دیدار با آندرانیک سیمونیان نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه
کتاب نزد ارمنیان همواره ارج داشته است
فرشاد شیرزادی- روزنامهنگار
«آندرانیک سیمونیان» چهره شناخته شده ادبیات ارمنی در ایران است. سیمونیان، استاد دانشگاه است و در حوزه زبان و ادبیات ارمنی یکی از مدعیان و پیشکسوتان حال حاضر ایران است. به بهانه فرا رسیدن میلاد عیسی مسیح(ع) و جشن آغاز سال نو میلادی، با وی غوری کردهایم در ادبیات ارمنی که به لحاظ تعداد شهروندان در این سرزمین، بزرگترین اقلیت دینی را در کشورمان ایران، بهخود اختصاص دادهاند. در این گفتوگو ادبیات داستانی و شعر ارمنی، از قرن نوزدهم تا پیش و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مرور شده است.
در حوزه ادبیات داستانی غرب، با چه کیفیتی و چقدر درباره میلاد حضرت مسیح(ع) داستان، رمان و شعر سروده شده است؟ دستکم شاخصها کدامند؟
این پهنه، خیلی وسیع است، به قدری که نمیتوان وارد حوزه پاسخگویی به شکل دقیق به این پرسش شد. همین قدر شاید بتوان گفت که این امر چه از نظر تأیید و چه از نظر رد، در همه انواع و ژانرهای ادبیات مغربزمین بهطور گسترده مورد توجه قرار گرفته است.
در این صورت، پذیرش مسیحیت از سوی ارامنه با توسل و توجه به متون مقدسشان، از چه زمانی شکل گرفته و بازتابش در ادبیات ارمنی چگونه است؟
پاسخ به این پرسش هم میدان بسیار وسیعی دارد و توضیحات گستردهای را میطلبد. خود ایرانیها و پارتیها هم در این موضوع نقش داشتهاند. در ارمنستان کنیه پارتی داشتن افتخار بود. اگر بخواهیم مسیحیت و ارامنه را با هم تلفیق و نمود، بروز و ظهور بیرونیاش را در ادبیات واکاوی کنیم، باید ارمنیها را بهعنوان نخستین قومی که مسیحیت را بهعنوان دین رسمی دولتی پذیرفتند، درنظر داشته باشیم. در این خصوص متون تدوین شده در قرن پنجم میلادی، که به عصر طلایی ادبیات ارمنی معروف است، خیلی گویا و سرشار از اطلاعات ذیقیمت هستند. کتابهای این دوره از نظر انعکاس زندگی ملت ایران و وقایع جاری در این سرزمین کهنسال نیز شایان توجه بسیارند. «آگاتانگقوس» تاریخ مسیحی شدن ارمنیان را نگاشته است، بوزند، خورناتسی، گوریون، پارپه تسی، یقیشه، کقباتسی شیراکاتسی، آنهاقت و دیگران اسناد بسیار ارزشمندی را از خود به یادگار گذاشتهاند که هم از نظر پژوهشهای ارمنیشناسی و هم بهویژه از نظر پژوهشهای ایرانشناسی، حائز اهمیت بسیارند. مشترکات، تأثیرات و تأثرات ایرانی - ارمنی در قرون بعد نیز بسیار وسیع، گسترده و قابل تأمل هستند و به امید حق تعالی، در مناسبتی دیگر میشود به آنها پرداخت. همینقدر بگویم که در ادبیات ارمنی نیز حماسهای در تشابه با شاهنامه وجود دارد که تحت عنوان «روستام زال» شناخته میشود و همین 2 ماه قبل اثری پژوهشی درباره این پدیده، در ایروان رونمایی شد. ادبیات داستانی صدالبته پدیدهای نوظهور محسوب میشود. در ادبیات ارمنی البته این پدیده، مانند ورود آن به ادبیات فارسی، چندان جدید محسوب نمیشود و مربوط به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است.
میتوانید بهطور متمرکز روند شکلگیری ادبیات داستانی ارمنی را از همان اواخر قرن نوزدهم برایمان خلاصه از ابتدا بازگو کنید؟ سلسله جنبان ادبیات داستانی ارمنی که بود؟
«گریگور ظهراب» پیشقراول این ادبیات در میان ارمنیان غربی است. او که در عثمانی نماینده مجلس و حقوقدان بود، آغازگر نوولنویسی در ادبیات ارمنی هم است. همانطور که ملاحظه میکنید، این مهم حدود چهار، پنج دهه زودتر از ایران بهوقوع پیوست و شاید تأخیر تحقق این امر از بزرگترین لطمات قاجار نیز است.
در ایران در دهه بیستم قرن چهاردهم شمسی کسانی مانند صادق چوبک، صادق هدایت، جمالزاده و دیگران با قدری تأخیر آغازگر این حرکت بودند. شاید دلیل اصلی تأخیر این است که در ابتدای دوره رضاشاه هم فضای سیاسی و حیات ادبی تفاوت چندانی با دوره قاجار نداشته و به همین دلیل ادبیات معاصر ایران با جنبش دانشکده شکل میگیرد. هم در شعر و هم در ادبیات روایی و ژانرهای مختلف این دو نوع، ادبیات جدید در این دوره شکل میگیرند و قوام مییابند. اگر بخواهیم به پیشینه این بحث در ایران بپردازیم باید از ملکالشعرای بهار و نقش برجسته وی در زندگی ادبی - اجتماعی ایرانی و نقش رهبری وی در جنبش دانشکده یاد کنیم. از این حیث ایشان شخصیت حائز اهمیتی است. در ایران، همزمان با شهریور1320 این جریان قوام مییابد. فکرش را بکنید که در ادبیات ارمنی، نوول بیش از 40سال از ادبیات داستانی و نوول فارسی جلوتر است. اما تفاوتی عمده با ادبیات فارسی دارد. ارمنستان در این دوره استقلال ندارد و ادبیاتش اساساً در 2 شاخه ادبی ارمنی شرقی در تفلیس و شهرهای دیگر امپراتوری روسیه تزاری و ارمنی غربی در استانبول و دیگر نواحی امپراتوری عثمانی در حال بالیدن است. تفاوت دیگر این است که در ادبیات ارمنی هم باورهای مذهبی وجود دارند، اما انعکاس بیرونی، ظهور و بروز قابل اعتنایی ندارند.
نویسندگان ادبیات داستانی ارمنی چه نگاهی به نویسندگان غربی داشتهاند و از چه منظری به آثار آنها نگریستهاند؟
در ابتدای قرن بیستم چهرههایی در ادب ارمنی بودند که در متن زندگی ادبی و هنری روسیه تزاری و برخی کشورهای اروپایی حضور پرباری داشته و نشریات ارمنی زبان روسیه و عثمانی را از فیض این حضور بهرهمند میساختند. یکی از آنها «شیروانزاده» است. شیروانزاده در ادبیات ارمنی چهره تأثیرگذاری است. او اغلب به فرانسه میرفت. در پاریس و دیگر شهرهای اروپایی در نمایشگاههای مختلف شرکت میکرد. نامهنگاریهایی با دوستان و نزدیکانش دارد که بسیاری از آنها، در همان زمان، بهصورت مقاله، یا تکنگاری منتشر شدهاند. بسیاری از این یادداشتها عمیقا جنبه آموزشی دارند. از خلال یادداشتهای او به نیکی میتوان دریافت که انتقال تأثیرات هنر نو اروپا خیلی زیاد است. همچنین گروه بزرگی از چهرههای بارز ادبیات ارمنی در روسیه و اروپا زیستهاند و درسهای بزرگ و همه جانبهای آموختهاند.
نگاه روشنفکران ارمنی در سال2021 به آن دوره چگونه است؟ آن دوره انسداد و مخالفت با دین در ادبیات امروز چگونه بروز و ظهوری دارد؟
از سال1945 که جنگ کبیر میهنی پایان یافت و آنها شروع کردند به سازندگی تا سال1953 که سال مرگ استالین است، دورهای ساختوساز را در برمیگیرد. از سال1953 تا نیمههای دهه70 جریانهایی با هم درگیرند که از درون آنها بازنگری اساسی سر برون میآورد. این دوره، با محدود کردن عملکرد خروشچف، (مردی که با روحیات یک موژیک روس، تضادهای بزرگی را در خود حمل میکرد) روی کارآمدن برژنف را در پی داشت؛ دورهای که با فعالیتهای گسترده آغاز و بهتدریج وارد بستر طولانی رخوت و سکون شد. متأسفانه در دوران پس از فروپاشی، عصر فطرت بزرگ فرهنگ و هنر و ادب در همه سرزمینهای اتحاد شوروی سابق آغاز شد و هنوز با گذشت بیش از 30 سال از این واقعه بزرگ تاریخی، بسیاری از اقوام و ملل هنوز خود را باز نیافته و باز تعریف جامعی از خود ارائه نکردهاند. نقش کلیسا و باورهای دینی در این دوران نقشی متعادلکننده و وحدتگرا بوده است. اگرچه این نقش در جوامعی که سالها در معرض تبلیغات مادیگرایی بودهاند، نمیتواند موفقیتهای آنی و بزرگی داشته باشد. در واقع نگاه دینی مردم ارمنی نسبت به کتاب یک نگاه توأم با تقدس و کتاب همواره نزد ارمنیان ارج داشته است. در واقع تقدیس کتاب در بین ارمنیان و خاصه ارمنیان ایران امری گسترده و رایج بوده است. مردم به زیارت برخی کتب میرفتند، اصطلاحا گفته شده است که «پای کتاب» میرفتند. باور و ایمان مردم بر این مبنا استوار بود که برخی کتب، قدرت شفابخشی دارند. کتاب بهوسیله متولی آن(برای اینگونه کتابها واژه صاحب بهکار نمیرود) در اتاقی جداگانه روی طاقچه گذاشته میشد. زیر آن را پارچه حریر ابریشمی پهن میکردند، روی آن را هم با پارچه مشابهی میپوشاندند. متولی کتاب از زائرانش وجهی دریافت نمیکرد و خود را موظف به پذیرایی از آنان میدانست.
با این اوصاف، معروفترین کتاب شفابخش ارمنیان ایران چیست؟
معروفترین کتاب زائرپذیر و شفابخش ارمنیان ایران نسخهای از کتاب انجیل است. این کتاب به نام «انجیل سروشچگان» شناخته میشود. البته پربیراه نخواهد بود، اگر گزارش جامعی درباره این کتاب شریف تهیه و منتشر شود. کتاب «انجیل سروشچگان» هماکنون در مرکز کتب قدیمی و دستنویس ارمنی بهنام «ماتناداران» در ایروان نگهداری میشود و هرساله در هفته بعدی عید پاک آن را از محل نگهداریاش خارج کرده به کلیسای «گئورگ مقدس» روستای «موقنی» منطقه «آراگاتسودن» ارمنستان میبرند و در این روز در کلیسای مزبور مراسم عشای ربانی برگزار میشود و ارمنیان ایرانی ساکن در ارمنستان و حتی از کشورهای خارجی برای زیارت آن میروند. کتاب سال۱۴۹۸ میلادی در روستای «آسپیسناک» شهرستان «کاجبرونی» استان «واسپوراکان» ارمنستان غربی نوشته شده است.