آدامس میفروشد که بایستد
سمیه جاهدعطائیان
هر دو پایش را در گیرودار تسلط طالبان به خاک کشورش در سال93 از دست داد؛ همان موقع که جاده فاریاب مینگذاری شده بود. حالا اگرچه هر دو پایش را از دست داده اما همتی بلند دارد و مصمم است که کار کند؛ آدامس و فال بفروشد تا بتواند خرج تهیه پای مصنوعیاش را تامین کند. «صدرالدین» دیماه سال پیش به سختی وارد ایران شد. میگوید که غیرمجاز وارد خاک ما شده. ویلچرش را هم مرز پاکستان گذاشته و وقتی خیلی ناامید بوده ویلچرش را در کمال ناباوری بهدست آورده. او خبرهای واژگونی برخی از خودروهای حامل اتباع افغان در زمان ورود به ایران را دنبال میکند و از اینکه خودروی پژو، خودش و دوستانش را صحیح و سالم به ایران رسانده خوشحال است و خدا را شکر میکند؛ «مادرم و همسرم افغانستان هستند. نگران حال و اموراتشان هستم اما باید کار کنم. هر کاری از دستم برمیآید انجام دهم که هزینه بیمارستان را بدهم. دکترهای افغانستان 60میلیون خواستند تا برایم پای مصنوعی تهیه کنند. باید خوب کار کنم تا پول جور شود وگرنه قطعا هزینه جراحی بالاتر میشود و تمام برنامههایم تغییر میکند.»
او حالا شبها در یک ساختمان حوالی پل ستارخان میخوابد و ماهانه حدود 700هزار تومان هم هزینه جای خواب میدهد.
صدرالدین تمام امیدش این است که با فروش آدامسهای دارچینی و نعنایی یا فال حافظ، همسر و مادرش را هم به ایران بیاورد و یا در نهایت خرج پاهای مصنوعی خود را درآورد و برای ادامه زندگی پیش همسرش به افغانستان برگردد.
او میگوید که بعد از انفجار مین و با از دست دادن پاهایش زندگی سختی داشته و دولت افغانستان از او بهعنوان یک قربانی هیچ حمایتی نکرده است. حالا هم امید چندانی به بهبود اوضاع ندارد. فقط میخواهد کار کند. خرج خودش و خانواده را تامین کند و دست پر به افغانستان برگردد.
میگوید غیرتش اجازه نمیدهد که گدایی کند. تا به این سن کار کرده و باز هم تا جایی که دستهایش توان دارد، کار میکند. حالا یک کارمند مترو در تهران اطلاعیه کوچکی نوشته که آن را روی ویلچرش بچسباند تا مردم هم بدانند متکدی نیست، به دلسوزی هم نیاز ندارد فقط در ازای فروش آدامس میخواهد بذر امید به زندگی و داشتن دوپای مصنوعی بکارد.