سردار حسین رحیمی- رئیس پلیس تهران
چرخه اعتیاد به انواع موادمخدر، طرد شدن از سوی خانواده و جامعه، خیابان گردی و متجاهر شدن و در نهایت جمعآوری توسط پلیس، انتقال به کمپ و خارج شدن بیحاصل از آنجا همواره دوری باطل و سرگیجه آور است که اگر اصلاح نشود، تبدیل به گردابی خواهد شد که در نهایت تمام زحمات افراد حاضر در این چرخه را از بین میبرد. همواره گفته و شنیدهایم که برای به نتیجه رسیدن اقدامات سلبی در برخورد با معتادان باید هم افزایی بین دستگاهی وجود داشته باشد و تنها پلیس که وظیفه جمعآوری و دستگیری آنان را بر عهده دارد نمیتواند چرخه بازپروری این افراد را توانمند کند. مگر نه اینکه معتادان نیز بخشی از جامعه ما هستند؟ البته بخش بیمار جامعه. پس کدام دوا و دکتر باید به مداوای این بیماران بپردازد؟
اعتیاد به موادمخدر خانمانسوز، شخصیتسوز و حتی جامعهسوز است. انتشار تصاویری از مصرف دسته جمعی معتادان در خیابانها بیانگر این موضوع است که تنها برخوردهای قهرآمیز پلیس و دستگیری آنان چاره کار نیست. چرا که این معتادان از این خیابان به آن خیابان و از این میدان به آن میدان مهاجرت میکنند و فقط آلودگیهای ناشی از اعتیاد را در شهر میپراکنند. گاهی در خاک سفید هستند، گاهی در میدان هرندی، گاهی در خیابان مولوی و گاهی هم در دره فرحزاد جمع میشوند. شناسایی مناطق تجمع این افراد و حضور پلیس در این محلهها و جمعآوری آنان چونان ریختن آب در کلونی مورچههاست. تنها آنها را پراکنده میکند درحالیکه این دست فعالیتهای مقطعی و گذرا، نهتنها کار را چاره نمیکند، بلکه چهره شهر را کریهتر میسازد.
باید فکری اساسی کرد. چاره در جمعآوری، ویترین کردن این افراد در بخشهای خبری و سپردن نمایشی به کمپهای ترک اعتیاد نیست. بهتر است هرکدام از دستگاههای مسئول برای اقدامی گسترده و اثربخشی کار کنند. آنجاست که میتوان اثرات طرحهای پلیس را نیز به وضوح دید و شهر را از این چهره زشت زدود. باید همواره درنظر داشته باشیم که اعتیاد به موادمخدر میتواند علت بروز جرائم دیگر ازجمله سرقت، قتل، تجاوز، اوباشگری، معضلات اجتماعی مانند طلاق و... باشد. مگر میتوان به اعتیاد و معتاد تنها به چشم بیمار و بیماری نگاه کرد؟ درحالیکه در بررسی علل ارتکاب به جرم برخی افراد به جنونهای ناشی از مصرف موادمخدر میرسیم. نبود آموزشهای مفید و مؤثر در خانواده، مدرسه، دانشگاه و رسانهها و در واقع کم کاری نهادهای آموزشی و رسانهای، بیکاری، مشکلات اقتصادی و فقر، معضلات اجتماعی و... از دلایل گرایش افراد به سمت و سوی موادمخدر است. هرکدام از علتهای فوق نهاد و سازمانی دارد که اگر کارکرد صحیحی داشته باشند، تا حد زیادی میتوان از افزایش تعداد معتادان جلوگیری کرد.
کوتاه سخن آنکه میتوان تمام معتادان را در بیابانی جمع کرد، برایشان سولهای برای خواب و خوراک و دیگر حوائج آدمی ایجاد کرد و آنان را از شهر و مردمانش دور نگه داشت تا در آنجا روزگار گذرانده و عمرخود را به پایان برسانند. اما از دید انسانی و مسئولیتهای گذارده شده بر گردن مسئولان مختلف، آیا نباید این بیماری جرم خیز درمان شود؟ در شرح وظایف سازمانیمان آیا مسئولیتی در این خصوص نوشته نشده و بر دوش ما سنگینی نمیکند؟ گمان یک ذهن سلیم میگوید که میتوان با عمل به وظایف و تکالیف، بار گران این بیماران جرمزا را کاهش داد.
جمعآوری معتادان راهحلی مقطعی و گذرا
در همینه زمینه :