• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 17 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15125
+
-

ایالات ناخشنود آمریکا

با وجود بهبود اقتصاد، آمریکایی‌ها افسرده‌اند

ایالات ناخشنود آمریکا

ترجمه|حمیدرضا خطیبی:

اقتصاد ایالات متحده طبق بیشتر معیارها در شرایط خوبی قرار دارد؛ شغل زیاد و رشد اقتصادی رو به افزایش است، قیمت‌ها چندان سریع بالا نمی‌روند و نرخ بیکاری در این سال در حال نزدیک شدن به پایین‌ترین سطح خود از سال 1969 است، اما آمریکایی‌ها خوشحال نیستند.

در واقع، براساس ضریب احساس خشنودی گالوپ –Sharecare مردم آمریکا هم‌اکنون در مقایسه با سال‌های رکود بزرگ، افسرده‌تر به‌نظر می‌رسند. درحالی‌که بیشتر آمریکایی‌ها احساس می‌کنند اقتصاد کشور رو به بهبود می‌رود، داده‌های موجود حاکی از این است که در آنان نشانی از افزایش احساس خشنودی‌از شرایط دیده نمی‌شود. این موضوع می‌تواند هشداری باشد مبنی بر اینکه مردم ایالات‌متحده درباره اموری بیشتر و فراتر از اقتصاد احساس نگرانی دارند.
ضریب احساس خشنودی Gallup-Sharecare از سال 2008 به‌کار گرفته شد تا شرایط آمریکایی‌ها را فراتر از معیارها و اندازه‌گیری‌های مالی و اقتصادی، ارزیابی کند. هر سال، گالوپ با بیش از 160هزار بزرگسال مصاحبه می‌کند و درباره انگیزه‌ها و اهداف آنان، روابط اجتماعی، امنیت مالی، سلامت و ارتباطشان با گروه اجتماعی‌شان می‌پرسد.

سال 2017 در میان بهت و حیرت محققان، بدترین سال ثبت‌شده از نظر احساس خشنودی و خوشبختی بود. ضریب کلی سال 2017 در مجموع حتی از ضریب سال‌های بحران مالی اخیر پایین‌تر بوده و برای نخستین‌بار طی یک‌دهه‌ای که گالوپ اقدام به ارائه این نظرسنجی کرده، هیچ ایالتی در آمریکا به لحاظ آماری شاهد بهبود چشمگیر احساس خوشبختی و خشنودی ساکنانش نبوده است.

دن ویترز- مدیر تحقیقات گالوپ در زمینه تعیین ضریب احساس خشنودی- در این‌باره می‌گوید: «این موضوع به واقع چشمگیر بود. آنچه ما یافتیم، کاهش بی‌سابقه احساس خشنودی در سطح ملی است».

احساس ناخشنودی در سراسر کشور نشان داده شده است: 21ایالت به لحاظ آماری شاهد کاهش چشمگیر احساس خشنودی و رفاه در مقایسه با سال 2016 بوده‌اند. به گفته نویسندگان گزارش موسسه گالوپ، «این بیشترین تعداد ایالتی است که طی یک سال شاهد سقوط این ضریب در آنها بوده‌ایم» و این سقوط ضریب در تقریبا همه مناطق- جز ایالت‌های کوهستان راکی- مشاهده می‌شود.

عاملی که هم‌اکنون این روند اندوه عمومی را به پیش می‌برد، بسیار متفاوت با آن چیزی است که موسسات گالوپ و Sharecare (یک شرکت فعال در زمینه سلامت و رفاه) طی سال‌های رکود بزرگ شاهدش بوده‌اند. در سال 2009- سالی که در آن 15 ایالت شاهد کاهش احساس خشنودی و رفاه در خود بودند- پول و نگرانی‌های مالی در صدر فهرست عوامل احساس ناخشنودی قرار داشتند. امروزه اما عوامل احساسی و روانی در بالای این فهرست دیده می‌شوند. مردم از شغل‌ها و روابط‌شان احساس رضایت ندارند و تشخیص افسردگی به بالاترین حد خود در تاریخ ایالات متحده رسیده است.

برخی سیاست و دوقطبی شدن جامعه را به لحاظ سیاسی عامل اصلی اضطراب و اوقات تلخی افراد نسبت به همکاران و اعضای خانواده‌شان می‌دانند. حکایت تفرقه در کشور بین جمهوریخواهان و دمکرات‌ها، بین حامیان اسلحه و مدافعان کنترل آن، بین مذهبی‌ها و غیرمذهبی‌ها و شکاف‌هایی از این دست دائما شنیده می‌شود و تقریبا هر روز عناوین مربوط به اغتشاش در کاخ سفید در رسانه‌ها دیده می‌شود.

ایزابل ساوهیل- محقق ارشد مطالعات اقتصادی در موسسه تحقیقات سیاستگذاری بروکینگز- در این‌باره می‌گوید: «فکر می‌کنم یک دلیل اضطراب مردم این باشد که دولت خودش دستخوش آشفتگی است. ما نمی‌دانیم قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. هیچ راه مشخصی به سوی ثبات کشور یا جهان وجود ندارد».

این ضریب همچنین یافته‌های خود را بر مبنای نژاد، سطح درآمد و جنسیت دسته‌بندی کرده است.

 تقریبا تمام گروه‌های جمعیتی به‌استثنای مردان سفیدپوست ثروتمند در سال 2017 شاهد کاهش احساس خشنودی میان خود بوده‌اند. زنان، آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار، اسپانیایی‌تبارها (مهاجران آمریکای لاتین) و خانواده‌هایی با درآمد پایین (با درآمد کمتر از 48هزار دلار در سال) همگی شاهد کاهش احساس خشنودی میان خود بوده‌اند.

جای تعجب نیست که دمکرات‌ها نیز در مقایسه با جمهوریخواهان یا مستقل‌ها شاهد احساس ناخشنودی بیشتری بوده‌اند. ویترز در این‌باره می‌گوید: «واگذاری جایگاه ریاست‌جمهوری می‌تواند بر احساس خشنودی آنان تأثیر بگذارد و می‌گذارد».

یافته‌های نظرسنجی گالوپ مشابه نتایج سایر مطالعات و بررسی‌هاست. درحالی‌که اعتماد مصرف‌کننده به بالاترین سطح خود از سال 2004 به این سو رسیده است نظرسنجی‌هایی که مسائلی را فراتر از درآمد و قدرت خرید لحاظ می‌کنند، تا این حد خوش‌بین نیستند.

تنهایی اینک یک مشکل اجتماعی جدی است که بر سلامت و احساس خشنودی افراد تأثیر می‌گذارد: 40درصد بزرگسالان آمریکایی می‌گویند هم‌اکنون احساس تنهایی می‌کنند؛ 2 برابر رقم سال‌های دهه 1980 طبق آمارهای موسسه AARP. برخی افراد اینک حتی می‌کوشند با همکاران خود ارتباط برقرار کنند.

پس از آن، نوبت نگرانی فزاینده نسبت به وضعیت کشور و جهان می‌رسد. هر سال، دانشگاه چاپمن از جمعیت نمونه‌ای بیش از 1200نفر بزرگسال آمریکایی درباره بزرگ‌ترین ترس‌ها و نگرانی‌های‌شان می‌پرسد. در سال 2017، ترس شماره یک در واقع  فساد مقامات دولتی بود و پس از آن، وضعیت مراقبت‌های بهداشتی و در نهایت نگرانی نسبت به آلودگی‌های زیست‌محیطی. سال گذشته همچنین نگرانی چشمگیری میان مردم ایالات متحده نسبت به وقوع یک جنگ جهانی دیگر، میان ترس‌ها و نگرانی‌های عمده آمریکایی‌ها ظاهر شد.

محققان در بخش نتیجه‌گیری گزارش خود می‌نویسند: «فهرست سال 2017 نگرانی‌های مردم، بازتاب ناآرامی و بی‌ثباتی سیاسی در پی انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور است».

نگرانی‌های مالی نیز رتبه بالایی در فهرست نظرسنجی دانشگاه چاپمن دارد. در سال 2017 نیمی از آمریکایی‌ها گفتند یکی از ترس‌هایشان «نداشتن پول کافی برای آینده» است؛ یک یادآوری از اینکه حتی وقتی مردم شغل دارند همچنان احساس اضطراب می‌کنند چراکه مطمئن نیستند شغل کنونی‌شان تا چه حد دوام داشته باشد.

ریچل اشنایدر- از نویسندگان مشترک «یادداشت‌های مالی: چگونه خانواده‌های آمریکایی در جهانی بی‌ثبات از عهده امورشان برمی‌آیند»- در این‌باره می‌گوید: «مردم به لحاظ اقتصادی بیش از پیش احساس ناامنی می‌کنند، حتی وقتی شغل و حقوق دارند. من فکر می‌کنم این [احساس ناامنی] ترکیبی است از مسئولیت‌شان نسبت به شرایط دوره بازنشستگی، مسئولیت‌شان نسبت به برخورداری از مراقبت‌های بهداشتی و آگاهی از اینکه امنیت شغلی قابل‌توجهی ندارند».

با وجود بهبود اقتصاد کشور، ترس از تمام‌شدن پول در آینده با 10امتیاز جهش نسبت به سال گذشته، پس از ترس از «مخارج بالای پزشکی» قرار گرفته است.
تلاش فزاینده‌ای از سوی محققان دانشگاهی و حتی بانکدارهای وال‌استریت، مانند ری دالیو، میلیاردر صاحب صندوق هزینه‌های بازنشستگی به چشم می‌خورد، برای واداشتن سیاستمداران به اینکه نگاهی فراتر از آمارهای موجود در زمینه مشاغل و اقتصاد داشته باشند. به گفته کارشناسان، چنین آماری ترسیم‌کننده تصویری کامل از وضعیت کنونی آمریکایی‌ها نیست چه رسد به احساسات آنان.

اشنایدر در این‌باره می‌گوید: «نرخ بیکاری ممکن است پایین آمده باشد اما این نرخ، شمار افرادی را نشان نمی‌دهد که از ساعات کاری مورد نیازشان یا کاری تمام وقت با مزایا بی‌بهره‌اند. همچنین این ترس واقعی وجود دارد که جهان با سرعت در حال تغییر است و اینکه چنین تغییری تا چه حد پراسترس است».
منبع: واشنگتن پست

این خبر را به اشتراک بگذارید