توضیح واضحات5
نیما حسنینسب - منتقد
حتی این روزها با هجوم و رواج قاطعانه فضای مجازی و رسانههای دیجیتال و اینترنتی، کماکان تیراژ نشریات و روزنامهها از اصلیترین ملاکهای تشخیص هویت و کارایی آن است. گرچه همیشه تیراژ بالا نشانه کیفیت و اعتبار نیست، ولی شاید نخستین پرسشی که در مواجهه با یک نشریه کاغذی به ذهن میآید، تعداد مخاطب آن براساس فروش تکنسخه در بازار پررقابت و رنگارنگ حقیقی و مجازی است. دنیای مطبوعات و سازوکار نشر و توزیع آن در ایران مانند خیلی موضوعات دیگر از شکل طبیعی و روال عادی خارج شده و به همین دلیل خیلی سؤالها و اطلاعات و آماری که همه جای دنیا با مراجعه به صفحه اول نشریات قابل دسترس است، در ایران به موضوعی رازآلود و اطلاعاتی مخفی و غیرقابل دسترس و جزو اسرار مگو درآمده است. این پنهانکاری و مخفیکردن اطلاعات مهم و تعیینکننده دلایل مختلفی دارد و ابعاد فرهنگی - اقتصادی و اجتماعی- سیاسی متفاوتی در آن دخیل است.
طبق یک سنت خاص ایرانی، پنهانکاری درباره مال و ثروت و داراییهای منقول و غیرمنقول رسمی رایج بوده است. نگرانیهای مختلفی در این پنهانکاری دخیل است که از مقولات خرافی رایج مثل پرهیز از چشمخوردن و چشم زخم مردم(!) تا موضوعات حرفهای مانند تعیین میزان مالیات در این مخفی نگهداشتن مؤثر بوده است. این پنهانکاری وضعیتی دوگانه و البته متناقض ایجاد میکند؛یعنی هر گاه نیاز به فخرفروشی یا رقابت برای برتریجویی و رقابت در کار باشد، رقم واقعی و استقبال مخاطب به سمت بالا جعل میشود و هر زمان نیاز باشد، این آمار کمتر اعلام خواهد شد. تیراژ نشریات هم در کشورمان تابع همین وضعیت است؛ مطبوعات ایرانی همواره با مخفی نگهداشتن تکفروشی و تعداد نسخههای منتشره سعی دارند در بازار رقابت باقی بمانند. اغلب نشریات ایران برای جلب نظر آگهیدهنده و اسپانسر، ارقام غیرواقعی و بعضا عجیب و غریبی را بهعنوان تیراژ و تعداد مخاطب عنوان میکنند و ناآشنایی صاحبان کالا و محصولات و خدمات دیگر از سازوکار حرفه مطبوعات باعث میشود که این آمار را باور کنند یا لااقل با آن دلخوش باشند.
موضوع دیگری که در مخفیماندن تیراژ نشریات ایران اهمیت دارد، یارانهها و کمکهای دولتی است که در مواردی تابعی از تیراژ نشریه است. اهالی رسانه و مطبوعاتیها معتقدند یکی از دلایل دیگری که باعث میشود تیراژهای واقعی مخفی بماند این است که رونق نشریات و تیراژ بالا ممکن است باعث شود همکاران فنی و بازرگانی و تحریریه یک روزنامه یا مجله، سهم طبیعی خود را در این رونق و اعتبار و افزایش مخاطب، طلب کنند. در چنین وضعیتی است که در ایران به شوخی میگویند سن خانمها و تیراژ نشریات را نباید پرسید!