• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
پنج شنبه 23 دی 1400
کد مطلب : 150700
+
-

ردپای مثبت و منفی ثروت بر سلامت روان افراد چگونه است؟

خودشیفتگی پولدارها

خودشیفتگی پولدارها

نیلوفر ذوالفقاری

معمولاً تصور می‌کنیم شرایط اقتصادی فقط موقع بی‌پولی می‌تواند بر اوضاع روحی ما اثر بگذارد. هرچه تا به‌حال دیده و شنیده‌ایم یا حتی خودمان تجربه کرده‌ایم، بی‌حوصلگی، افسردگی، خشم با بروزهای رفتاری منفی دیگر بوده که آنها را به بی‌پولی ربط داده‌ایم. در همین صفحه هم قبلاً به موضوع تأثیر بی‌پولی بر سلامت روان پرداخته‌ایم. اما این بار قصد داریم از زاویه‌ای دیگر به موضوع تأثیر موقعیت اقتصادی افراد بر روان افراد بپردازیم. ویدا ساعی، روانشناس و روان‌درمانگر درباره این توضیح می‌دهد که ردپای ثروت اغلب چطور بر روح و روان افراد ثبت می‌شود و ثروتمند بودن چه تأثیراتی ممکن است در خلق و خو و رفتار افراد داشته باشد. توضیحات این روانشناس را با هم مرور می‌کنیم.

خروج از منحنی نرمال
به‌طور کلی سالم‌ترین افراد از نظر روانی، افرادی هستند که از جنبه‌های گوناگون، در منحنی نرمال قرار می‌گیرند، یعنی در محدوده هنجار یک منحنی ایستاده‌اند. اگر ما فقر و ثروت را، دو طرف یک نمودار درنظر بگیریم، افرادی که از نظر اقتصادی در طبقه متوسط قرار می‌گیرند، می‌توانند نرمال‌ترین زندگی‌ها را از نظر روانی تجربه کنند. آنها نه به‌شدت فقیرند و نه به‌شدت ثروتمند. با این تعریف، افراد ثروتمند از قسمت نرمال منحنی خارج هستند و به طرف بخش نابهنجاری حرکت کرده‌اند. فاصله گرفتن از قشر هنجار جامعه، همانطور که مزایایی دارد، می‌تواند معایبی هم به‌دنبال داشته باشد.

احساس قدرت دروغین
ثروت ممکن است ویژگی‌های رفتاری مختلفی در افراد ایجاد کند. به‌طور مثال، ثروت ممکن است احساس توانمندی دروغین ایجاد کند. البته که پول ممکن است واقعاً در خیلی از شرایط، به فرد کمک کند تا کارهای غیرممکن برای دیگران را، برای خودش ممکن کند. اما همین توانایی ممکن است باعث ایجاد احساس قدرت کاذب شود و فرد از یاد ببرد که این پول، تنها یک ابزار است و هر آن ممکن است از بین برود. ثروتمندها اغلب چندان به این موضوع فکر نمی‌کنند و دچار احساس توانمندی کاذب می‌شوند. در ادامه ممکن است فرد ثروتمند دچار اعتمادبه‌نفس کاذب و در مراحل بعدی، خودشیفتگی شود. خودشیفتگی یعنی فرد از بالا به دیگران نگاه کند و خودش را برتر از بقیه بداند.

افتادن در چرخه اضطراب
اضطراب از دست دادن پول، موضوعی است که ممکن است به روان ثروتمندان آسیب بزند. بعضی ثروتمندان هم درگیر اضطراب مدیریت ثروت خود می‌شوند. آنها دچار سردرگمی می‌شوند که چطور این ثروت را خرج یا سرمایه‌گذاری کنند و بعد افکار وسواس‌گونه شروع می‌شود؛ افکاری مانند اینکه چه‌کسی قرار است از این ثروت بهره ببرد؟ چرا من تلاش کنم و دیگران از این ثروت استفاده کنند؟ نکند مورد سوءاستفاده دیگران قرار بگیرم؟ نکند بقیه فقط به‌خاطر ثروتم مرا می‌خواهند؟ اینجاست که فرد ارزش خود را تنها به ثروتش وابسته می‌بیند و حس می‌کند هر وقت این ثروت را از دست دهد، دیگر هیچ ارزشی ندارد. بنابراین دوباره به چرخه اضطراب از دست دادن پول برمی‌گردد. افراد ثروتمند برای مدیریت ثروت خود، به همکاری افراد زیادی احتیاج دارند و معمولاً نیروهای مختلفی را به‌کار می‌گیرند. درحالی‌که اعتماد کردن به دیگران، یکی از سخت‌ترین کارها برای فرد ثروتمند است. ثروتمندان مدام نگرانند که بقیه از موقعیت‌شان سوءاستفاده کنند و سخت می‌توانند فردی را قابل اعتماد بدانند. این موضوع باعث ایجاد حس اضطراب در آنها می‌شود و این اضطراب اگر شدت پیدا کند، می‌تواند منجر به افسردگی یا اختلالات روان‌تنی شود.

احساس بی‌ارزش بودن
تجربه کارهای بالینی نشان می‌دهد، بسیاری از مراجعان به روانشناس، در تست‌های روانشناسی افراد ثروتمند را، باارزش‌تر از دیگران می‌دانند. در رویکرد طرح‌واره‌درمانی، 3باور مرکزی وجود دارد که همه رفتارها و خصوصیات ما را توضیح می‌دهد. این سه باور عبارتند از اینکه: من ارزشمندم، من توانمندم و من دوست‌داشتنی هستم. افرادی که به انواع اختلالات روان مبتلا می‌شوند، این باورها را به شکل برعکس در ذهن خود می‌سازند. افراد وابسته به پول، مخصوصاً آنها که ناگهان به ثروت رسیده‌اند، احساس بی‌ارزشی را تجربه می‌کنند. بسیاری از آنها حس می‌کنند در نگاه دیگران کافی نیستند یا تلاش‌شان کافی نیست. گاهی دنبال راه‌هایی می‌گردند که حتی به‌طور موقتی، در آنها احساس ارزشمندی ایجاد کند. مثلاً اصرار دارند حتماً از برند لوکس خاصی خرید کنند یا به شکل نمایشی، ثروت خود را به بقیه نمایش دهند. آنها در اعماق وجودشان احساس بی‌ارزشی را تجربه می‌کنند. جامعه هم نقش مهمی در این موضوع دارد. اطرافیان هم این باور را تأیید می‌کنند که ثروت ارزش فرد را می‌سازد و همین باعث می‌شود فرد ثروتمند از اعماق درون خود، دور از ثروتش احساس ارزشمندی نداشته باشد.

در نقش خودپرداز
ثروت می‌تواند بر روابط فرد با اطرافیان تأثیرات منفی بگذارد. یک پدر ثروتمند ممکن است به نقش دستگاه خودپردازی دیده شود که فرزندانش تنها او را با پول می‌شناسند؛ پدری که وقتی برای گذراندن با خانواده ندارد و مدام در حال کار کردن است. فکر او همیشه درگیر کار است و سعی می‌کند این عدم‌حضور را با پول بیشتر خرج کردن برای خانواده جبران کند. اینجاست که این چرخه معیوب بیش از قبل تکرار می‌شود و او مدام بیشتر از قبل در نقش تأمین‌کننده ثروت و پول فرومی‌رود. صمیمیت و رابطه ارزش‌هایی است که فرد ثروتمند ممکن است به‌راحتی در ازای ثروت خود از دست بدهد. خیلی ممکن است که افراد ثروتمند دنبال راه‌هایی باشند برای اینکه اوضاع را مدیریت کنند و اجازه ندهند ثروت، بر روح و روان آنها تأثیر بگذارد. پیش از این مرحله، باید به این سؤال جواب دهند که ثروت خود را چگونه به‌دست آورده‌اند؟ اگر این ثروت حاصل تلاش باشد، معمولاً قدرت مدیریت کردن آن هم در فرد به‌وجود می‌آید. مسیر رسیدن به ثروت در چنین فردی، با نوعی پختگی روانی همزمان است و او ارزش انسانی خود را وابسته به پول نمی‌داند. اما وقتی ثروت یک‌شبه و از راه نادرست به‌دست آمده باشد، احتمال ایجاد آثار منفی در روان فرد هم بیشتر خواهد شد.

فاصله گرفتن از اطرافیان
ثروت ممکن است نگاه افراد را به دیگرانی که در طبقه اقتصادی پایین‌تر زندگی می‌کنند، تغییر دهد. این افراد ممکن است همدلی و شفقت خود را نسبت به ضعیف‌ترها از دست بدهند. آنها در مرحله اول، درک خود را از شرایط سخت طبقه پایین‌تر از دست می‌دهند، خیلی محتمل است که فردی با دغدغه خرید خودروی چندین میلیاردی، نتواند درک کند چگونه فردی می‌تواند به نان شب محتاج باشد! همین درک نکردن می‌تواند منجر به نادیده‌گرفتن دیگران و فاصله پیدا کردن از بقیه شود. گاهی افراد برای به‌دست آوردن ثروت، متحمل زحمت نمی‌شوند یا تلاشی انجام نمی‌دهند. وقتی فردی برای رفع نیازها مجبور به تلاش نباشد، سراغ فعالیت‌هایی می‌رود که امکان دارد در دسته تفریحات ناسالم قرار بگیرد. روی آوردن به چنین فعالیت‌هایی، تبعات خاص خود را دارد. مثلاً اعتیاد به مواد‌مخدر یا وقت‌گذرانی بیش‌از حد در فعالیت‌های مخرب، آنها را از مسیر اصلی زندگی منحرف می‌کند.

نشانه‌های منفی ثروت بر روان
نشانه‌هایی وجود دارد که می‌تواند نشان دهد فرد تحت‌تأثیر منفی ثروت خود قرار گرفته است. واضح‌ترین نشانه، همان احساس اضطراب دائمی است. حواس‌پرتی، از دست دادن حس صمیمیت با دیگران و فاصله گرفتن از اطرافیان، بروزهای رفتاری منفی ناشی از ثروت بی‌اندازه است. البته ثروت می‌تواند آثار مثبتی هم بر روح و روان افراد بگذارد. بسیاری از ثروتمندان با مدیریت ثروت خود، روابط خود را با دیگران با ثروتشان بهبود داده‌اند، وارد چرخه‌های حمایتی شده‌اند و حتی شاخصه‌های رفتاری مثبتی را در خود تقویت کرده‌اند. بسیارند ثروتمندانی که فعالیت‌های خیرخواهانه دارند و انسان‌دوستی، ایثار و فداکاری، بارزه‌های شخصیتی مثبت آنهاست. هرچند آنچه در جامعه ما بیشتر به چشم می‌آید، اختلاف طبقاتی شدید است و فاصله بین افراد را آنقدر زیاد کرده که رأفت و مهربانی و ارزش‌های انسانی به حاشیه رانده شده است.













 

این خبر را به اشتراک بگذارید