• پنج شنبه 11 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 30 رجب 1446
  • 2025 Jan 30
دو شنبه 4 بهمن 1400
کد مطلب : 151682
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/5yY0K
+
-

هما طالبی، بانویی که با حقوق بازنشستگی خیریه خانگی راه انداخته است

خیریه؛ یادگار ماندگار همسر

کار‌خوب
خیریه؛ یادگار ماندگار همسر

مژگان مهرابی- خبرنگار

فعال است و پرتلاش؛ خستگی‌ناپذیری‌‌اش را در کمتر کسی می‌توان یافت. «هما طالبی» از آن دسته بانوانی است که کار برایش نشد ندارد. با آن تبسمی که همیشه روی لب دارد و آن نشاط درونی‌‌اش، هر انسان خموده و کسلی را به وجد می‌آورد. با اینکه سن و سالی از او گذشته اما قبراق و سرحال است. می‌گوید که هیچ‌چیز به اندازه خدمت به دیگران و شاد کردن آنها خوشحالش نمی‌کند، برای همین هر چه در توان دارد برای یاری همنوعانش انجام می‌دهد. فعالیت‌های عام‌المنفعه او به سال‌های دور برمی‌گردد؛ یعنی زمانی که با «حسین شعبانی» ازدواج کرد. خواسته همسر مرحومش بود. در سال۸۴ هم با همراهی مرد خانه‌‌اش خیریه پنج‌تن(ع) را ایجاد کرد. با اینکه تنها منبع درآمدی‌‌اش حقوق بازنشستگی او است ولی خیریه را اداره می‌کند.

خیریه پنج‌تن(ع) در یکی از فرعی‌های خیابان نامجو است. در واقع همان آپارتمان کوچک هما طالبی که به خیریه تبدیل شده است. ماجرای شکل‌گیری آن به سال۸۴ برمی‌گردد؛ یعنی زمانی که همسرش در قید حیات بود. هر‌دو با هم خیریه را راه‌اندازی کردند. همسرش کارمند شهرداری بود و شرایط معیشتی متوسطی داشتند با این حال نیازمندان زیادی را با کمک خیران تحت‌حمایت گرفته بودند. طالبی می‌گوید:«همسرم مرد دست به خیری بود. از همان ابتدای زندگی مشترکمان در این راه بودیم. هیچ وقت یادم نمی‌رود روز خواستگاری به من گفت درخواستی دارم و می‌خواهم نه نگویی؛ اینکه خانواده نیازمندی را می‌شناسم و هر هفته به دیدنشان می‌روم. مایحتاجشان را تهیه می‌کنم. استقبال کردم». بعد از فوت او، طالبی دست‌تنها ماند اما با همه مشکلات پیش‌رو، راهی را که شروع کرده بود ادامه داد تا الان.

حامی نیازمندان با دست‌های خالی
صدای رادیو را کم می‌کند. می‌گوید که رادیو دوست صمیمی او است. از وقتی همسرش فوت کرده رادیو مونس شبانه‌روزی او شده است. بیشتر رادیو سلامت گوش می‌دهد. طالبی وقتی از همسرش تعریف می‌کند، چشمانش برق می‌زند. می‌گوید:«او را عاشقانه دوست داشتم. مرد وارسته‌‌ای بود. در شهرداری فعالیت می‌کرد. با اینکه درآمد زیادی نداشت اما دست خیلی‌ها را می‌گرفت. اقوام می‌دانستند که اگر به او رو‌بیندازند، کمک‌شان می‌کند. وقتی ازدواج کردیم یکی،دو  خانواده را حمایت می‌کردیم. کم‌کم این کار گسترده‌تر شد. دوستان وقتی متوجه شدند آنها هم خود را در این امر سهیم دانستند. حسین همسرم با وجهی که از جمع‌آوری صدقات فامیل به‌دست می‌آورد برایشان بسته‌های مواد غذایی تهیه می‌کرد. با سوپرمارکت و نانوایی و قصابی نزدیک خانه‌شان صحبت کرده بود. آخر ‌ماه که می‌شد حساب آنها را تسویه می‌کرد». وقتی تعداد خانواده‌ها زیاد شد طالبی و همسرش تصمیم گرفتند خیریه‌‌ای راه‌اندازی کنند. آنها تعدادی صندوق تهیه کرده و به اهالی دادند تا کمک‌های خود را در آن بریزند. بانوی خیّر ادامه می‌دهد: «همسرم خرید را خودش انجام می‌داد. هر شب با کوهی از مواد خوراکی به خانه می‌آمد و با هم بسته‌بندی می‌کردیم».

از سبد ارزاق تا اهدای جهیزیه
او فهرست بلندبالایی از نیازمندان و خیّران دارد. اگر کسی وسیله‌‌ای اضافه داشته باشد، به او تلفن کرده و طالبی را مطلع می‌کند. طالبی هم با توجه به نیاز خانواده‌های بی‌بضاعت زمینه ارسال وسیله اهدایی را فراهم می‌کند. می‌گوید: «پیش‌تر در پایانه جنوب انباری را اجاره کرده بودم و وسایل خانه دست دوم را آنجا نگهداری می‌کردم تا درصورت نیاز به‌دست خانواده‌های بی‌بضاعت برسانم اما حالا توان پرداخت اجاره نیست. از خیرین می‌خواهم خودشان کالا را بفرستند.  خیّرین علاوه بر کالا کمک مالی هم می‌کنند». طالبی بارها با مشکلات مالی مواجه بوده و به‌رغم اینکه شرایط زندگی‌‌اش سخت پیش می‌رفته اما دست از هدفش برنداشته است. او تعریف می‌کند:«خیلی سال پیش خانه خریدیم و قسط زیادی داشتیم. شاید باورتان نشود اما مایحتاج ضروری‌مان را هم به سختی تهیه می‌کردیم اما برای نیازمندان از هیچ‌چیز کم نگذاشتیم». او ماهانه سبد ارزاق تهیه کرده و اگر نوعروس بی‌بضاعتی نیاز به جهیزیه داشته باشد با حمایت خیّرین مهیا می‌کند. چند روز پیش هم برای یکی از مددجوها سیسمونی کاملی فرستاد تا از مادر شدنش تجربه تلخی نداشته باشد.

اهدای ۱۵۰۰جلد کتاب به روستاها
از دیگر اقدامات ارزنده این بانوی خیّر، اهدای ۱۵۰۰جلد کتاب به کتابخانه روستای آرمیچ‌کلای بابلسر است. او در این‌باره می‌گوید: «من و همسرم خیلی کتاب می‌خواندیم. البته هنوز همین رویه را دارم. تفریح‌مان این بود که کتاب بخریم و با هم بخوانیم. وقتی همسرم مرحوم شد، ترجیح دادم به یاد او کتاب‌ها را به محل تولدش اهدا کنم». او با سرای محله خواجه‌نظام هم همکاری ویژه‌‌ای دارد. بارها از سوی معتمدین محله یا سرای محله به او نیازمندی معرفی می‌شود و این بانو حمایت می‌کند. طالبی می‌گوید:«چندی پیش خانمی به من معرفی شد که همراه دخترش در پارکینگ زندگی می‌کردند و شرایط بدی داشتند. او را به یکی از آشنایان معرفی کردم؛ بانوی سالخورده‌‌ای که تنها زندگی می‌کرد و نیاز به همدم داشت. هم این مادر و دختر دارای سرپناه شدند و هم بانوی سالمند مشکلش برطرف شد. جالب اینکه چندی بعد در همان خانه دختر جوان عروس شد و جهیزیه‌‌اش را با کمک چند خیّر تهیه کردیم».

این خبر را به اشتراک بگذارید