• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 2 دی 1400
کد مطلب : 148906
+
-

گپ‌وگفت با جهانگیر کوثری؛ از روزنامه‌نگاری ورزشی تا گزارشگری فوتبال و تهیه‌کنندگی سینما

می‌خواستم سریال طنز بسازم گزارشگر فوتبال شدم

می‌خواستم سریال طنز بسازم گزارشگر فوتبال شدم

مهرداد رسولی

کمتر پیش می‌آید که یک نفر در دو حوزه ورزش و رسانه و سینما به چهره‌ای آشنا بدل شود و در هر دو حوزه، عملکردش مورد اقبال مردم قرار بگیرد. جهانگیر کوثری، روزنامه‌نگار سابق و گزارشگر سال‌های نه چندان دور فوتبال که این روزها به‌عنوان تهیه‌کننده در عرصه سینما فعالیت می‌کند، یکی از همین افراد است. او در دهه 50بازیکن تیم‌های راه‌آهن و تاج سابق بود و بعد از ورود به دانشگاه به‌عنوان خبرنگار وارد فعالیت‌های رسانه‌ای شد. از جهانگیر کوثری گفت‌وگوهای ماندگاری مثل گفت‌وگو با روبرتو باجو، اسطوره فوتبال ایتالیا و محمدعلی (کلی)، اسطوره فقید بوکس جهان به یادگار مانده است. او بعدها در مقام گزارشگر فوتبال هم فینال دو جام‌جهانی 1978و 1994را گزارش کرد که در ذهن مخاطبان تلویزیونی ماندگار شد. جهانگیر کوثری سال‌ها گزارشگر اول تلویزیون بود و فوتبال‌های دهه 60با صدای او شنیدنی‌تر به‌نظر می‌رسید، اما به‌طور ناگهانی از این عرصه محو شد و حالا در 70سالگی خاطرات آن سال‌ها را مرور می‌کند.

    شما دانش‌آموخته سینما و فوتبالیست بودید. اصلاً چطور شد که با چنین پیشینه‌ای وارد فعالیت رسانه‌ای شدید و به‌عنوان روزنامه‌نگار ورزشی کارتان را شروع کردید؟
من در سال‌های دانشجویی به‌طور همزمان به‌عنوان خبرنگار ورزشی در روزنامه آیندگان هم کار می‌کردم و با مانوک خدابخشیان، محمد اینانلو و ایرج ادیب‌زاده همکار بودم. الگوی من در آن سال‌ها مانوک خدابخشیان بود که در شناخت تیم‌ها تبحر داشت و از همه مهم‌تر اینکه به زبان انگلیسی مسلط بود. وقتی فوتبال گزارش می‌کرد همزمان صدای گزارشگر انگلیسی را هم داشت و از اطلاعاتی که حین بازی به زبان انگلیسی می‌داد استفاده می‌کرد. برای همین گزارش‌هایش به قول معروف جاندار بود و به دل مخاطب می‌نشست. همان موقع به‌عنوان خبرنگار به تلویزیون می‌رفتم و به عوامل برنامه ورزش از نگاه دو سر می‌زدم. یک‌بار گزارش مصاحبه‌ای درباره عوامل این برنامه برای روزنامه آیندگان نوشتم که خیلی مورد توجه قرار گرفت. بعد از این ماجرا استاد بهمنش گفت چرا با ما چنین صحبت‌هایی نمی‌کنی؟ قرار شد یک‌بار هم با ایشان گفت‌وگویی داشته باشم اما به روزنامه هدف که یکی از معدود روزنامه‌های ورزشی آن سال‌ها بود رفتم و آنجا ویژه‌نامه‌های جام جهانی را منتشر کردیم که بازخورد خیلی خوبی بین مردم داشت. از این اتفاقات گذشت تا اینکه یک روز احمدرضا دریایی تماس گرفت و گفت روزنامه‌ای می‌خواهیم منتشر کنیم به‌نام همشهری و از من خواست صفحه ورزشی روزنامه همشهری را دربیاورم. من هم به واسطه آشنایی با مهندس کرباسچی این پیشنهاد را پذیرفتم. ما صفحه 13روزنامه را به ورزش اختصاص دادیم و به واسطه تحلیل‌های فنی و یادداشت‌هایی که هر روز درباره فوتبال منتشر می‌کردیم این صفحه حسابی جای خودش را بین مردم باز کرد.
    در روزنامه همشهری مصاحبه‌های ماندگاری انجام دادید؛ مثل مصاحبه با روبرتو باجو و محمدعلی کلی که بازتاب زیادی در ایران داشت. این مصاحبه‌ها چگونه هماهنگ می‌شد؟
ما در ایتالیا همکاری داشتیم که به‌عنوان مترجم با روزنامه کار می‌کرد. آن موقع روبرتو باجو مرد سال فوتبال شده بود و به‌خاطر تیپ و استایلش در ایران طرفداران زیادی داشت. یک روز سؤال‌ها را برای همکارمان در ایتالیا فرستادم و از او خواستم با روبرتو باجو گفت‌وگویی انجام بدهد. آن گفت‌وگو وقتی چاپ شد حسابی سر و صدا کرد چون باجو خیلی درباره ایرانی‌ها و آداب و رسوم ما حرف زده بود. مصاحبه با محمدعلی کلی هم چنین سازوکاری داشت. ما از طریق یک واسطه سؤال را فرستادیم و کلی هم جواب داد. آن موقع محمدعلی‌کلی در ایران خیلی محبوب بود و مردم ساعت 4صبح از خواب بیدار می‌شدند تا مسابقات او با جورج فورمن و فریزر را تماشا کنند.
    از چه زمانی وارد کار گزارشگری فوتبال شدید؟
می‌توانم بگویم به‌طور کاملاً اتفاقی وارد کار گزارشگری شدم. سال 1358بود که برای انجام کارهای یک مجموعه طنز به شبکه دو رفت‌وآمد می‌کردم. در یکی از همان روزهایی که برای پیگیری کارها وارد محوطه صدا و سیما شدم یک آقایی را دیدم که از مرسدس بنز پیاده شد و گفت: شما آقای کوثری هستید؟ گفتم بله، خودم هستم. گفت: اینجا چه کار می‌کنید؟ من هم توضیح دادم که قصد دارم یک مجموعه طنز بسازم و برای پیگیری کارها آمده‌ام. گفت برنامه طنز را کنار بگذار و بیا برای ما برنامه ورزشی بساز. گفتم من الان در وادی ورزش نیستم و می‌خواهم فیلم و سریال بسازم، اما باز هم اصرار کرد و گفت ما در شبکه دو تلویزیون گروه ورزش نداریم؛ بیا و گروه ورزش را راه بینداز. آن فرد آقای مبلغی اسلامی، مدیرعامل وقت سازمان صدا و سیما بود. به هر حال گروه ورزش را سر و شکل دادیم و برنامه ورزش از نگاه دو را ساختیم که بعد از مدتی زد و کار ما گرفت. همان موقع آقای مبلغی اسلامی به من گفت: کارت در گروه ورزش خیلی خوب است و حالا بیا فوتبال هم گزارش کن. گفتم بلد نیستم، اما گفت تو بلدی چون خوب صحبت می‌کنی.
    در آن سال‌ها گزارشگرهای مطرح تلویزیون چه کسانی بودند؟
بعد از انقلاب گزارشگری نمانده بود. مانوک خدابخشیان و آقای روشن‌زاده هر دو به خارج از کشور مهاجرت کردند و آقای بهمنش هم گزارشگر تخصصی فوتبال نبود. آقای بهمنش خیلی از ورزش‌ها را گزارش می‌کرد اما گزارشگر فوتبال نبود. یادم هست چند ماهی نزد حبیب‌الله بلور، سرمربی وقت تیم ملی کشتی آزاد رفت و همه فنون کشتی را یاد گرفت. برای همین وقتی حین گزارش مسابقات کشتی اسم فنون عجیب و غریب مثل سر و دست یکی و بزکش و... را می‌گفت مردم به وجد می‌آمدند. شاید برخی فنون را اشتباه می‌گفت اما مردم دوست داشتند و به دل آنها می‌نشست. من در چنین فضایی کار گزارشگری فوتبال را شروع کردم.
    حتما در آن سال‌ها گزارشگری فوتبال با مصایب زیادی همراه بود؟
همینطور است. در آن سال‌ها ما از آلمانی‌ها یک طلبی داشتیم و آنها به جای پول چیزهای دیگری به ما داده بودند که بین‌شان یک انبار نوار ویدئویی فوتبال بود. فیلم مسابقات بوندس‌لیگا بود؛ بدون صدای گزارشگر. من همه این فیلم‌ها را تماشا کردم و از روی شماره پیراهن بازیکن اسم آنها را پیدا کردم. بعد هم آنها را گزارش کردم و این مسابقات چند روز یک‌بار از شبکه دو تلویزیون پخش می‌شد.
    کار به جایی رسید که بسیاری در دهه 60خیلی‌ها با صدای شما تماشاگر فوتبال شدند. نخستین مسابقه‌ای که گزارش کردید را به یاد دارید؟
قرارمان با مدیران صدا و سیما این بود که قبل از گزارش مسابقات بوندس لیگا، فینال جام‌جهانی 1978 بین تیم‌های هلند و آرژانتین را گزارش کنم. من در آن سال‌ها طرفدار پروپا قرص تیم ملی هلند بودم و همه بازیکنانش را به‌طور کامل می‌شناختم. از طرفی شناخت نسبتاً کاملی از آمریکای‌جنوبی داشتم و در دوره دانشجویی همه کتاب‌هایی را که درباره آمریکای جنوبی بود، خوانده بودم. به همین دلیل گزارش آن بازی خیلی خوب از آب درآمد و همین باعث شد گزارش ورزشی چهارشنبه‌ها را به من بدهند. جمعه، ورزش از نگاه دو را داشتم و چهارشنبه هم گزارش ورزشی. البته اینکه قبلاً فوتبالیست بودم و سابقه فوتبالی داشتم کارم را خیلی راحت می‌کرد.
    آن موقع اینترنت نبود و دسترسی به منابع مکتوب کار سختی به‌حساب می‌آمد. اطلاعات هر بازی را چگونه جمع‌آوری می‌کردید؟
به سفرهای خارجی که می‌رفتم مجله معروف ورزشی مثل اکیپ، فرانس فوتبال، ورلدساکر و... را لای چمدان می‌گذاشتم و با خودم به ایران می‌آوردم تا اطلاعات آنها درباره فوتبالیست‌های خارجی را استخراج کنم. آن موقع داشتن این مجله‌ها جرم بود، چون در صفحات داخلی عکس خانم‌های بی‌حجاب را برای تبلیغ چاپ می‌کردند. از داخل همین مجله‌ها اسم بازیکن‌ها را درمی‌آوردم و با شماره‌ها تطبیق می‌دادم. برای هر لیگ خارجی یک دفتر 40برگ داشتم و اسامی فوتبالیست‌ها را با شماره‌شان وارد آن می‌کردم.
    شما به‌طور کاملاً ناگهانی از صحنه گزارشگری فوتبال محو شدید. چه اتفاقی افتاد که عطای ادامه کار را به لقایش بخشیدید؟
آخرین بار فینال جام‌جهانی 1994بین برزیل و ایتالیا را گزارش می‌کردم. حین گزارش آقای لاریجانی، رئیس وقت صداوسیما آمده بود و از پشت شیشه نگاه می‌کرد. بازی که تمام شد، داشتم یک‌سری توضیحات درباره برزیل می‌دادم، تهیه‌کننده آمد و گفت: «کات کنید آقای لاریجانی آمده». آقای لاریجانی گفت: «بگذارید ادامه بدهد، خیلی خوب صحبت می‌کند.» کار که تمام شد به من پاداش دادند و تقدیر کردند. این آخرین گزارش من بود.
    هنوز هم دلتان می‌خواهد فوتبال گزارش کنید؟
بعد از حدود 12سال، وقتی آقای ضرغامی رئیس صدا و سیما شد از من خواستند برنامه ورزش از نگاه دو را دوباره راه بیندازم. برنامه را راه انداختیم و گرفت، اما اجازه ندادند فوتبال گزارش کنم. هنوز هم نمی‌دانم چرا و کدام مسئول با گزارش کردن من مخالف است.
    فکر می‌کنید چرا صدای گزارشگران فعلی فوتبال به دل مردم نمی‌نشیند؟
 برای اینکه اینها باید اول از همه سواد رسانه‌ای داشته باشند و دوم اینکه خودشان قبلاً فوتبال بازی کرده باشند و تنشان به تن فوتبالیست خورده باشد تا بتوانند فوتبال را با آن حس و حال واقعی برای مردم گزارش کنند.
    از بین گزارشگران فعلی تلویزیون کدام‌شان این ویژگی را دارند؟
از بین گزارشگران فوتبال کار عادل فردوسی‌پور را می‌پسندم اما در مورد فنی گزارش کردن بازی داستان فرق می‌کند. علیرضا علیفر تنها گزارشگر فنی فوتبال است چون همه مدارج مربیگری را گذرانده و به فوت و فن فوتبال مسلط است.

این خبر را به اشتراک بگذارید