• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 25 دی 1400
کد مطلب : 150807
+
-

از تئاتر کاربردی غفلت کرده‌ایم

گفت‌وگو با مهرداد رایانی مخصوص؛ استاد دانشگاه

از تئاتر کاربردی غفلت کرده‌ایم

فهیمه پناه‌آذر- روزنامه‌نگار

مهرداد رایانی مخصوص کارنامه پر و پیمانی در تئاتر دارد؛ از نمایشنامه‌نویسی تا مدیریت بخش‌های مختلف مرکز هنرهای نمایشی و مجموعه‌های تئاتری. سابقه‌اش در جشنواره‌های تئاتری آنقدر زیاد است که می‌تواند به‌راحتی ترسیمی از آینده تئاتر ایران داشته باشد. رایانی، فربه شدن بخش خصوصی و تعامل سازنده با بخش دولتی را بهترین راه برای رسیدن به آینده روشن تئاتری عنوان می‌کند اما معتقد است که لازمه رسیدن به آینده مطلوب داشتن نقشه راه است؛ نقشه راهی که باید در دست یک مرکز یا نهاد مانند شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باشد. رایانی همچنین شرط رسیدن به ایده‌آل‌ها را انجام فعالیت‌های آماری و پژوهشی در تئاتر می‌داند و اینکه پژوهش درباره داشته‌ها، می‌تواند یک دهه و حتی 50سال آینده تئاتر را تبیین کند.

ترسیم آینده تئاتر ایران می‌تواند دربرگیرنده یک نگاه کلی باشد اما نکته این است که آینده تئاتر را مؤلفه‌هایی مشخص می‌کند که کمبود یا فقدانش حتما تأثیرگذار است؛ درشروع می‌توانیم به این مؤلفه‌ها اشاره کنیم؟
وقتی به آینده تئاتر ایران فکر می‌کنیم، اول باید ببینیم در کدام نقطه و ساحت ترسیم شده، ایستاده‌ایم. اینکه شرایط کنونی تئاتر چیست و اینکه اگر به توسعه تئاتر فکر می‌کنیم باید ببینیم قرار است به کجا برسیم. ما بین نقطه الف و ب قرار داریم. نقطه الف زمان حالی است که در آن قرار داریم. نقطه ب جایی است که باید به آن دست پیدا کنیم اما هنوز ظرفیت‌هایش برایمان مشخص نیست.تا زمانی که ظرفیت‌ها را مشخص نکنیم، نمی‌توانیم حرکت کنیم.ظرفیت‌هایی که می‌تواند محتوایی، شکلی و... باشد.
این ساحت شامل چه چیزهایی برای ترسیم آینده تئاتر ایران می‌تواند باشد؟
وقتی از تئاتر صحبت می‌کنیم، ساحت‌های مختلف آن از نمایش رادیویی، تلویزیونی، ‌تئاتر دانشگاهی، ‌تولید کتاب تئوریک در رابطه با تئاتر، نمایشنامه، سالن‌های نمایش، ‌بخش خصوصی، تعداد نشریات تئاتر و... است که همه تحت لوای گسترش تئاتر قرار می‌گیرد. این سؤال را دارم که آیا آماری داریم که بخواهیم تئاتر ایران را در 1410ترسیم کنیم و اینکه به کجا می‌رسیم؟توانسته‌ایم مسیری برایش تصور کنیم؟ واقعیت این است که هیچ آمار و پژوهشی در بخش‌های مختلف تئاتری نداریم. ما بیشتر تاویل‌گرایی نسبت به تئاتر داریم تا پژوهش کاربردی داشته باشیم. وقتی که پژوهش‌ها شکل نگرفته و به شکل بایسته‌ای نشان نمی‌دهد که وضعیت موجود چیست در این موقعیت است که درباره آینده هم هر کسی به‌زعم خودش صحبت می‌کند. ایده‌آل هر کسی یک چیز است. مرجع مشخصی داریم که در این‌باره اعلام نظر کند که نظر علمی و براساس پژوهش باشد؟ وقتی از توسعه تئاتر صحبت می‌کنیم باید چندین مسئله را مدنظر قرار دهیم که مهم‌ترین آن، نیازها و منابع است. به‌طور مثال وقتی عنوان می‌شود در تهران در 10سال آینده؛ 50سالن تئاتر تأسیس می‌کنیم آیا به نیازهای 10سال آینده فکر شده و اینکه مردم خواستار چه هستند؟ آیا نظرسنجی‌ای صورت گرفته؟ به بحث بودجه‌اش فکر شده است؟ به‌طور حتم جواب خیر است. یا همین تئاتر خصوصی که شکل گرفته براساس پژوهش بوده؟ آیا براساس پراکندگی جغرافیایی سالن‌های تئاتر باز می‌شوند؟ هیچ کار فرهنگی براساس نیازسنجی در کشور پیش نرفته است.
نمی‌توان نقش دانشگاه‌ها را در ضرورت بررسی این نیازها و پژوهش‌ها نادیده گرفت؟
حتما اینطور است. در حوزه تئاتر، پژوهش که کار فعالیت‌های دانشگاهی است دیده نمی‌شود. مثلا می‌خواهیم قیمت بلیت تئاتر را افزایش دهیم. بر چه اساس این کار شکل می‌گیرد. در این زمینه نیازمند محاسبه علمی هستیم، هیچ تعریفی وجود ندارد، هر کسی براساس سلیقه تصمیم می‌گیرد. پژوهش در دانشگاه برای همین کار است. پژوهشگران می‌گویند آمار و ارقام نیست خب اگر آمار بود که پژوهشی انجام نمی‌شد. مشکل بزرگ این است که پژوهشگران هم همت ندارند. ما هیچ نیازسنجی نداریم. این فقر پژوهشی و نوع رویکرد ناقص پژوهشی برای توسعه تئاتر کافی نیست.
شاید تمام این ضعف‌ها با توجه و حمایت دولت‌ها مرتفع شود؟
ببینید، دولت هم در نگاه کلان در فرایند این توسعه باید تکلیفش را با یک‌سری نکات روشن کند.مهم‌ترین نکته که جای خودش کجاست؟ جای بخش خصوصی کجاست؟ البته که دولت نمی‌تواند همه‌‌چیز را به تنهایی پیش ببرد. بنابراین معتقدم باید برخی امور را به بخش خصوصی واگذار کند، ابتدا باید دید، رابطه دولت با بخش خصوصی چیست؟  یک موضوع مهم به‌نام ممیزی است که جز قوانین کشور است. کسانی در این میان مخالف هستند اما این قانون وجود دارد و باید پذیرفت. اگر برنامه‌ای برای توسعه تئاتر نوشته می‌شود باید بخش خصوصی هم به آن احترام بگذارد و اگر دولت ممیزی را مطالبه می‌کند، باید یک عکس‌العمل‌هایی و یک رابطه‌ای را به ازای این مطالبه برقرار کند. نمی‌شود پدر خانواده بگوید؛ غذا می‌خواهم اما به‌عنوان پدر خانواده وظیفه‌ای نداشته باشد. کشورهایی که مبتنی بر فرایند سرمایه‌گذاری آزاد پیش می‌روند، کاری با بدنه ندارند، براساس ضوابط خودشان می‌گویند که شما کار کنید. اما حالا که مطالبه است باید نقشی هم دولت ایفا کند که این نقش فقط مادی نیست، می‌تواندکاهش مالیات باشد، حمایت از گروه‌های نمایشی باشد و تصمیم‌گیری‌ها درست باشد.
یک ایرادی که وجود دارد این است که در ایران هر سازمان و نهادی کار خود را انجام می‌دهد؟
آنچه در برنامه کلان تئاتر کشور وجود دارد، برنامه‌هایی است که سازمان‌ها خودشان دارند. به‌طور مثال حوزه هنری 3میلیارد تومان بودجه دارد در طول سال نمایش‌هایی اجرا می‌کند و در نهایت یک جشنواره برگزار می‌کند. ارشاد با بودجه‌ای که دارد یک‌سری فعالیت انجام می‌دهد یا هر نهاد دیگر. این رویه نشان نمی‌دهد که در 10سال یا 50سال آینده چه برنامه‌هایی برای توسعه و رشد تئاتر داریم. ما هیچ یافته‌ای نداریم که بخواهیم درباره‌اش صحبت کنیم. وقتی از توسعه صحبت می‌کنیم باید نقطه الف و ب برایمان کاملا شفاف باشد.
با این اوصاف؛ تئاتر ایران چه زمانی می‌تواند توسعه پیدا کند؟
اگر بخواهیم برای تئاتر یک برنامه فرهنگی، نقشه و منشور فرهنگی قائل شویم، مثلا در سال 1450در قاره آسیا به لحاظ رشد تئاتر اول باشیم. ابتدا باید ببینیم کشورهای دیگر در چه جایگاهی هستند و ایران چه جایگاهی دارد. در قیاس با سوریه ، افغانستان، لیبی و ترکیه سطح‌مان بالاست اما در برابر کشورهایی چون کره‌جنوبی و چین پایین هستیم، پس باید پژوهش کنیم که چرا پایین هستیم و چه نقشه‌ای برای 50سال آینده خواهیم داشت. آنها 50سال آینده کجا هستند ما چطور آنها را رد کنیم و جلو بزنیم؟ اینجا دیگر حدس و گمان فایده‌ای ندارد. زمانی توسعه معنی پیدا می‌کند که روی کاغذ بیاید. معتقدم اگر تئاتر ما به سمت بخش خصوصی برود اقبال عمومی‌تر و بهتری پیدا خواهد کرد. رقابتی ایجاد شود؛ رقابتی که به شرایط کیفی آثار و جذب مخاطب توجه کند. مجموعه قوانینی که پیکره خصوصی و دولتی به آن نیازمند است را آیین‌نامه حرفه‌ای بنویسم. به بخش خصوصی اجازه دهیم دوشادوش بخش دولتی کار کند، تئاتر آینده درستی خواهد داشت.
به‌نظر نیازمند جایی فراتر از مرکز هنرهای نمایشی هستیم که بتواند آینده خوبی برای تئاتر رقم بزند؟
 من مشکل را در مدیریت‌های میانی نمی‌بینم. مثل مدیرکل اداره ارشاد یک استان، مدیرکل نمایش رادیو حوزه هنری و... .اینها مقصر نیستند، مدیران میانی؛ مدیران اجرایی هستند که نمی‌توانند تصمیمات کلان بگیرند. تصمیمات کلان جای دیگر گرفته می‌شود ما نیازمند جایی هستیم که همه به آن اقتدا کنند. ما نیازمند جایی مانند شورای‌عالی انقلاب فرهنگی هستیم؛ که به این شورا در قانون جمهوری اسلامی احترام گذاشته شده، رئیس آن ریاست‌جمهوری و اعضای حقوقی را شامل می‌شوند. مابقی ارگان‌ها مانند ارشاد، ‌حوزه هنری و نهادهایی چون ارتش و سپاه که کار فرهنگی می‌کنند، می‌توانند بگویند با توجه به بودجه جدا و رسمیت که داریم با کسی هم کاری نداریم اما یک جایی مثل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که اجماعی به لحاظ مدیریت در آن وجود دارد، حتی برای تئاتر هم آیین‌نامه نوشته است(البته برخی هم اجرایی نمی‌شود) می‌تواند برنامه‌ریزی جامعی درباره گسترش تئاتر انجام دهد. این شورای قدرت زیادی در نگارش سند و منشوری برای پیشرفت تئاتر دارد. حتی این منشور را در قالب کار برای حوزه‌های دیگر ترسیم کند. مدیران اجرایی احاطه‌ای به این حجم کار ندارند و بیشتر در امور اجرایی نقش دارند.در بدنه اجرایی وقتی برای پژوهش نیست باید جایی مثل شورای‌عالی انقلاب فرهنگی این کار را بکند. شورا می‌تواند با نقشه راهی که ارائه می‌دهد، تقسیم ماموریت را هم انجام دهد. یک همپوشانی را ایجاد کند. جلوی موازی‌کاری را بگیرد. می‌توانم برایتان یک مثال بزنم؛ اینکه بخش تئاتر دانشگاهی چقدر قرار است در آینده تئاتر کشور قدم بردارد. هم‌اکنون فارغ‌التحصیلان تئاتر متناسب با بدنه تئاتر کشور نیست. هیچ ارتباطی با هم ندارند. هر کسی‌ساز خود را می‌زند و در این میان یک‌سری تعریف‌ها گم شده است. یکی از برنامه‌ریزی‌ها می‌تواند این باشد که سیستم تئاتر دانشگاهی با سیستم تئاتر اجرایی یا وزارت ارشاد یا حوزه هنری چه ارتباطی می‌تواند داشته باشد. اینجاست که نقش شورای‌عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند مشخص باشد. وزارت ارشاد نمی‌تواند وزارت علوم را مجاب به انجام کار کند اما شورای‌عالی این توانایی را دارد که به وزرای علوم و ارشاد بگوید؛ چه کنند و اینکه ارتباط را ایجاد و با همگرایی یک نقشه عالی ترسیم کنند.
برخی معتقدند تئاتر هم جدی گرفته نمی‌شود و شاید تبدیل مرکز هنرهای نمایشی به سازمان تئاتر که سال‌ها قبل بحثش بود، بتواند نقطه امیدی برای آینده تئاتر باشد؟
یک زمانی ما خودمان، در بحث سازمان تئاتر اشتیاق داشتیم. نخستین بار علی منتظری، این موضوع را پیشنهاد کرد. اما فکر نمی‌کنم راه نجات تئاتر، سازمان باشد. زمانی خودم هم اعتقاد داشتم که شاید سازمان تئاتر کشور ایجاد شود، وضعیت بهتر ‌شود اما حالا فکر نکنم اتفاقی بیفتد. الان با توجه به شرایط، هر قدر بدنه دولتی را لاغرتر کنیم به نفع است. الان یک تجربه کنار دستمان داریم آن هم سازمان سینمایی کشور است. آیا حال سینما بهتر شده؟ هر قدر به بخش خصوصی رجوع کنیم، برده‌ایم. اما باید رابطه با بخش خصوصی را به شکل حرفه‌ای تعریف کنیم.اکثر جاهایی که تئاترشان رشد پیدا کرده که بخش خصوصی‌شان فعال است. بخش دولتی سیاست کلان تعریف می‌کند و بودجه حمایتی تعیین می‌کند. وقتی بخش دولتی کوچک باشد، دفتر ودستک هم کمتر می‌شود. البته یک نکته هم داریم و آن تئاتر ملی است. تئاترهای ملی هر کشوری را دولت پشتیبانی می‌کند. مثل تئاتر شهر ما. 5سالن داریم که متولی آن هستیم و با بقیه کاری نداریم و دخالتی در برنامه‌ریزی نداریم. ما هم تقریبا خواسته یا ناخواسته داریم در این مسیر حرکت می‌کنیم. اگر نگاهی به تئاتر کشور بیندازیم در هنر نمایش ما فقط یک شورای نظارت وجود دارد که متن و اجرا را مطلع شوند و اگر نه کار دیگری با آن ندارند. اگر قرار است رشد کنیم توصیه‌ام این است که بخش خصوصی رشد پیدا کند. سازمان تئاتر جز چاق کردن بدنه دولتی تئاتر، کاری از پیش نمی‌برد. بودجه مشکل اصلی نیست تئاتر می‌تواند با یک برنامه درست پولساز هم بشود و تماشاگر هم داشته باشد. مردم حاضرند برای چیزی که دوست دارند و نیازش را احساس می‌کنند؛ هزینه بپردازند و تجربه نشان داده تولیدی که خوب باشد قطعا مردم استقبال می‌کنند.
بحث درآمد‌زایی هم در تئاتر مطرح است؟
 بخشی از فضای تئاتر می‌تواند بخش تئاتر تجاری باشد و بخشی هم آن چیزی است که پیرامون تئاتر شکل می‌گیرد. فقط باید اجازه دهیم رشد پیدا کند. پردیس‌های سینمایی چگونه درآمدزایی دارند؟ فقط با فروش بلیت سینما نیست. فعالیت‌های هنری و فرهنگی هم دارند و این اتفاق در تئاتر هم افتاده است. فعالیت‌هایی که با سودآوری به حیات تئاتر کمک می‌کند. یکی از بهترین الگوها که شکل گرفته تئاتر مستقل بود، هیچ نیاز مادی به دولت نداشت. تئاتری هم بین دولتی و خصوصی هم داشتیم به‌نام ایرانشهر که شهرداری راهش انداخت، خیلی خوب پیش می‌رفت. الان در شهرهایی چون مشهد اتفاق‌های خوبی می‌افتد و اگر اجازه دهیم می‌تواند سازماندهی خوبی شکل بگیرد. معتقدم برنامه‌ها مشخص است اما رویکرد آن تبیین نشده؛ هر چند کرونا تأثیر خود را در ورشکستی و تعطیلی گذاشت.
وقتی از آینده تئاتر صحبت می‌شود به نبود متون نمایشی و به نوعی فقر نمایشنامه اشاره می‌کنند؟
یک فقری نسبت به نمایشنامه‌ها داریم. اما آیا سقفی دراین زمینه وجود دارد؟ کجا باید بریم و خودمان را با کجا قیاس کنیم؟ در ایران جشنواره برگزار می‌شود که 600متن ایرانی متقاضی حضور در جشنواره است، کجای دنیا چنین آماری وجود دارد. در تولید آثار و آدم‌هایی که فعالیت دارند شمارمان زیاد است. مشکل ما این است فکر می‌کنیم همه‌‌چیز باید ایده‌آل باشد اما برایش برنامه هم نداریم.
تئاتر می‌تواند در فرهنگسازی جریان‌ساز باشد؛ نگاهی که فکر می‌کنم در توسعه تئاتر کمک‌کننده است؟
بسیاری از فعالیت‌های تئاتر باید در قالب تئاتر دانش‌آموزی اتفاق بیفتد که مهم‌ترین جریانی است که از آن غافل هستیم. به لحاظ فرهنگی این موضوع مهم است و البته گروه‌هایی می‌شناسم که در این زمینه قدم‌هایی برداشته‌اند.تئاتری که در خدمت فرهنگ و آموزش است. در دنیا یکی از شاخه‌های معتبر تئاتر کاربردی است از تئاتر چه استفاده‌هایی می‌شود، کرد. چطور آن را کاربردی کنیم. وجه تئاتر تنها در حوزه روشنفکری نیست. اگر درباره توسعه تئاتر صحبت کنیم در اینجا باید از خود تئاتر استفاده کنیم.تئاتر را می‌توانیم تبدیل به یک نیاز کنیم. ما بالغ‌بر 1200فارغ‌التحصیل داریم و تنها 100نفردر نهایت جذب می‌شود و این هر سال تکرار می‌شود. در این خودش برای آینده تئاتر یک بحران است؛ بحرانی که در آن اعتراض دیده می‌شود و همچنین از بین رفتن سرمایه.نیازهایی داریم که اساسا دانشگاه‌ها به آن بی‌توجه هستند. گرایش‌هایی هستند که در دانشگاه‌ها نیست.‌

 

این خبر را به اشتراک بگذارید