• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 8 دی 1400
کد مطلب : 149449
+
-

دیدار با راضیه تجار، داستان‌نویس، به بهانه انتشار کتاب«اسم تو مصطفاست»

عکس شهید را دیدم، زندگینامه‌اش را نوشتم

عکس شهید را دیدم، زندگینامه‌اش را نوشتم

علی‌الله سلیمی- روزنامه‌نگار

راضیه تجار از زنان داستان‌نویس فعال در سال‌های اخیر است که دستی هم در تدریس اصول داستان نویسی دارد. وی سابقه سردبیری نشریه ادبیات داستانی را در کارنامه خود دارد و اکنون در کنار فعالیت‌های ادبی، دبیر انجمن‌قلم ایران است. کتاب‌های داستانی«کوچه اقاقیا»، «زن شیشه‌ای»، «نرگس‌ها»، «سفر به ریشه‌ها»، «بانوی رنگین کمان»، «فانوسی بیفروز»، «بندهای روشنایی»، «آرام شب به خیر»، «شعله و شب»، «عباس توام بانو» و «آتشزاد» از آثار اوست و به تازگی هم کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگینامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم به قلم راضیه تجار تألیف و از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است. به بهانه انتشار این اثر که در فاصله کوتاهی به چاپ هفدهم رسیده است با راضیه تجار گفت‌وگو کرده‌ایم.

برای آشنایی بیشتر مخاطبان با کتاب«اسم تو مصطفاست» درباره شخصیت اصلی اثر که یکی از شهدای مدافع حرم است، توضیح می‌دهید.
ایشان اولین شهید مدافع حرم شهرستان شهریار هستند. جوانی که با وجود عشق به خانواده، عشق برتر را برگزید. اکنون جوان‌ها سمپاتی خاصی نسبت به ایشان دارند. شجاعت، زمانه‌شناسی، به روز بودن، روشن بینی و به جای هلال ماه بودن، بدر کامل شدن، از ویژگی‌های این شهید بزرگوار است که می‌تواند الگوسازی کند.
شما از چه طریق با موضوع کتاب آشنا شدید و اصلاً چطور شد تصمیم گرفتید زندگینامه داستانی شهید صدرزاده را بنویسید؟
زندگی شهید حمیدرضا سهیلیان را نوشتم، جلد6 از مجموعه آسمان که تحویل انتشارات روایت فتح دادم. همانجا پیشنهاد شد زندگی شهید مصطفی صدرزاده را بنویسم. هیچ‌گونه اطلاعاتی درباره‌ ایشان نداشتم. گفتم باید عکسش را ببینم تا ببینم دلم چه می‌گوید. یک سی دی با اطلاعات مختصر از ایشان به من دادند. دیدم و دلم گفت آری و نوشتم.
منبع اصلی شما برای نگارش این کتاب فقط صحبت‌های همسر شهید بود یا به منابع دیگری هم مراجعه کردید؟
البته بعداً بر اساس مصاحبه‌ای، این کتاب زندگینامه شکل گرفت. در طول دو سال که کتاب را می‌نوشتم مدام اطلاعاتم را تکمیل می‌کردم که از طریق واتساپ سؤال‌هایی را که داشتم می‌پرسیدم و به جواب می‌رسیدم یا با اطلاعاتی که از این طرف و آن طرف کسب می‌کردم، سعی داشتم اطلاعات خودم را کامل‌تر کنم.
راوی کتاب، سمیه ابراهیم‌پور، همسر شهید صدرزاده است. تعمدی داشتید که از این زاو‌یه به زندگی شخصیت اصلی کتاب بپردازید؟
یک نویسنده زن خیلی بهتر می‌تواند با راوی زن همذات پنداری کند و خلأ ناگفته‌ها را هم با احساس و عواطف و ادراکات و در مجموع، توان قلمش پوشش بدهد.
علاوه بر منابع اولیه مثل صحبت‌های اطرافیان،تا چه اندازه به تحقیقات میدانی برای نوشتن زندگینامه‌های داستانی اعتقاد دارید؟
گاه به شدت لازم است و‌گاه خیر. بسته به اثر است، اما آنچه بیش از همه ضرورتش حس می‌شود، احساس تعهد نویسنده است. اینکه همه توان خود را بگذارد تا از ارائه اثری ضعیف اجتناب کند.
نوشتن زندگینامه داستانی، مستلزم توجه همزمان به واقعیت‌ها و مستندات زندگی شخصیت اصلی اثر، در کنار توصیف‌های داستانی، به‌ویژه در بخش‌های توصیف و فضاسازی است که‌گاه می‌تواند برگرفته از خیال و تصور نویسنده هم باشد، شما برای رعایت این مسئله از چه راهکاری استفاده کردید؟
قطعاً توصیفات و فضاسازی کار نویسنده است. مصاحبه‌ها‌گاه به شدت لاغر و خشک هستند و فاقد حس لازم. این نویسنده است که از عناصر داستان استفاده می‌کند و با نثر و زبان و پرداخت و بیان و ارائه توصیفات و کمک‌ از صحنه و زمان، فضاسازی لازم را  اجرا می‌کند و ضمن ارائه حقیقت‌مانندی، حس لازم را در جان مخاطب می‌دمد.
چه موانعی سر راه نوشتن درباره شخصیت‌های واقعی و تاریخی همچون شهدای دفاع‌مقدس و مدافعان حرم وجود دارد و شما چه راهکاری برای این مسئله دارید؟
گاه خانواده‌ها همراهی لازم را ندارند.‌گاه هم نویسنده وقت لازم را نمی‌گذارد. بیشتر این شخصیت‌ها متولی خاصی ندارند. باید نقطه اتصال بین شهید و کاتب ایجاد شود و پس از این، دل بطلبد و این فرصت ایجاد شده تکمیل شود. در حقیقت مثل شعله کشیدن یک کبریت است. این شعله که کشیده می‌شود، نویسنده را می‌سوزاند. از این سوزش ققنوس جدید خلق می‌شود. البته این در مورد اثری است که واقعی است؛ یعنی می‌توانم بگویم از نظرِ بار ادبیات و ادبی کامل  و آبرومند است، وگرنه آثار ضعیف نه مانا هستند و نه معرف کامل شخصیت‌های حقیقی بیرونی و حتی ضربه زننده. در حقیقت بعد از دفاع مقدس، یک جنگ دیگری در گرفت؛ جنگی که بعضی حتی نگفتند و رفتند و شهید شدند و بی‌سر و صدا برگشتند. شهدای مدافع حرم مظلوم‌تر از شهدای دفاع 8 ساله هستند، چون در غربت جنگیدند. آنها مثل شهدای دفاع‌مقدس دست مریزاد دارند، چون مرزهای ایران عزیز را در خطر دیدند. پس نوشتن درباره‌شان یک وظیفه است و اگر ننویسیم جور دیگری روایت خواهند کرد.
جایگاه کتاب‌های زندگینامه داستانی به‌ویژه در خصوص شهدای مدافع حرم در صنعت نشر، جامعه و بین کتابخوان‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
استقبال از کتاب‌هایی که در این زمینه چاپ شده کم نبوده. به‌طور مثال، کتاب«اسم تو مصطفاست» چاپ شانزده و هفدهمش در حدود یک ماه پیش منتشر شد.
گویا این کتاب مورد توجه مقام معظم رهبری هم قرار گرفته است، در این‌باره اطلاعات بیشتری دارید؟
بله، تقریظ هم شده و ان‌شاءالله رسماً رونمایی صورت بگیرد. شرایط کرونایی خیلی از برنامه‌ها را به تعویق انداخت و روی بیشتر برنامه‌ها، از جمله رونمایی این کتاب هم تأثیرگذاشت.
چه کتاب‌هایی را این روزها در دست تألیف یا زیر چاپ دارید؟
«آسمان خانه من است» زندگینامه داستانی همسر شهید شاه‌آبادی است که نوشته‌ام و بیش از دو سال از وقتم را گرفت. الان ظاهراً زیر چاپ است. کارهای دیگر را هم باید به موقع درباره‌شان صحبت کنم.
چه آرزویی برای ادبیات داستانی و نویسندگان فعال در این حوزه دارید؟
امیدوارم در دولت جدید، در حوزه فرهنگ و نشر رونق بیشتر پیدا کند. یک مجله خوب و ایده‌آل نظیر مجله «ادبیات داستانی» که یک زمانی واقعاً آبروی مجلات در این حوزه بود، بار دیگر متولد و حال و روز نویسندگان هم بهتر شود و شاهد آثار بسیاری در زمینه رمان‌های خلاقانه و مجموعه داستان‌های خوب و مانا و همچنین زندگینامه داستانی در ارتباط با شهدا باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید