فقر مسکن
میثم قاسمی
هفته گذشته در همین صفحه نوشتم که انتخاب مکانهای نامتعارف برای خواب شبانه گرچه در یک کلمه کلی ناشی از فقر است، اما کلی دیدن مسائل، کمکی به حل آن نمیکند.
وقتی وارد جزئیات موضوع یافتن سرپناه میشویم، میبینیم بسیاری از کسانی که در ظاهر جایی برای سکنا گزیدن دارند هم با مشکلات متعددی در این زمینه روبهرو هستند و براساس آمار رسمی، جمعیت زیرخط فقر مسکن در شهرهای ایران در سال۹۸ به بیش از ۴دهک رسید و با توجه به وضعیت تورم مسکن در 2سال اخیر میتوان انتظار داشت اگر به این میزان افزوده نشده باشد، حتما کمتر هم نشده است. افزایش قیمت مسکن در شهرهای بزرگ در فاصله کوتاهی تأثیر خود را روی اجارهبها نشان داد و براساس گزارش مرکز آمار ایران، در سال۹۹ سهم مسکن در سبد هزینههای مصرفی خانوارهای ایرانی به ۴۳درصد رسید که این سهم، فشار سنگینی را به خانوادهها وارد میکند. این در حالی است که در نیمه اول دهه۸۰ سهم اجارهبها ۲۸درصد هزینههای خانوارها بود. افزایش ۴۲درصدی اجارهبها در سال۹۹ که البته در تهران به بیش از ۶۰درصد رسید، سهم بزرگی از درآمدهای خانواده را میبلعد و بدینترتیب حداقل ۴دهک از جمعیت شهرنشین ایران زیر خط فقر مسکن قرار گرفتهاند.
این اعداد و ارقام یعنی بسیاری از آنهایی که شبها با اتوبوس و مترو خود را به خانههایشان میرسانند برای تامین هزینههای مسکن دچار دردسرهای شدیدی هستند و کمکم مجبور به ترک محل زندگی خود و مهاجرت به اطراف شهرها میشوند. تأثیر این فقر البته در بخشهای دیگری نیز وجود دارد که بهصورت جداگانه باید به آن پرداخت.
میدانیم همه آنهایی که در محلهایی غیر از خانه مجبور به خوابیدن میشوند، معتادان طرد شده از خانواده نیستند و بسیاری از آنها کسانی هستند که در روز به کارهای مختلفی مشغولند، اما درآمدشان آنقدر نیست که کفاف اجاره حتی یک اتاق را بدهد. افزوده شدن به جمعیت زیر خط فقر مسکن، یعنی کمکم به تعداد کارتنخوابها، ... افزوده خواهد شد. البته چاره کار، افزایش ظرفیت چنین خوابگاههای موقتی نیست و باید فکری به حال افزایش توان افراد برای تهیه سرپناه دائمی و سالم کرد.