مأموریت برای وطن
قاسم سلیمانی چطور تبدیل به دشمن شماره یک آمریکا شد؟
سیدمحمد سادات اخوی
حاج قاسم، فرماندهای مردمی بود که در میان مردم میزیست، در مخفیگاهها پنهان نشد و افراد زیادی او را میدیدند و خاطره مشترک از دیدارش داشتند. اگر قرار بود به سراغ حاج قاسم بروی، کار سختی نبود. چرا که هر روز با خیلیها دیدار میکرد، در مجامع عمومی حاضر میشد، سخنرانی میکرد، در سالگردها و یادبود شهدا شرکت میکرد. یکی از جوانان کرمانی درباره دیداری که با حاجقاسم داشته میگوید:«من و همسرم بهخاطر مشکلات زندگی سخت دلگیر شده بودیم، میخواستیم حاج قاسم را ببینیم. به تهران آمدیم، قرار گذاشتیم و رفتیم پیش حاج قاسم. همسرم بهواسطه دوستی پدرش با حاجقاسم به او میگوید عمو. پس از بیان مشکلات و درددل به حاجقاسم گفتم:«من دلم میخواهد بروم سوریه، یک کاری بکنید که من هم بیایم». حاج قاسم با لبخندی در جوابم گفت:«اول برو شوهرت –خانمام- را راضی کن. بعد هم برو آماده شو، اگر آماده شدی راه برایت باز میشود». درحالیکه میخندیدیم، گفتم:«حاج قاسم اگر منظورتان آمادگی نظامی است، من حاضرم». حاج قاسم در جوابم گفت:«نه، برو خودت را از لحاظ روحی و معنوی آماده کن. این آمادگی خیلی سخت است».
حاج قاسم واقعاً کیست؟
اما حاج قاسم کیست؟ این سؤال آغازگر ساخت فیلمها، مستندها و گزارشهای بسیاری شده. جستوجویی در سایتها نشان میدهد که حاجقاسم متولد روزهای پایانی سال 1337است. او در 20اسفند در روستای قناتملک متولد شد. به روایت پژوهشگر امریکن اینترپرایز، پدر حاجقاسم به دولت بدهکار میشود. حاجقاسم در 13سالگی، از روستا به کرمان میآید. به بنایی میپردازد. کارگری در پروژه ساخت یک مدرسه، نخستین اقدام حاجقاسم در آن سن بود. نخستین پولی که کسب میکند را نیز برای پدرش میفرستد تا پدر بدهیاش را بپردازد. علی الفونه وقتی در صدای آمریکا حاضر شد و این روایت را نقل کرد، در ادامه گفت:
«باید منصف بود. نمیشود بهسادگی از این اخلاق وارسته حاجقاسم در 13سالگی گذشت. بچهای که از روستا به شهر آمده و نخستین پولش را برای بدهی پدرش میدهد».
حاج قاسم میزبان روضه حضرت زهرا س
وقتی در کنگره آمریکا برای ترور حاج قاسم بهعنوان بزرگترین دشمن آمریکا، بحث شد، برخی بهدنبال یافتن او بودند. در این میان گوگل برای نخستین بار، خانه حاج قاسم در کرمان را روی نقشه نشان کرد. این خبر در رسانههای غربی پیچید و سروصدای زیادی بهپا کرد. حالآنکه مردمان دیار کویر سالها بود خانه حاج قاسم را میشناختند و به خانهاش رفتوآمد میکردند. حاج قاسم، هرسال در فاطمیه دوم در منزلش هیئت بهپا میکرد. خودش جلوی در میایستاد و به مهمانها خوشامد میگفت. برخی از دانشجویان غیربومی که برای نخستین بار حاجقاسم را میدیدند، باورشان نمیشد که در منزل بزرگترین ژنرال دنیا نشستهاند؛ کسی که معادلات راهبردی دنیا را تغییر داده، داعش و طالبان و النصره را زمینگیر کرده، عراق و سوریه را نجات داده. در گوش هم پچپچ میکردند که این مرد، خود حاجقاسم است. مدام به او نظر میانداختند. هرچند که برخی از دوستان حاج قاسم به این مراسم او خرده میگرفتند. نگران بودند مبادا حین این دستدادنها، مصافحهها و استقبالها، حاج قاسم ترور بیولوژیک شود.
مأموریت هشت ساله
مأموریت 15روزه حاج قاسم در جنگ به اتمام نمیرسد و او 8سال در جبههها میماند. در عملیات فتحالمبین، مأموریت تشکیل تیپ دریافت میکند. در این عملیات با وجود مضیقه تسلیحاتی، 3000عراقی به اسارت گرفته میشوند.
در عملیات والفجر 8 نیز نقش اصلی برعهده لشکر 41ثارالله کرمان بود. حاج قاسم درباره شب عملیات چنین گفته است:«همه فرماندهان و ارکان در سنگر جمع شده بودیم.
فرماندهان از بچهها سؤال میپرسیدند. بعضی سؤالات دل بچهها را خالی میکرد، ولی آنها با قوت جواب سؤالات را میدادند. برای یک سؤال جواب نبود، که اگر اینجا گیر کردیم، چه کنیم؟ شهید امینی گفت: اینجا «وجعلنا» بخوانید.» حاج قاسم میگفت عملیات را مدیون این جوان هستیم. خدا او را بر امواج سوار و پیاده کرد و عملیات انجام شد.
قدرتنمایی در شرق
پایان جنگ، آغاز عملیاتهای حاجقاسم در قامت فرمانده لشکر 41ثارالله، علیه اشرار و قاچاقچیان شرق کشور بود. در دوران دولت سازندگی همزمان با استانداری مرعشی در کرمان، حاج قاسم فرمانده سپاه کرمان بود. در سال 71هواپیمایی ماهان در کرمان تأسیس شد. سال 73، یکی از نیروهای حاج قاسم سلیمانی بهنام سردار عربنژاد مدیر ماهان شد. رسانههای غربی در این سالها تلاش زیادی کردند که ارتباطی میان حاج قاسم، هواپیمایی ماهان، عربنژاد و مرعشی بسازند. گراهای مختلفی مبنی بر استفاده از ماهان در جهت اهداف سپاه قدس داده شد که در نهایت منجر به تحریم ماهان توسط آمریکا شد.
انقلاب، نقطه عطف زندگی حاج قاسم
حاج قاسم در کرمان میماند. پیش از انقلاب در سازمان آب کرمان مشغول میشود. پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران در ناحیه 6، نقطه عطف زندگی حاجقاسم است. دقیقاً روزش را نیز به یاد دارد. حاج قاسم درباره عضویتش در سپاه چنین گفته:«اول خرداد 1359به عضویت سپاه پاسداران درآمدم.» 120روز بعد، عراق به ایران حمله میکند. حاج قاسم ابتدا از هواپیماها در کرمان محافظت میکرد. در بین نخستین نیروهای نظامیای که از کرمان عازم جنگ میشدند، حاجقاسم نیز به سوسنگرد میرود و فرمانده دسته میشود. حاج قاسم و نیروهایش، در نخستین اقدام، نیروهای عراقی را از جاده سوسنگرد تا حمیدیه عقب میرانند. خودش درباره اثر این اقدام میگوید:«تصور غلطی که از دشمن در ذهن داشتم از بین رفت».
سلام فرمانده
انتصاب حاج قاسم به فرماندهی سپاه قدس، در سالهای پایانی دهه 70، آغازگر یک تحول عظیم در سپاه بود. سردار رئوفی، جایگزین حاج قاسم در سپاه کرمان شد. حاج قاسم بهعلت آشنایی با مسائل قبیلهای شرق کشور و مبارزه میدانی با باندهای قاچاق موادمخدر، مناسبترین گزینه برای مقابله با طالبان بود؛ طالبانی که در همان سالها ظهور کرده بود. حضور حاج قاسم در سپاه قدس آغاز دشمنی و رقابت جدی منطقهای و بینالمللی آمریکا با ایران بود.
وقتی مردم او را شناختند
دهههای 70 و80، حاج قاسم زیاد شناخته شده نبود. رقابتهای زیرپوستی ایران و آمریکا در فضای بینالمللی در جریان بود. حمله آمریکا به عراق و افغانستان این رقابتها و درگیریها را جدیتر کرد. ارتباط خوب حاج قاسم با جلال طالبانی در کردستان، تلاش برای وحدت سنی، شیعه و کردهای عراقی، ریاستجمهوری طالبانی و نخستوزیری نوری المالکی، جنگ 33روزه حزبالله با اسرائیل، نقاطی برجسته بود که باعث شد نام حاجقاسم سلیمانی بیشتر شنیده شود. در جریان سفر سال 84رهبر انقلاب به کرمان، فرمانده کرمانی سپاه قدس، دوشادوش رهبری حرکت کرد. حاج قاسم، رهبری را در کوههای صاحبالزمان (عج) و گلزار شهدای کرمان همراهی کرد. کمکم حاج قاسم بیشتر شناخته شده و تبدیل به چهرهای محبوب برای مردم میشد.
مردی که دستگیر نشد
سال 85در جریان حمله نیروهای آمریکایی به کنسولگری ایران در اربیل عراق، تلاشهای آمریکا برای دستگیر حاج قاسم ناکام ماند. ژنرال مک کریستال، ژنرال 4ستاره آمریکایی که مسئولیت فرماندهی عملیاتهای ویژه در عراق را برعهده داشت، در اینباره گفته:«فهمیدیم ژنرال سلیمانی و یکی از فرماندهان به سمت مرز ایران در حرکتاند. آنها را تعقیب کردیم. آنها به یک ساختمان وارد شدند. ما به ساختمانی رفتیم که حاج قاسم وارد آنجا شده بود، همه افراد را –5نفر- دستگیر کردیم. همه آنها مدارک دیپلماتیک داشتند، اما هیچ اثری از حاج قاسم نیافتیم».آمریکاییها معتقد بودند که این نفرات از اعضای سپاه قدس هستند اما ایران این ادعا را رد کرد، پس از مدتی نیز این نفرات آزاد شدند.
باید مرا بشناسی
پس از انتقادها به مک کریستال، ژنرال پترائوس جایگزین وی در عراق شد. پترائوس از سالهای پایانی دولت اوباما ریاست سیا را برعهده داشت. پترائوس ژنرال 4ستاره آمریکایی، خاطرهای از روزهای اولیه آغاز کار در عراق دارد. او از پیامی میگوید که در گوشی تلفن همراهش دریافت کرده بود. حاج قاسم این پیام را برای او فرستاده و گفته بود:«ژنرال پترائوس! شما باید مرا بشناسی، من قاسم سلیمانی هستم، کسی که سیاستهای ایران را در عراق، لبنان، غزه و افغانستان تدوین میکند».
خانه حاج قاسم وقف شهدا
قاسم سلیمانی از آن دست نظامیانی بود که هم نگاه سیاسی و استراتژیک خوبی داشت و هم نگاه فرهنگی جالبی. این نگاه، به جا مانده از روزگار دفاعمقدس بود؛ روزگاری که در آن سرداران و شهدای بزرگ ایرانی، در کارشان برنامههای مفصل فرهنگی و معنوی هم تدارک میدیدند؛ چرا که معتقد بودند بدون اعتقاد کامل، مبارزه معنایی ندارد. خانه حاج قاسم در کرمان، 3 شب میزبان عزاداری حضرت زهرا(س) بود. این خانه چند سالی بود که بهواسطه حضور پررنگ حاج قاسم در تهران و رفتوآمدهایش به کشورهای مختلف، وقف شهدا شده بود. حاج قاسم به همراه سرهنگ ابوالحسنی و چند تن دیگر از همرزمانش در لشکر 41ثارالله کرمان، شروع به مصاحبه و ضبط و ثبت خاطرات مادران شهدا کردند. این دو، گروهی شکل دادند، از دانشجویان مذهبی و جوانان کرمانی کمک گرفتند و به سراغ مادران شهدا رفتند. موفق هم شدند که با اکثر مادران و پدران شهید در استان کرمان گفتوگو کنند. تا دورافتادهترین نقاط رفتند. کلید این کار جایی زده شد که مادران شهدا یک به یک فوت میکردند و هرروز گنجینهای از خاطرات دفن میشد. خانه حاجقاسم، وقف این کار شده بود، بسیاری از جوانان به آنجا رفتوآمد میکردند و در این کار سهیم شده بودند.
فرماندهای که سرلشکر شد
بهمن 1389، با حکم رهبرمعظم انقلاب، حاج قاسم به بالاتریندرجه در سپاه نایل شد. او با این حکم، درجه سرلشکری دریافت کرد. آغاز درگیریها در سوریه و هجوم یکباره تروریستهای سلفی به این کشور، نقطه عطفی در زندگی سیاسی- نظامی حاج قاسم بود. تروریستها یکبهیک استانهای سوریه را تصرف میکردند. اسفند 89تروریستها به کاخ بشار اسد نزدیک شدند. تقریباً کار بشار رو به اتمام بود. خانواده بشار و مسئولان به نقطه امن منتقل شده بودند. سردار همدانی گفته بود که در آن شب کار تمام بود، سوریه سقوط میکرد، تروریستها به نزدیکی کاخ ریاستجمهوری رسیده بودند. حاج حسین همدانی با مشورت حاج قاسم، آخرین پیشنهاد را به بشار دادند؛ پیشنهاد بازکردن اسلحهخانهها و مسلح کردن مردم برای دفاع. این حربه کارگر افتاد و سوریه در آن شب سقوط نکرد.
مردی که همه جا بود
بعدها در افشاگریهای اسنودن، سندی درز کرد که نشان میداد آمریکا به همراه متحدین غربیاش بهعلاوه ترکیه و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، از شکلگیری یک «قلمرو سلفی» در شرق سوریه، حمایت میکردند. حضور حاج قاسم در میدان مقابله با این توطئه، نبرد آمریکا و ایران را در منطقه علنی میکرد. آمریکا این حضور را برنمیتافت و حاج قاسم را در اردیبهشت 90در فهرست تحریمهای خود قرار داد. آبانماه 90در نشست استماع کنگره آمریکا، درباره ترور حاج قاسم بحث شد. جک کین گفت، درست است که حمله نظامی نمیکنیم اما چرا آنها را به قتل نرسانیم؟ صحبت درباره ترور حاج قاسم، او را مشهورتر از گذشته کرد. حاج قاسم تبدیل به قهرمان مبارزه با تروریستها در عراق و سوریه شد. یمن و افغانستان نیز حوزه نفوذ معنوی حاج قاسم شد. مردم بحرین نیز در انقلاب خود، عکس حاج قاسم را بالا میبردند. هرکجا که حاج قاسم حضور داشت، در تضاد با منافع آمریکا بود. دیگر همهجا صحبت از حاج قاسم بود. آمریکا دشمن شماره یک خود را حاج قاسم میدانست. در عین اینکه حاج قاسم در صحنههای نبرد سنگین سالهای اخیر برای دنیا شناخته شد، اما چهره او بهعنوان یک فرد صلحجو و مورد احترام، مورد توجه دوست و دشمن قرار میگرفت.
حمله علیه اوباما
نتیجه نبرد سوریه با تروریستها از ابتدای سال 90مخالف تصور آمریکا، ترکیه، عربستان، قطر و... بود. سوریه شهرهایش را یکی پس از دیگری پس گرفت. خرداد 93نبرد جبهه مقاومت با داعش وارد مرحله جدیدی شد. داعش به عراق حمله کرد، موصل و نینوا را تصرف کرد. تکریت نیز به تصرف داعش درآمد. تصرف الرمادی نیز اتفاق افتاد. سقوط الرمادی و تصرف آن توسط داعش، حاج قاسم را به یک جنگ کلامی با آمریکا کشاند. درحالیکه پایگاه هوایی آمریکا در فاصله5کیلومتری از جاده الرمادی، قرار داشت، کاروان خودروها و نفربرهای داعش بهراحتی وارد شهر شدند و آمریکا هیچ اقدامی برای حمله به آنها نکرد. پس از این حادثه، برای نخستین بار حاج قاسم، در مقابل دوربین به اوباما حمله کرد؛«در عراق برای مبارزه با داعش هیچ غلطی نکردید! آقای اوباما، فاصله پایگاه شما با الرمادی چند کیلومتر است؟ چطور میشود کشتار در یک کشور صورت گیرد، شما به بهانه حمایت از آن ملت در آن کشور استقرار پیدا کنید، اما هیچ غلطی نکنید، این اسمش چیست؟ این جز شریک بودن در توطئه است؟».
از سقوط تا صعود
شمارش معکوس برای سقوط دولت مرکزی آغاز شد. فرمانده ارتش عراق به اقلیم کردستان فرار کرد. داعش خود را برای حمله نهایی به بغداد در 48ساعت آینده آماده کرد. بحران سیاسی در ماههای آخر دولت نوری المالکی، بارقههای امید را کمرنگتر کرده بود. بنا به گزارش روزنامههای ساندیتایمز و والاستریت ژورنال، حاج قاسم فرماندهی ارتش در حال انحلال عراق و دفاع از بغداد را برعهده گرفته بود. همچنین فتوای آیتالله سیستانی تغییری استراتژیک در ساختار نظامی عراق ایجاد کرد. آیتالله سیستانی در فتوای خود گفته بود:«شهروندانی که قادر به حمل اسلحه هستند، وظیفه دارند که در دفاع از کشور و مردم خود و اماکن مقدس، به نیروهای امنیتی کشور بپیوندند.» این فتوا مبدأ تشکیل «حشد الشعبی» یا همان نیروهای مردمی دفاع از عراق شد. حشد الشعبی با همراهی نیروهای حاج قاسم، معادلات داعش را برهم زد. ورق برگشت و طی 2 سال حدود 80درصد از تصرفات داعش بازپس گرفته شد. رسانههای کردی نیز بارها از نقش حاج قاسم در بازپسگیری مناطق کردنشین از داعش سخن گفتند. مسعود بارزانی هنگام سقوط شهرهای کردنشین، همزمان از ایران و ترکیه درخواست کمک کرد. بارزانی از داوود اوغلو، نخستوزیر وقت ترکیه پاسخی دریافت نکرد. به گزارش رسانههای کردستان، نیروهای ویژه سپاه قدس، وارد جبهههای جنگ در گویر، مخمور و خازر شده بودند و دوشبهدوش پیشمرگان کرد با داعش میجنگیدند.
آنها از اسلام میترسند، نه از حاج قاسم
با تمام این شهرت و شجاعت، پدر حاج قاسم نظر دیگری درباره شهرت پسرش داشت. وقتی استاندار سابق کرمان به ایشان گفته بود میدانید پسرتان چقدر مشهور است و استکبار چقدر از او میترسد؟ پدر حاج قاسم درجواب گفته بود:«من از شما متعجبم که چنین حرفی میزنید.» استاندار پرسیده بود چرا؟ پدر گفته بود:«پسر من یک سرباز ولایت است، آنها از اسلام میترسند نه از پسر من، حاج قاسم تنها یک نشانه از کشور اسلامی و شیعه است.» ورود به زندگی خصوصی حاج قاسم نیز نشان میدهد که او و خانوادهاش، سادهزیستی و پاکدستی خود را حفظ کردهاند. حاج قاسم با برادرش، سهراب سلیمانی، باجناق است. پسر حاجقاسم با دخترعمویش، ازدواج کرده است. حاصل این ازدواج نیز نوههای دوقلویی است که در مرداد 95به دنیا آمدند. سهراب، برادر کوچکتر حاج قاسم در روزهای جنگ همیشه همراه حاج قاسم بود. سهراب دراینباره گفته است:«در اکثر عملیاتها همراه حاج قاسم بودم و در انتهای جنگ هم «پیک فرماندهی» خودش بودم چون پدرم گفته بود اگر شهید میشوید با هم شهید شوید.»
دو یار دیرین
حاج قاسم رابطه دیرینه و قدیمی با قالیباف داشت. در انتخابات 84نیز برخی از سیاسیون کرمان از حمایتهای حاج قاسم از قالیباف سخن گفتند. در انتخابات 88نیز در هفتههای اول حوادث پس از انتخابات، حاج قاسم به سراغ بسیاری از مسئولان کشور رفت تا فضا را آرام کند. صادق خرازی دراینباره گفته:«آقای حاجقاسم سلیمانی و دکتر محمد باقر قالیباف سعی میکنند ماجرا را کنترل کنند تا خدای ناکرده کار از دست نرود. حتی بهصورت جدا یا برخی اوقات آقایان سلیمانی و قالیباف با هم و گاهی جدا با بزرگان برای برونرفت از بحران رایزنی میکردند.»
رایزنی با پوتین
دیگر نقطه استراتژیک زندگی نظامی حاج قاسم، متقاعد کردن پوتین برای حضور در جبهه نبرد علیه داعش بود. به گزارش گازتا، رسانه روسی، حاج قاسم 2سال پیش از حضور روسیه در سوریه، این پیشنهاد را مطرح کرده بود. اما وضعیت اوکراین موجب شد که پاسخ به پیشنهاد ایران، به تعویق بیفتد. سپتامبر 2015نیروی هوایی روسیه به نبرد علیه داعش پیوست. حضور روسیه و ایران، معادلات جنگ سوریه را تغییر داد و ارتش سوریه توانست بر حلب مسلط شود.
احترام ویژه برای دشمن آمریکا
شهرت حاج قاسم چنان فراگیر شده بود که خبرنگاران و روزنامهنگاران دنیا، در مصاحبههای خود از سیاستمداران، درباره او میپرسیدند. سیاستمداران نیز در دیدارهایشان، به او اشاره میکردند. اوباما در دیدار با حیدر العبادی درباره حاج قاسم گفت:«او دشمن من است ولی من برای او احترام ویژهای قائل هستم». جان کری هم در دیدار با ظریف گفت:«اگر برای یکبارهم شده مایلم او را ببینم». سیدحسن نصرالله در گفتوگویی تلویزیونی اشاره کرد؛«حاج قاسم سلیمانی دوست و برادر عزیز من است. سپاه حاج قاسم و نیروهای او نخستین کسانی بودند که به کمک عراق شتافتند و مانع پیروزی داعش شدند.» خانم حنان فتلاوی، یکی از نمایندگان مجلس عراق نیز درباره حمایت از حاج قاسم مورد سؤال قرار گرفت و گفت:«اینجا از برنامه شما که [هزاران بلکه] میلیونها نفر از عراق و عربستان شاهد آن هستند، اعلام میکنم که اگر شما یک نفر مانند قاسم سلیمانی، فردی شجاع سراغ دارید که آماده ورود به نبرد و فداکاری برای عراق باشد، حاضر باشد برای خاطر عراق و آزادی عراق در کوچهها و خیابانهای عراق برود و فداکاری کند، برای ما بیاورید». نشریه آمریکایی بلومبرگ درباره او نوشت:«محبوبیت سلیمانی در میان مردم بهشدت افزایش یافته و او به برجستهترین چهره شیعیان برای مبارزه با دولت اسلامی (داعش) تبدیل شده است... .»
بازیگر صلح
حاج قاسم شخصیتی عجیب است. هرچند که دشمن شماره یک آمریکا تلقی میشد اما اصلیترین بازیگر برای برگرداندن صلح به منطقه بود. او در عراق و سوریه اقداماتی انجام میداد که آمریکا نمیدانست چه واکنشی به آن نشان دهد. بزرگترین دشمن آمریکا بود، درعینحال مؤثرترین شخص در از بین بردن داعش، دشمن آمریکا، محسوب میشد. حاج قاسم سلیمانی، بیشک اثرگذارترین بازیگر منطقهای در سالهای اخیر بود. رهبر معظم انقلاب نیز چندین بار تلویحاً گفته بود که اقتدار نظامی ایران باعث شد تا سایه جنگ از سر کشور دور شود. نام حاج قاسم در برجام و پسابرجام نیز کم شنیده نشد. گویا آمریکا حساسیت ویژهای به نام او داشت. در سند ضمیمه برجام، نام او بهعنوان فرد تحریمی آورده شد و مورد تأیید تیم مذاکرهکننده ایران و 1+5قرار گرفت. در مذاکرات اقتصادی که منجر به پیمان FATF شد، دولت ایران از هرگونه ارائه خدمات ارزی به حاج قاسم و نیروهای تحت امرش منع شد. در مذاکرات خرید بوئینگ و ایرباس هم، ایران نمیتوانست حاج قاسم و سپاهیان تحت امرش را سوار بر این هواپیماها کند!
یاران چه غریبانه
مولانا در جایی میگوید: «جان گرگان و سگان هر یک جداست/متحد جانهای شیران خداست». مصداق کامل این حرف نیز، شهدای بزرگوار دفاعمقدس و امثال حاج قاسم بودند. در واقع چیزی که آنها را به هم پیوند میزد، حرکت در یک جهت و حرکت بهمنظور یک مقصد بود. و اینکه در این مسیر نیز شیلهپیلهای هم نداشتند و مثل آب، صاف و یکدست بودند. چنین بود که پیوندهای ظاهری آنها نیز، فراتر از چیزی بود که در زندگیهای عادی ما مشاهده میشود. چنین اتفاقی در مورد سردار سلیمانی نیز صدق میکند. کربلای 5نیز جایی بود که حاج قاسم از خدا خواسته بود عمرش تمام شود. دلیل این خواسته حاج قاسم، شهادت شهید قاسم میرحسینی، قائممقام لشکر 41ثارالله بود. او سختترین لحظههای جنگ را شهادت یارانش میدانست. یکی از لحظات سخت او شهادت حاج یونس زنگیآبادی بود. به تعبیر حاج قاسم، زنگیآبادی، امید لشکر ثارالله بود. حاج قاسم درباره شهادت حاج یونس چنین گفته:«بعضی مواقع شهادت یکی از فرماندهان بهاندازه شهادت یک گردان در من اثر میگذاشت.» حاج یونس، هماکنون هم ارج و قرب بالایی در میان مردمان کرمان دارد و بسیاری برای حاجتروایی، او را واسطه دعای خود میکنند. بله، مولانا راست میگفت؛ متحد جانهای شیران خداست....