میل سیریناپذیر تیترشدن
سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه
در شبکههای اجتماعی هر روز با نوعی از تولید محتوا و توزیع گسترده مواجهیم که در آن تصویری از یکی از مدیران یا مسئولان کشور در ردههای مختلف آمده و زیر آن از قول فرد جملهای نوشته شده است. جمله انتخابی بهگونهای است که مخاطب را دچار خنده و سپس عصبیت میکند چون بهنظر میرسد مسئول مربوطه حتی بدیهیأت مرتبط با حوزه کاری یا اساسا منطق انسانی را نیز نمیداند. این ژانر از اطلاعرسانی بهدلیل سادگی ظاهری و گرفتن واکنش آنی امروز بسیار شایع است. ماهیت چنین جنسی از اطلاعرسانی چیز جدیدی نیست. شبکههای فارسیزبان خارج از کشور بهویژه در 4سال اخیر بهطور ویژه در این زمینه تلاش میکنند. روش کار هم این است که جملهای را از میان دیگر جملات و از پسزمینه اصلی یک صحبت جدا کنند تا عجیب و احمقانه بهنظر برسد و سپس آن را در حسابهای اجتماعی به اشتراک بگذارند تا خیلی زود کاربرانی که از همه ناکارآمدیها و فشارهای اقتصادی و اجتماعی خسته و فرسوده شدهاند در ابعاد وسیعی آن را بازنشر کنند. نتیجه این پروسه، خستگی و عصبیت بیشتر برای مردمی است که چنین جملههایی را میخوانند و سپس با خشم به لبخند یا قیافه حق به جانب گوینده در عکس مینگرند. این البته ماموریت اصلی شبکههای اطلاعرسانی مذکور است. بمباران مردم ایران با هر چیز منفی ممکن، مستقل از آنکه صحت دارد یا نه و افزودن بار فشاری که محدودیتهای تحریمی بر زندگی روزمره و معیشت افراد دارد. چون یک ملت عصبی و بیاعتماد، یک ملت شکننده و آسیبپذیر خواهد بود. هدف شبکههای فارسی زبان خارجی که از سوی منابع خارجی هم تأمین مالی میشوند چیزی جز افزایش این فشار و عصبیت روی مردم نیست.
بحث ناکارآمدی دولتها و برخی تصمیمات اشتباه و هزینهزای آنها در زندگی مردم ایران بحث بسیار مهم و مفصلی است که نباید نادیدهاش گرفت اما نکته مورد نظر این یادداشت این است که چرخه منفی بالا یک سمت داخلی هم دارد که تأثیر آن را مضاعف میکند. دستگاههای مختلف اجرایی و دولتی در کشور همگی دارای ادارات اطلاعرسانی و همچنین سخنگو هستند. وظیفه این افراد هم پاسخگو بودن و توضیح دادن مسائل برای مردم از طریق رسانههاست. با این حال روزی نیست که تعدادی از مدیران و معاونان در حوزههای مختلف چه در دولت و چه در دیگر نهادهای حاکمیتی، مصاحبه نکنند، تز صادر نکنند، موضع نگیرند و تعیین تکلیف نکنند. روندی که اغلب توضیحی جز میل سیریناپذیر مدیران و سیاستمداران برای حضور در رسانهها و عکس گرفتن و تیتر شدن ندارد. واقعیت این است که این بیسامانی و بیدر و پیکر بودن و انبوه موضعگیری و حرف و صحبت بهترین زمینه را برای شبکههای رسانهای خارج از ایران فراهم میکند تا جملههای مورد نظرشان را پیدا کنند و به بمباران روح و روان مردم ادامه دهند.ایکاش نهادی وجود داشت که کارش تنها همین بود: توبیخ انبوه مدیران تازه به دوران رسیده و عشق مصاحبه و بازخواست جدی از آنان بابت کوتاه نظری و افزودن غیرمستقیم رنج مردم.