جواد عزیزی|دبیر گروه حوادث:
از 2روز قبل که فیلم شکنجههای دختر معلول کرجی را در کانالهای تلگرامی دیدم، حالم بد است. صحنههای وحشتناک کتک خوردن او و التماسهای دردناکش در برابر قساوت پدر یک لحظه هم از ذهنم پاک نمیشود. گاهی نمیدانم پدر بیرحم او را مقصر این حال بدم بدانم یا کسی که این فیلمها را منتشر کرد.
جدا از فاجعهای که مرد سنگدل رقم زد و انتظار عمومی برای مجازات هر چه سریعتر او، سؤال مهمی که مطرح است اینکه اصلا هدف از انتشار فیلمی با این شدت از قساوت چه بود؟ آیا منتشرکننده میخواست عمق فاجعه را نشان دهد؟ که اگر هدف این بود، آیا نمیشد بدون انتشار همه جزئیات فیلم و صحنههای منزجرکننده و بد کردن حال بیننده به این هدف رسید؟ آیا توضیحات مادر دخترمعلول، مددکار اجتماعی و... بسنده نمیکرد و این توضیحات برای نشاندادن قساوت پدر کافی نبود؟
این فیلم را بگذارید کنار فیلم دیگری که چند وقت پیش از ماجرای یک کودکآزاری در ماهشهر منتشر شد. ماجرای 3خواهر و برادری که توسط پدر و نامادریشان در خانه حبس و شکنجه شده بودند. آنجایی که دختر آزار دیده درحالیکه چهرهاش به وضوح قابل شناسایی بود در حال گفتوگو با مصاحبهگر بود و از جزئیات شکنجهها میگفت. با دیدن این فیلم هم این سؤال برایم بهوجود آمد که هدف از انتشار کامل چهره دختر بیگناه چه بود؟
ما خبرنگارهای حوادث بعد از سالها کار کردن در این حوزه و پیگیری پروندههای مختلف به این نتیجه رسیدهایم که هرگز نباید چهره کودکانی را که قربانی خشونت یا کودکآزاری شدهاند منتشر کنیم یا با انتشار جزئیات دقیق صحنههای هولناک یک جنایت و شرح دادن لحظات وحشتناک یک قتل فجیع حال خوانندگانمان را بد کنیم. این همان اتفاقی است که در رسانههای بزرگ دنیا هم رخ میدهد. در بسیاری از رسانهها حتی نامی از کودکانی که قربانی خشونت خانگی شدهاند برده نمیشود و در خبرها و فیلمها چهره آنها شطرنجی میشود. صحنههای هولناک در فیلمهای مربوط به حوادث اینچنینی حذف و ترجیح داده میشود که شاهدان یا مسئولان پلیس درباره آن بخش از اتفاقات توضیح دهند.
مهمترین هدف این سیاست رسانهها آن است که آینده کودکانی که قربانی خشونت میشوند تباه نشود. آنها انگشتنما نشوند و بتوانند در آینده بدون اینکه کسی از گذشتهشان حرف بزند به زندگی عادی برگردند. سالها پیش، وقتی در جریان جلسه رسیدگی به پرونده یک جنایت خانوادگی، دختربچه خردسال خانواده بهعنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت تا آنچه از صحنه قتل مادرش توسط پدرش دیده بود را بازگو کند، یکی از رسانهها اشتباهی عکس او را منتشر کرد و خوب یادم هست که چطور آن دختر بیگناه گرفتار دردسری تازه شد. چرا که مدتی بعد سرپرستان دختربچه تصمیم گرفتند مدرسهاش را عوض کنند تا او در محیطی تازه که کسی از سرگذشتش چیزی نمیدانست تحصیل کند و زندگی جدیدی در پیش بگیرد اما همان عکس منتشر شده باعث شد که بین دانشآموزان مدرسه جدید نیز انگشتنما و مجبور شود از آنجا هم برود.
در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، هر نوع رفتاری که به کودک صدمه جسمی یا روحی روانی، عصبی و اخلاقی بزند ممنوع و جرم تلقی میشود و انتشار آگاهانه یا ناآگاهانه تصاویر کودکان بزهدیده و قربانی خشونت خانگی نیز ممکن است صدمات روحی و روانی به آنها برساند. به همین دلیل است که بیشتر رسانهها با توجه به این مسئله از انتشار عکس و تصویر چنین کودکانی خودداری میکنند و بهنظر میرسد مدعیالعموم (بهعنوان حافظ حقوق کودکان) و پلیس فتا نیز باید در این زمینه وارد شده و کنترل بیشتری در محتوای منتشر شده در فضای مجازی داشته باشند تا خدای ناکرده حقوق کودکان بزهدیده پایمال نشود.
حال مردم را بد نکنیم
در همینه زمینه :