• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
یکشنبه 12 دی 1400
کد مطلب : 149741
+
-

انتقال آب از دریا؛ درد یا درمان؟

علی ارواحی - متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی

بحران آب، نشان‌دهنده وضعیتی است که میزان سرانه آب تجدیدپذیر برای مصرف هر نفر کمتر از شاخص آستانه بحرانی کمبود آب، ۵۰۰مترمکعب در سال باشد. ایران ازجمله کشورهایی است که با کمبود آب مواجه بوده و براساس پیش‌بینی بانک جهانی و ناسا، به مرز اضطرار رسیده است که از نشانه‌های آن، فرونشست زمین غالب دشت‌های کشور است. در برنامه ششم توسعه کشور، شیرین‌سازی‌ یک میلیارد مترمکعب آب دریا به‌عنوان یکی از راهکارهای تامین آب برای مناطق خشک منظور شده است. درحالی‌که انتقال آب بین‌حوضه‌ای زمانی توصیه می‌شود که هیچ آبی در دسترس نباشد، چرا‌که اگر‌چه انتقال آب بخشی را سیراب می‌کند، ولی با آثار مخربی همچون فرسایش خاک، تغییر خرد اقلیم، کاهش تغذیه آب زیرزمینی، شوری خاک و تنش‌های اجتماعی خصوصا در حوضه مبدأ همراه است.
به‌طور کلی انتقال آب از یک حوزه به حوزه دیگر در دنیا با توجه به شروطی همچون کسب اطمینان از مصرف بهینه منابع آب در مقصد، عدم‌بروز پیامدهای سوء محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی، توجیه اقتصادی منفعت - هزینه، پذیرش عمومی، توجه به نقش ذینفعان، همجواری و همخوانی اکوسیستم‌های مبدأ و مقصد، صورت می‌گیرد. اما سؤال اینجاست که چرا با وجود شکست طرح‌های انتقال آب در استان‌های اصفهان، یزد، خوزستان و کاشان و پیامدهای ناشی از آن نظیر خشک‌شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، آلودگی صنعتی و تنش‌‌های اجتماعی، همچنان اصرار بر اجرای طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای با صرف بودجه‌های کلان داریم و متأسفانه اخیرا می‌بینیم که در لایحه بودجه سال‌1401 برای پروژه‌‌های شیرین‌سازی‌ و انتقال آب خلیج‌فارس، دریای عمان و دریاچه خزر به فلات مرکزی، ردیف اعتباری درنظر گرفته شده است.
به‌طور کلی طرح‌های انتقال آب در شمار گران‌ترین طرح‌‌های دنیا بوده و جز در شرایط اضطرار، توصیه نمی‌شوند. هزینه اولیه هر مترمکعب آب شیرین‌شده از آب دریا حدود 3دلار برآورد می‌شود و هزینه تمام‌شده آن، با احتساب خسارات وارده به محیط‌زیست و هزینه‌های خطوط انتقال آب، پمپاژ آب، نگهداری و تعمیرات، به‌مراتب بیشتر خواهد شد. در ادامه می‌توان پرسید که آیا امکان تامین آب برای استان‌های فلات مرکزی، با استفاده از گزینه‌های کم‌ضرر و ارزان‌تر وجود نداشته است؟ و آیا هزینه تمام‌شده برای تولید هر لیتر آب به اندازه‌ای هست که با سرانه مصرف روزانه آب شرب معادل ۲۰۰لیتر، دولت قادر به اعطای یارانه برای چنین آب گرانی باشد؟ یا اینکه مشخص است که این آب قرار است صرف چه فعالیت صنعتی و کشاورزی شود که سودآوری لازم و ارزش جبران خسارات وارده به محیط‌زیست را داشته باشد؟ یا بیشتر اینکه آیا می‌توان هزینه گزاف اجرای این طرح‌ها را صرف توسعه بنادر ساحلی شمال و جنوب کشور، استقرار صنایع آب‌اندوز در استان‌های کویری و شکوفایی اقتصادی کشور کرد؟ سؤال آخر اینکه، آیا پیامدهای سوء محیط‌زیستی، اقتصادی و اجتماعی این‌دست طرح‌ها را به دقت بررسی و محاسبه کرده‌ایم؟
اشاره به این نکته ضروری است که سالانه در کشور ۱۰۰میلیارد مترمکعب آب برای مصارف کشاورزی، صنعتی و شرب به‌صورت غیربهینه تخصیص داده می‌شود، درحالی‌که در بخش کشاورزی حدود ۴۰ تا ۶۰درصد اتلاف آب داریم و صرفا در بخش کشاورزی می‌توان سالانه حداقل ۱۵میلیارد مترمکعب آب صرفه‌جویی کرد. از این‌رو مسلم است که منابع آب در استان‌های کویری بهینه استفاده نشده و لذا اجرای این‌دست طرح‌ها منجر به ایجاد و افزایش تقاضای آب، تداوم کم‌توجهی به ضرورت مصرف بهینه آب، تشدید آلودگی صنعتی، توسعه ناپایدار، مهاجرت نامتوازن و لجام‌گسیختگی اجتماعی در این استان‌ها می‌شود. لذا می‌توان اصلاح الگوی مصرف و تقاضا در تمامی بخش‌ها، جانمایی صنایع آب‌بر در استان‌های ساحلی، تغییر نگرش در برنامه‌ریزی توسعه و تخصیص آب، حذف مصارف نامولد، بازچرخانی و بازیافت آب، جلوگیری از هدررفت آب، به‌کارگیری دانش بومی، احیای قنوات، حمایت از کسب‌وکارهای کم‌مصرف، فناوری‌های نوین بهینه‌سازی‌ مصارف آب، آموزش گسترده بهره‌برداران، اصلاح الگوی کشت و توسعه آب‌اندوز را جایگزین راهکارهای ناپایدار و کم‌اثری همچون انتقال آب از دریا و توسعه آب‌بر در استان‌های کویری کرد تا از این طریق از رویکردهای سازه‌ای و عرضه‌محور گذر کرده و به سمت مدیریت یکپارچه منابع آب حرکت کنیم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید