روایتهایی از زمانی که در تهران یک ذرع برف میبارید
دورهمی کنار کرسی
راحله عبدالحسینی
«نخستین برف امسال، آخرین روزهای آذر مهمان ما شد و کوههای شمیران را سفیدپوش کرد. هر چند برفی نبود که بنشیند و کوچهها و خیابانها را در سکوت زمستانی فرو ببرد، از پشتبامها پارو شود و بچهها به هوای برفبازی از خانه بیرون بیایند، اما باز هم دلمان را خوش کرد که چله زمستان نزدیک است. قدیمها اما زمستان به این راحتیها نمیگذشت. خانهها با چرخاندن درجه بخاری و شوفاژ گرم نمیشد. از میوهها و سبزیهای تازه و رنگارنگ هم که اصلاً خبری نبود. در این گزارش پای صحبت «علیرضا زمانی» پژوهشگر تاریخ تهران نشستیم تا با زندگی مردم پایتخت در زمستان یک قرن پیش بیشتر آشنا شویم.
تهران قدیم یعنی وقتی ساختوساز به جان این شهر نیفتاده و خانهها کاهگلی بود؛ یعنی با نخستین بارش برف و باران در فصل سرد سال، چکه کردن سقف خانه هم کمابیش اتفاق میافتاد. زمانی، پژوهشگر تاریخ تهران میگوید: «چکه کردن آب از سقف خانهها از همان بارشهای پاییزی شروع میشد و بوم غلتان راهکار بود. بوم غلتان سنگ مدوری بود که دسته آهنی داشت. زمانی که باران میبارید روی پشتبام کاه میپاشیدند و بوم غلتان میکشیدند تا کاهگل سفت و یکدست شود و آب از سقف چکه نکند.» «جعفر شهری» در کتاب طهران قدیم در اینباره مینویسد: «پاروها در گذشته بیشتر از گیلان و مازندران میآمد ولی زود ترک میخوردند. نوع اعلا آنهایی بودند که در تهران از چوب خشک تراشیده بودند. نگهداری پارو نیز آن بود که با روغن خوب آن را چرب کرده تا آب به آن نفوذ نکند.»
تونلی از برف در کوچههای شمیران
زمانی از بارش برف سنگین در تهران قدیم میگوید: «عبدالله مستوفی از رجال دربار قاجار در کتاب شرح زندگانی من آورده که در تهران چنان برف بارید و گل و لای شد که چرخ کالسکه در برفگیر کرد و ماند. تابستان آینده که گل ولایها خشک شده بود، چرخ کالسکه را پیدا کردند. نگاهی به تاریخ نشان میدهد که ۲ بارش برف سنگین در تهران سال ۱۳۳۴ باعث بسته شدن راهها و خیابانهای تهران شد. خیابانهای فرعی هم، بسته و در کوچههای شمیران تونلی از برف درست شد.»
کرسی و چاله کرسی
گرمایش خانهها در آن زمستانهای سرد قصههای خودش را داشت. زمانی از کرسی بهعنوان اصلیترین وسیله گرمایش در زمستان یاد میکند و میگوید: «کرسی میز چوبی مستطیلی شکلی بود و لحاف مخصوصی به نام لحاف کرسی داشت. مغازههای علافی در خیابان پامنار هم علوفه برای احشام داشتند و هم زغال برای کرسی. زغالهای نرمتر و ریزتر را که خاکه زغال میگفتند زیر کرسی میگذاشتند. مشکلات خودش را هم داشت. مثل تولید منوکسیدکربن که باعث خفگی مخصوصاً برای بچهها میشد. پیترو دلاواله، جهانگرد ایتالیایی که در زمان صفویه از ایران دیدن کرد و تهران را شهر چنارها نامید در سفرنامه خود از گرمایش ایرانیها تعریف ویژهای میکند. او برای نخستین بار کرسی را در کردستان دید و در کتاب خود کرسی و لحاف کرسی را توصیف کرد. چاله کرسی هم بعد از منقل راهی دیگر برای گرم کردن زیر کرسی بود.» زمانی درباره چاله کرسی بیشتر توضیح میدهد: «وسط اتاق چالهای کنده میشد، دور چاله را با گچ، صاف و داخل آن آتش درست میکردند.» معمولاً خانوادههایی که نمیتوانستند منقل تهیه کنند در خانه خود چاله کرسی داشتند. یکی از تفریحات زمستانی دورهمی خانوادهها دور کرسی و خوردن برف و شیره بود. برف را از جاهای تمیزی که دور از گرد و خاک بود مثلاً روی بام یا سر دیوار برمیداشتند، در کاسه و روی آن شیره انگور یا شیره انجیر میریختندو دور هم میخوردند.
به روایت تاریخ
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه هم در خاطرات خود از روزی که به دلیل بارش شدید برف، ناصرالدین شاه به شکار نرفت اینطور مینویسد: «روز ۱۸ ربیعالاول ۱۳۰۰ قمری (۷ بهمن ۱۲۶۱ شمسی) برف زیاد آمده است. شاه نمیتواند به شکار برود. در کاخ گلستان میماند و دستور میدهد برایش از چلوکبابی بازار غذا بیاورند.» اعتمادالسلطنه بارش برف سنگین را نیز در خاطرات آورده است: «پنجشنبه ۲۲ ربیعالاول سنه ۱۳۰۰ قمری برف شدید بارید. بهواسطه برف شاه سوار نشدند. یک چارک باریده است. ”چند سال بعد نوشته: «جمعه ۸ جمادی الثانی ۱۳۰۴ قمری برف در اطراف یک ذرع روی زمین است. ”همچنین: «پنجشنبه ۷ جمادیالاولی ۱۳۰۶ قمری درشکه خودم را چهار اسبه بسته بودم که تا جاجرود بروم، سرخهحصار که رسیدم، دیدم غیرممکن است. تمام کوه و دشت و آسمان و زمین یخ بسته است. (پس از پنجمین بارش برف) از سرخهحصار سواره (با اسب) به جاجرود آمدم.» و درباره بارش برف سنگین نوشته: «دوشنبه ۱۷ ربیعالثانی ۱۳۱۳ قمری... قله البرز (توچال) تا نزدیک پیاز چال سفید شده است... کمتر سالی دیده بودم که پانزدهم میزان (مهر) برف به این شدت ببارد.»
وسایل برقی به بازار آمد
چراغهای علاءالدین هم برای خوراکپزی و هم گرمایش استفاده میشد. چراغهایی که اوایل انگلیسی بود و بعد میرمصطفی عالینسب در کارخانه خود این چراغ را تولید کرد. بعدها بخاری گازی و امروز شوفاژ و پکیج جایگزین کرسی و چاله کرسی شد. زمانی میگوید: «شوفاژ نخستین بار در تهران در خانههای هزار دستگاه شهرزیبا استفاده شد. خیلیها نمیدانستند که این وسیله برای چیست!»