یک سفینه در آبگینه
سارا کریمان
در مسیر تغییر کاربری خانههای تاریخی، موزه شدن سرنوشت خیری است که نصیب بعضی از آنها میشود و بسیاری از گنجینههای مهم در ایران و جهان در دل همین خانهها و کاخ جاگرفتهاند. لذا این قبیل موزهها روایتی علاوه بر اشیا و موضوع خود نیز به همراه دارند که نسبت این دو، محل مناقشه است. یکی از نمونههای مثالزدنی این قبیل موزهها، موزه آبگینه و سفالینههای ایران است که محل تلاقی چندین روایت گشته است؛ نخست ذات معماری این بنا فاخر و متعلق به اواخر قاجار- اویل دوره پهلوی و متاثر از جریان ورود معماری اروپایی است. دوم، این ساختمان متعلق به قوامالسلطنه بوده است که دستکم ۶۰ سال در دوران قاجار و پهلوی در بالاترین مسندهای سیاسی کشور بوده و وقایع زیادی را رقم زده است و سوم، تبدیل این بنا به موزه توسط هانس هولاین، معمار و طراح برجسته اتریشی که در طراحی خود کاملا به ریشههای تاریخی- باستانی اشیا تکیه کرده است و این شاهکار طراحی موزهای را ملهم از سیر تحول سفال و آبگینه در دورههای تاریخی ساخته است. هولاین در طراحیهای دیگر خود نظیر موزه آلبرتینا وین و گوگنهایم سالزبورگ با رویکردی نوگرایانه ضمن حفظ کالبد بنا فضایی را برای نمایش هر چه بهتر آثار پدید آورده است. در موزه آبگینه هم با احترام به ساختمان در طراحی از هویت تاریخی آن فاصله گرفته است و خوانشی نو را با طراحیهای بسیار هنرمندانه رقم زده است.
موزه آبگینه و طراحی هولاین که به ویترینهای آن مشهور است در نسبتی با شیء به نمایش درآمده با آن قرار دارد. طراحی این ویترینها به قدری خلاقانه و به لحاظ اجرا دقیق و باکیفیت است که میتوان آنها را به مثابه اثر هنری برشمرد. هولاین در طراحی خود آگاهانه با بهرهگیری از فرم، رنگ، نور و جنس، نوعی ریتم در روایت نمایش این موزه پدید آورده است. مخاطب در فضایی که برای نمایش شیء طراحی شده است به دریافتی حسی دست مییابد. بهرهگیری از نمادهای آشنا و محرک، ارجاعاتی تاریخی را در ذهن بیننده برمیانگیزاند. هولاین از محدودیتهای ساختمان فرصتهایی برای نمایش و تأکید آفریده است. از شروع تا خاتمه این موزه، هارمونی با اشیا نظام مییابد و در آخر که پایانی باز برای این هنرها در دوران معاصر است به ویترینی به شکل سفینه برمیخوریم که میتوان آن را به نمادی از جهان پیشرو تعبیر کرد.
سفینهای که میتواند محمل رویکردها و جنبشهای تازه باشد، تمام مسیر موزه را پیمودیم، سبکها و تحولات را سپری کردیم و برای مسافر فردا نیز پذیراییم.
تفکر بینارشتهای و خلاقانه در طراحی یک موزه، جان دوبارهای به اشیای باستانی و تاریخی میبخشد و مکشوفات باستانی را در بستر تازه خود، بروزی پرجاذبه میبخشد. موزهها دیگر مخازن و آرشیو اشیا نیستند، بلکه خوانشی هستند از دستاوردهای گذشته و راهکاری برای پیوند با آینده که این مهم در موزه آبگینه به درستی تحقق یافتهاست.