبآور نیست که شرایط مازندران هر روز بدتر از دیروز شده و معضلات گوناگون پشت سر هم گریبان این استان را میگیرند.
در مازندران گاه یک مسأله آنقدر واضح، مشخص و تاریخی است که هر شهروند معمولی میتواند عمق فاجعه را دریابد، اما در کمال ناباوری رسانهها به آن نمیپردازند. برای مثال اوضاع آلوده زیست محیطی و ورود پسابهای صنعتی و خانگی به شریانهای حیاتی آب شیرین یعنی رودخانههای باارزش استان کاملاً هویداست، اما کمتر خبرنگار و رسانهای این جسارت را به خود میدهد که به عمق مسأله بپردازد و دستهای پشت پرده را رو کند.
رسانههای مازندران آنقدر سرگرم انتشار خبرهای ادارات هستند که خیال مدیران از بابت رسانهها راحت است. در صورتیکه در کشورهای توسعهیافته رسانهها دغدغه مدیران محسوب میشوند. آنها میدانند که حتی اگر بتوانند از چنگال قانون بگریزند از تیررس رسانهها نمیتوانند فرار کنند. چه بسیار مفاسد بزرگ سیاسی و اقتصادی در این کشورها توسط رسانهها مطرح شده و حقوق ملتها از عاملان فساد باز پس گرفته شد، اما متأسفانه در مازندران که اکنون 15 روزنامه دارد، از یادداشتها، مقالات و گزارشهای انتقادی خبری نیست.
در چند وقت اخیر چند نشریه آن هم با احتیاط گام در این مسیر نهادند تا به رسالت اصیل روزنامهنگاری نزدیک شوند که خوشبختانه تأثیرات خود را بر بدنه دستگاههای اجرایی گذاشتند، اما رسانههای اداری آنقدر زیادند که از سوی دیگر تأثیرات این فعالیتهای انتقادی و دلسوزانه را خنثی میکنند. دقیقاً پس از انتشار یک مطلب انتقادی درست از یک رسانه، فردای آن روز روابطعمومی اداره مربوطه ترتیب یک نشست خبری یا گفتوگویی از عملکرد دلخواه آن دستگاه با چندین نشریه همسو را میدهد.
در حقیقت این رسانهها هستند که خودشان به یکدیگر ظلم میکنند و نمیگذارند که نقش اصلی محقق شود. برخی رسانههای مازندرانی توجیهکننده وضعیت موجودند و حتی اگر بخواهند نگاه انتقادی داشته باشند طوری مینویسند که به کسی برنخورد. گزارش، یادداشت و مقاله که اصلیترین بسترهای روزنامهنگاری انتقادی هستند به کنار گذاشته شده و جای آن را انبوه اخبار و گفتوگوهای تکراری مدیران اداری گرفته است. گویی قرار است همه چیز از قول مسئولان گفته شود. حتی در گزارشهای انتقادی هم نقش مشاهده میدانی به عنوان اصلیترین مؤلفه گزارش نادیده گرفته شده و به پاسخهای چند مسئول مربوطه اکتفا میشود. انگار واقعیت را از عینک مسئولان دید و عینک یک روزنامهنگار تار است. مشکل امروز مازندران همین است که روزنامهنگاران تیزبین کمی در اختیار دارد.
کار مطبوعاتی اگر انتقادی و برای حل مشکلات جامعه نباشد، در حقیقت عین فعالیت یک روابطعمومی است. این یک اصل است که به هیچ عنوان نمیتوان آن را نادیده گرفت. به این دلیل است که میتوان گفت ما در مازندران روزنامه، هفتهنامه، سایت و نشریه به معنای واقعی بسیار کم داریم و تعداد زیادی از رسانههای موجود در استان روابطعمومی ادارات هستند که در بخش خصوصی فعالند. درواقع شعبهای از روابط عمومی اداره که در جای دیگری مشغول فعالیت است.
از نظر قوانین اجتماعی و روانشناسی، هر نیازی اگر به طور درست برآورده نشود، بالاخره مجبور است راهش را در یک کانال برآورده شدن پیدا کند. کارکردی که قرار است مطبوعات به صورت درست، استاندارد و علمی انجام دهند محقق نشده و چند سالی است که پیامرسانهای مجازی این وظیفه را برعهده گرفتهاند. در واقع تلگرام بیشتر بدین خاطر گسترش یافت که مطبوعات کارکرد آگاهیرسانی و انتقادی خود را انجام نداده و پیامرسانها این کارکرد را به آسانی انجام میدهند. این پیامرسانها چون عمومی و در دسترس عامه مردم هستند، گاه به طور نادرست، غیرعلمی و غیرفنی به کار خبری و رسانهای میپردازند. در حقیقت بیش از 90 درصد مطالب تولید شده در پیامرسانهایی همچون تلگرام غیر فنی و غیر استاندارد است که این میتواند به دلیل حوزه گسترده مخاطبان آن بسیار آسیبرسان باشد. با این حال در پیام رسان ها معمولا خبری از شکل و شمایل و سخنان مدیران ادارات و سازمان ها یا روابط عمومی نیست.
این روزها تلگرام فیلتر شده و افرادی هم با عبور از فیلتر وارد تلگرام میشوند. شبکههای خبری رسمی در تلگرام دیگر فعالیت ندارند و فضای تلگرام هرچه بیشتر غیر استاندارد شده است. شبکههای پیامرسان داخلی نیز که چندان مورد استقبال قرار نگرفتهاند. اغلب مطبوعات مازندران هم که کار انتقادی ندارند و جامعه را به خودآگاهی در مورد مشکلات اطراف نمیرسانند. در این میان مشخص نیست چه کسی یا نهادی باید انعکاسدهنده واقعی مشکلات و بیان دردمندانهای از حقایق متن جامعه باشد.