دکتر علیرضا زرندی- روانشناس و مشاور
خودمان؛ پدیدهای که هر روز با آن مواجه هستیم. مواجه بودن پدیدهای را که به ذهن متبادر میکند، رابطه است. رابطه با خودمان، رابطه با دیگران، رابطه با طبیعت و محیط و رابطه با خداوند؛ آیا زندگی ما خارج از این منظومه ارتباطی، قابلتصور است؟ قطعا نه!
حال، مگر میشود هر روز جاری در این منظومه ارتباطی باشیم و درگیر آن نشویم؟ از اینرو است که رابطه با این نگاه اصلیترین جنبه روانشناختی زندگی یک انسان است. برای یک زیست و زندگی معمولی نیاز داریم در سطحی حداقلی، اقتضائات این رابطه را بشناسیم و حتیالمقدور مهارتهایی را برای اداره کردن این منظومه بدانیم. لذا پرداختن به رابطه از مقدمات زندگی انسانی است که آگاهی به آن، حرکت ما به سمت سازگاری و رضایتورزی را بهدنبال خواهد داشت. آگاهی به این ضرورت، محرکهای است برای اینکه بدانیم داشتن مهارت از نداشتن آن بهتر است. هرچند آگاهی به ماهیت پدیده رابطه و ابعاد آن (رابطه با خودمان، رابطه با دیگران، رابطه با محیط و رابطه با خداوند) نیمی از راه است؛ چون به این وجه از دنیای روانیمان رسمیت میبخشد. البته در این میان حیطههای دیگری مثل احساسات و عواطف هم رخ مینمایاند که به آن هم در جای خود میپردازیم. لذا آشنا شدن به رابطه و آگاه بودن از آن و مهارتمند شدن درخصوص آن را از ضروریات زندگی میدانیم. پیشنهاد میکنیم با کنجکاوی دنبالکننده این مسیر باشید و با هم آنچه را که نمیدانیم، بیاموزیم و اگر میدانیم تقویت کنیم، باشد کمکی باشد در راستای کیفیت زندگیمان. چنانچه بخواهیم مهارتهای روانشناختی زندگی را در 3 حوزه اصلی سازماندهی کنیم، شامل روابط و مدیریت ارتباطی، تنظیم هیجانها و احساسات و خودآگاهی و خودشناسی است که البته اینها، درهمتنیدهاند و بدون همپوشانی قابلتصور نیستند. این سه حوزه، اصلیترین دغدغههای زندگی روانی یک انسان را به توجه ما میآورد. دغدغههایی که یک انسان طی عمر خود و زندگی روزمره با آن درگیر است و قطعاً مجهز شدن انسان امروزی به دانستن جزئیات و ابعاد این مفاهیم و مهارتها در راستای توانمندی ما خواهد بود. روابط، جزء لاینفک زندگی ما هستند که عمده شخصیت، ساعات روزانه و هشیاریمان را تسخیر کردهاند. در منظومه روابط ما ناگزیر احساساتی بر انگیخته میشوند که نیازمند شناسایی و تنظیمند. هر دوی اینها خودآگاهی ما را تحتتأثیر قرار میدهند. این سهگانه روانشناختی چنانچه سالم و سازنده، تنظیم و مورد بهرهبرداری قرار گیرند، سازگاری و رضایت را در پی خواهند داشت و چنانچه به خوبی اداره و مدیریت نشوند، منشأ آسیب، نارضایتی و ناسازگاری و عملکرد مختل خواهند بود. رابطه، بهعنوان یک نیاز روانشناختی بنیادی، اساسیترین دغدغه انسانهاست؛ بهنحوی که همگی شاهد بودیم پاندمی کرونا چگونه این وجه از روان انسانها را تحتالشعاع خود قرار داد. بنابراین ما نیاز داریم اصل رابطه، مؤلفهها و انواع آن، اجزاء و شرایط یک رابطه سازنده، الگوهای ارتباطی و مهارتهای ارتباطی را بشناسیم و در آموختن آن دنبال کنیم. در همین راستا لازم است با مفاهیمی مثل همدلی، هنر گوش دادن، نقد و نقدورزی و نقش و جایگاه آنها در روابط، آشنا باشیم. وقوع احساسات و هیجانها در جریان روابط و دیگر مواجهههای ما با دنیای بیرونی اجتنابناپذیر است. حالا سؤال اینجاست چقدر احساسات و هیجانات را میشناسیم؟ چقدر به مسیر تجربه و جریان عواطف خویش آگاهیم؟ اصلاً هیجانها کدامند؟ چه فایدهای دارند؟ هیجانهای خوشایند (مثبت) و ناخوشایند (منفی) به کدامیک از عواطف ما اشاره دارد؟ تنظیم هیجانها چیست؟
خودشناسی و خودآگاهی در گرو آگاهی به دنیای بیرونی (روابط) و آگاهی از دنیای درونیمان (احساسات و عواطف) معنا پیدا میکند و نیازمند توجه جدی ما انسانهاست. البته قرار نیست دچار نگاه وسواسگونه بهخودمان شویم.
یکشنبه 3 بهمن 1400
کد مطلب :
151556
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/xkX9B
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved