به وقت کوچ
کوچ در مناطق سردسیر تقریبا به پایان رسیده، اما در مناطق گرمسیری حرکت خانوادههای عشایری شروع شده است
چندهفتهای از سفر پاییزی عشایر به قشلاق میگذرد؛ عشایری که تا همین چند سال پیش بار و بنهشان را روی دوششان جمع میکردند و به مناطق گرمسیری میرفتند، 2سالی است بهدلیل شیوع کرونا ناچار به کوچ ماشینی با محدودیتهای خاص شدهاند. به گزارش همشهری، عشایر امسال البته به غیر از کرونا مشکلات دیگری هم داشتند و شاید اغلب این جمعیت یکمیلیونو100هزار نفری تمایل نداشت ییلاق را ترک کند؛ خشکسالی حتی در فصل بهار هم که معمولا عشایر از علوفه برای تغذیه دام خود استفاده میکنند به آنها امان نداد و حالا در قشلاق و در فصل سرد، اوضاع چندان روبهراه نیست. طبق گزارشهای مرکز ملی خشکسالی امسال سیستانوبلوچستان، هرمزگان، کرمان، خراسانها، سمنان، گلستان، فارس و کرمانشاه در صدر جدول خشکسالی کشور در سال1400قرار میگیرند و بهطور کلی جنوب و نیمهشرقی کشور در دامنه خشکسالیهای جدید قرار دارد و همچنین نیمهغربی و حتی استانهای شمالغربی نیز بین 40تا 15درصد بارندگی زیر نرمال دارند. این آمار از خشکسالی در حالی اعلام شده بود که سیستانوبلوچستان، کرمان، فارس و خوزستان در نیمهجنوبی بیشترین جمعیت عشایری را دارند و نگرانی زیادی درباره تامین آب آشامیدنی، آب موردنیاز برای دام و تامین علوفه آنها مطرح است. علاوه بر این راه و جاده بهعنوان مهمترین عاملی که در کوچ ییلاقی و قشلاقی عشایر اهمیت دارد به یکی از چالشهای آنها تبدیل شده است. با وجود همه این مشکلات اما عشایر حالا کوچ کردهاند و در روزهایی که کوچ در مناطق سردسیر تقریبا به پایان رسیده در مناطق گرمسیری شاهد شروع به حرکت خانوادههای عشایری هستیم.
جشنواره زیبایی
سبک زندگی، سیاهچادر، کوچ و پوشش عشایر همیشه یکی از جاذبههای دیدنی برای گردشگران محسوب میشود و تا پیش از شیوع کرونا، گردشگری عشایر یکی از منابع درآمدی این قشر محسوب میشد. هرچند 2سالی است ورود گردشگران به محل زندگی عشایر ممنوع است اما حتی در همین دوران رنگ و لعاب پوشش عشایر از تصاویر ثبتشده دور نمیماند.
لباس عشایر علاوه بر اینکه رابطه نزدیکی با فرهنگ محل زندگیشان دارد، بیارتباط با آبوهوا هم نیست؛ برای مثال، عشایر خراسانجنوبی که اغلبشان یکجانشین شدهاند جنس پارچههای خود را از مواد نخی و لطیف انتخاب میکنند تا مناسب گرمای زیاد و آب و هوای خشک منطقه باشد. آنها در انتخاب رنگ از پارچههای ساده و گلدار و رنگهای شاد استفاده میکنند و برای تزئینات لباس هم به سراغ یراق و نوارهای رنگی میروند. در منطقه سردسیر آذربایجانشرقی اما جنس پارچهها کلفتتر است که در گذشته پوشش عمومی مردم این مناطق بوده، اما بهتدریج در مناطق عشایری محدود شده. سرپوش، چارقد گلدار، پیشانیبند، پیراهن و روپوش چاکدار از شاخصهای لباس عشایر این منطقه است. عشایر خراسانرضوی هم بهدلیل نقش پررنگ دامداری و کشاورزی در زندگی روزمره از نقوشی که به نوعی اشاره به این عوامل دارد، در پوشاک خود استفاده میکنند و بهطور کلی پوشاک عشایر خراسانرضوی بهدلیل وجود طوایف مختلف، بسیار متنوع و متفاوت است. زنان قشقایی در جنوب ایران هم از کلاهک، آرخالق، تنبان و پاپوش در رنگهای بسیار شاد و متنوع و الهام گرفته از طبیعت استفاده میکنند و مردان هم کلاه، پیراهن، آرخالق، شال کمر، چقه و کپنک را برای پوشش بهکار میبرند.
طولانیترین ایلراه
سمنان در بین استانهای دارای جمعیت عشایری بهدلیل تنوع محصولاتی که توسط عشایر این استان تولید میشود نامی شاخص و مطرح محسوب میشود. جمعیت عشایر این استان حدود 14هزارو500نفر است که در قالب 74طایفه و حدود 3670خانوار به تولید انواع محصولات دامی و صنایعدستی مشغولاند. این گروه بیش از یکمیلیونو100هزار دام سبک و حدود 4700دام سنگین دارند و هر سال حدود 17هزار تن انواع محصولات لبنی و بیش از 10هزار تن گوشت قرمز تولید میکنند. جامعه عشایری سمنان در مناطق مختلفی مانند شاهرود، دامغان و مهدیشهر سکونت دارند. عشایر دامغان با 408خانوار حدود 2هزار نفر جمعیت دارند و عشایر شاهرود نیز از 9طایفه و حدود 3هزار نفر تشکیل شدهاند اما بزرگترین جامعه عشایری سمنان متعلق به شهرستان مهدیشهر است که به عشایر سنگسری شهرت دارند و طولانیترین مسیر کوچ عشایر کشور متعلق به آنهاست. ویژگیهای منحصربهفرد فرهنگی عشایر سمنان مانند فرآوری و تولید بیش از 30محصول لبنی، پخت انواع نان بومی، پوشش جذاب بومی و فرهنگی غنی آنها موجب شده است در سالهای اخیر توجه به آنها در بخش گردشگری و بومگردی افزایش یابد. صرفنظر از مشکلاتی که سیلهای تابستانه با تخریب راههای دسترسی برای برخی دامداران و عشایر سمنان ایجاد کرد، امسال کمبود نهادههای دامی و علوفه مهمترین مشکل عشایر سمنان در آغاز فصل کوچ پاییزه محسوب میشود.
تنها عشایر یکجانشین دنیا
کردستان جزو استانهایی است که عشایر کوچرو ندارد اما در منطقه اورامانات (هورامان) ییلاق و قشلاق متفاوتی با دیگر نقاط کشور رقم میخورد. مردم منطقه اورامانات تنها عشایر یکجانشین دنیا هستند. مردمان این منطقه برخلاف دیگر کوچنشینان، چادرنشین نیستند، بلکه دارای 2سکونتگاه فصلی هستند. یکی برای قشلاق در عمق دره و دیگری برای ییلاق بر بلندیهای دامنه کوه. در واقع شیوه کوچنشینی (ههوارنشینی) عمودی در این منطقه رواج دارد. این شیوه کوچنشینی در منطقه هورامان ریشهای تاریخی دارد. براساس گفته کارشناسان میراث فرهنگی، این شیوه کوچنشینی برگرفته از زندگی حاکمان باستانی ایران است که چند پایتخت داشتند و در فصول مختلف باتوجه به تغییر شرایط آبوهوایی، پایتخت خود را عوض میکردند. اواخر اردیبهشت فصل شروع کوچنشینی هورامیهاست. کوچنشینی در بیشتر مناطق کشور بهصورت افقی انجام میشود یعنی عشایر از یک نقطه به یک نقطه دیگر به شکل طولی مهاجرت میکنند اما کوچنشینی هورامیها عمودی است. این شیوه هنوز بین مردم حدود ۶۰درصد از روستاهای اورامانات رایج و در بسیاری از روستاهای مناطق اورامانات همچون پالنگان، کلاش لولم، شالگی، قلعه جی و... مرسوم است.
کوچ دورانی در حاشیه تالاب
علاوه بر شیوه زندگی عشایر کردستان، عشایر سیستانوبلوچستان هم نوع دیگری از کوچنشینی را به نمایش گذاشتهاند. در کنار جمعیت عشایر برونکوچ بیشترین جمعیت عشایر این استان در فصلهای مختلف سال و با هر تغییر آبوهوایی گرد تالاب هامون میگردند و کوچشان به ییلاق و قشلاق محدود نمیشود. در سیستان و شمال استان علاوه بر عشایر حاشیهنشین تالاب هامون، عشایر برونکوچ برای ییلاق به نواحی استان خراسانجنوبی و شهرستانهای بیرجند و نهبندان در فاصله ۱۵۰ تا ۴۰۰ کیلومتری میروند. در منطقه بلوچستان در جنوب استان هم عشایر در فاصله ۳۰ تا ۵۰کیلومتری کوچ کوتاه و مستقیم و در حاشیه ارتفاعات کوچ عمودی دارند. کوچ دورانی نیز برای استفاده از منابع آبی موجود در محدوده در بلوچستان رایج است.
کوچنشینی در همسایگی پایتخت
هرچند شاید عجیب بهنظر برسد اما همچنان 1020خانوار با جمعیت 4017نفر در نزدیکی پایتخت زندگی کوچنشینی را به یکجانشینی در آپارتمانهای تهران با طعم دود و ترافیک، ترجیح میدهند. تهران یکی از 29استان عشایری کشور است که البته در دهه80حدود 15هزار نفر جمعیت عشایری داشت که حالا این جمعیت به یکسوم کاهش یافته است. علاوه بر فیروزکوه، پاکدشت، ورامین، پیشوا، قرچک، دماوند، شمیرانات، تهران، پردیس، ری، شهریار، ملارد، اسلامشهر و رباطکریم که بر اساس تقسیمات کشوری جزو استان تهران محسوب میشوند، کمی آنطرفتر و در 2استان همسایه البرز و قم هم هنوز زندگی کوچنشینی رواج دارد. جمعیت عشایر استان قم 2225نفر در قالب 358خانوار است که ایل کلکو در منطقه قمرود، شاهسونها در حاشیه جاده قدیم قم - تهران و زندها در منطقه سلفچگان استقرار دارند. جامعه عشایری البرز هم متشکل از ایلات شاهسون، مغان، سنگسر، کلهر و طوایف مستقل عرب شامل باقری، جمالی، صحنایی، عبدی، کلکویی، کلوند، فشند و تات بل هستند که 4780نفر جمعیت دارند. کرج، ساوجبلاغ، فردیس و نظرآباد محل ییلاق و اشتهارد، جنوب کرج و نظرآباد نیز محل قشلاق عشایر استان است و همچنین تهران، قزوین، قم و زنجان نیز محدوده حرکتی عشایر البرز محسوب میشوند.
مکث
چالش دام مازاد
بعد از شیوع کرونا عشایر با مشکلات زیادی روبهرو شدند. عشایر مهمترین تولیدکنندگان گوشت قرمز در کشور محسوب میشوند که 25درصد گوشت قرمز موردنیاز کشور را تامین میکنند. بر همین اساس، نخستین و مهمترین اتفاقی که هنوز بر زندگی و معیشت آنها سایه افکنده کاهش قابلتوجه مصرف گوشت قرمز است؛ اتفاقی که با تعطیلی ادارهها، رستورانها، تالارهای عروسی و آیینهای مذهبی چون عید قربان رقم خورد و عشایر هنوز نتوانستهاند از زیر بار خسارتهای آن قد راست کنند. کاهش مصرف گوشت قرمز، دام مازاد را روی دست این قشر گذاشت و از سوی دیگر خشکسالی، کاهش قابلتوجه پوشش گیاهی در مناطق ییلاقی و همچنین کمبود آب موردنیاز احشام، شرایطی را رقم زد که بسیاری از عشایر در ماههای گذشته به ناچار حتی دامهای مولد خود را فروختند. هرچند نهادهای متولی با راهکارهایی چون تامین نهاده دامی، اجرای پروژههای آبرسانی، ایجاد میدانهای فروش و صادرات دام و پرداخت کمکهزینه سعی در جبران خسارت داشتند اما به اعتقاد عشایر این کافی نیست و چنین شرایطی میتواند در آیندهای نه چندان دور منجر به کاهش جمعیت عشایری شود.
مکث
راه ناهموار
ایلراهها نقش مهمی در زندگی عشایر دارند و میتوان مهمترین عامل را در کوچ جادهها، مسیرهای دسترسی و ایلراه دانست؛ بهویژه ایلراهها بهدلیل گذر از مناطقی دور از شهر و کانونهای جمعیتی چندان موردتوجه مسئولان نیستند و هر بار بارندگی یا سیلاب میتواند بخش زیادی از آنها را تخریب کند. این اتفاق در فصل کوچ ییلاقی عشایر مناطقی از جنوب ایران از جمله شمال خوزستان را با سختی مواجه کرد، زیرا بسیاری از راههای تخریب شده در سیل سال98 بازسازی نشده بودند. در سایر استانها هم این مشکل به چشم میخورد؛ برای مثال در زنجان حدود 380کیلومتر ایلراه وجود دارد که با توجه به بارندگیهای سیلآسا دچار تخریب شدهاند اما اعتبار کافی برای بهسازی این راهها اختصاص پیدا نمیکند و بهسازی جادهها با سرعت بسیار پایینی در حال انجام است. در گیلان هم مهمترین مشکل عشایر گیلان نبود ایلراههای مناسب و دسترسی به آب آشامیدنی ذکر شده است. سال گذشته از محل اعتبارات ملی ۸۵۰میلیون اعتبار برای اجرای پروژههای تامین آب آشامیدنی و ترمیم راههای ایلرو به گیلان اختصاص یافت. درحال حاضر این پروژهها برای عشایر شهرستانهای تالش و رودبار در دست انجام است.
مکث
کمبود آب و علوفه
جمعیت عشایری براساس سرشماری سال99، یکمیلیونو101هزار نفر است که به جز کردستان در همه استانهای کشور پراکندهاند. در شرایط طبیعی از ۸۴میلیون هکتار مرتع ۳۴میلیون هکتار در اختیار عشایر قرار دارد تا 8.5میلیون تن علوفه دامهایشان را بهصورت طبیعی تامین کنند و در کنار آن، سالانه یکمیلیونو۲۰۰هزار تن علوفه نیز از منابع داخلی و خارجی تأمین میشود. این در حالی است که با توجه به آمار سازمان هواشناسی، میزان بارش در کل کشور سال آبی گذشته که مهرماه به پایان رسید، نسبت به بلندمدت ۴۱درصد و نسبت به سال گذشته ۵۳درصد کاهش یافت. بنا بر اعلام سازمان امور عشایری، هر یک میلیمتر کاهش بارندگی، یک کیلوگرم از تولید علوفه در مراتع را کم میکند و این یعنی ۷هزار میلیارد تومان ضرر بهدلیل کاهش علوفه در مراتع. با این شرایط ۴۱درصد کاهش بارش در ۳۴میلیون هکتار مرتع در اختیار عشایر نهتنها تولید علوفه را کاهش میدهد، بلکه مراتع را نیز فقیر میکند. با توجه به این شرایط مشکل تامین آب آشامیدنی، آب مورد نیاز برای دام و علوفه به چالشی برای همه عشایر کشور تبدیل شده است؛ هرچند این مشکل در مناطقی که بیشتر تحتتأثیر خشکسالی هستند، بیشتر است.