صدای پای رژیم صهیونیستی در انتخابات لیبی
سیاوش فلاحپور- روزنامهنگار
کمتر از 45روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری لیبی، نشانههایی از تلاشهای رژیم صهیونیستی برای مداخله جدی در معادلات سیاسی این کشور عربی-آفریقایی دیده میشود. ماجرای ورود اسرائیل به پرونده لیبی کمی بعد از سقوط نظام معمر قذافی و آغاز درگیریهای نظامی میان دو جبهه شرقی و غربی این کشور آغاز شد. پیش از این، لیبی بهعنوان یکی از پایگاههای فعال در جبهه مخالفان رژیم صهیونیستی شناخته میشد. اگرچه برخی باور داشتند حمایتهای گاه و بیگاه معمر قذافی از مقاومت فلسطین، چندان سازنده نبوده و صرفا اقدامی برای کسب محبوبیت مردمی است، با این حال، لیبی دستکم در دوران حاکم پیشین در صف حامیان رژیم صهیونیستی تقسیمبندی نمیشد. با سقوط قذافی و آغاز جنگ داخلی اما شرایط تغییر کرد. بهتدریج رسانههای بینالمللی گزارشها و اسنادی منتشر کردند که نشان میداد صهیونیستها در حمایت از یک جبهه جنگ داخلی لیبی وارد معادلات شدهاند؛ جبههای به رهبری ژنرال بازنشسته ارتش لیبی، خلیفه حفتر که ازقضا مورد حمایت امارات و عربستان سعودی قرار داشت. به گزارش رسانههایی نظیر واشنگتنپست، میدلایستآی و شبکه الجزیره، این حمایتها تاکنون در سطح ارسال برخی تجهیزات نظامی حساس مانند پهپاد، موشکهای کوتاهبرد و البته برخی کمکهای اطلاعاتی برای پیشروی آسانتر شبهنظامیان تحت امر ژنرال حفتر بوده است. به نوشته روزنامه عبری معاریو، اسرائیل بهدنبال مداخله قطعی در انتخابات لیبی به سود نامزدهایی است که از عادیسازی روابط این کشور با تلآویو حمایت میکنند. این روزنامه در گزارش روز گذشته خود مینویسد: نفوذ در شمال آفریقا، با توجه به تلاشهای اسرائیل در زمینه پیوستن به اتحادیه آفریقا و حضور در دریای سرخ، به مسئلهای حیاتی برای آن تبدیل شده است. بر این اساس، عادیسازی روابط با لیبی، همزمان با نزدیکی به سودان و حمایت از مصر و مراکش، یکی از اولویتهای سیاست خارجی دولت نفتالی بنت و متحدانش بهحساب میآید. پیشتر رادیو ارتش اسرائیل نیز در تحلیل خود از وضعیت شمال آفریقا گفته بود رژیم صهیونیستی خلأ قدرت در این منطقه را به مثابه فرصتی برای نفوذ ترکیه و ایران بهشمار میآورد؛ نفوذی که دیر یا زود از طریق مبادلات تجاری و ارسال تجهیزات نظامی به واقعیتی عینی تبدیل خواهد شد.
مصر و امارات؛ دروازه ورود رژیم صهیونیستی
اگرچه اسرائیلیها طی سالهای اخیر سرمایهگذاری قابل توجهی برای نفوذ در آینده لیبی داشتهاند، اما همچنان فاقد پایگاهی مستقیم در داخل این کشور هستند؛ کشوری که سالها بهعنوان یکی از مخالفان سرسخت رژیم صهیونیستی شناخته میشد. بنابراین تنها راه صهیونیستها برای ورود به لیبی، استفاده از نفوذ و امکانات دوستان عربی این رژیم، یعنی امارات و مصر است. این اتفاق تازهای نیست. امارات طی یک دهه گذشته بارها از نفوذ و منابع مالی خود برای توسعه روابط منطقهای رژیم صهیونیستی استفاده کرده؛ از ترغیب نظامیان سودان به توافق با اسرائیل گرفته تا میانجیگری بین قاهره و تلآویو، زمینهچینی برای توافق بحرین با اسرائیل و شاید از همه مهمتر، تلاش برای عادیسازی روابط عربستان با این رژیم که البته هنوز به نتیجه نرسیده است. لیبی نیز صحنه جدیدی برای نقشآفرینی اماراتیها در این مسیر به حساب میآید. برای درک میزان نفوذ امارات در لیبی کافی است بدانیم این کشور از سال2014 تاکنون، مهمترین حامی مالی شبهنظامیان وابسته به حفتر در بنغازی بوده است. برای مثال حفتر و سایر فرماندهان نظامی متحد او در امارات اقامت داشته و هرازگاهی برای پیگیری مسائل میدانی عازم کشور خود میشوند. از سوی دیگر، مصر نیز بهعنوان همسایه لیبی از نفوذی تاریخی در این کشور برخوردار است؛ نفوذی که البته پس از سقوط نظام قذافی بهمراتب بیشتر از گذشته شده است. پایگاه میدلایستآی در گزارشی با اشاره به این موضوع مینویسد: اداره دولت و تمام پایگاههای نظامی بنغازی در شرق لیبی (زیر نظر خلیفه حفتر) عملا در اختیار قاهره و ابوظبی است. با توجه به این پیشینه میتوان گفت اسرائیل در سایه حمایتهای مصر و امارات، برای ورود به لیبی و تأسیس شبکه نیروهای نزدیک به خود در این کشور، با مشکلات چندانی روبهرو نخواهد شد.
گزینه صهیونیستها کیست؟
در نگاه اول، بهنظر میرسد پاسخ این سؤال، خلیفه حفتر باشد. او طی سالهای گذشته علاوه بر همکاری نظامی غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی، به صراحت از آمادگی خود برای تغییر سیاستهای رسمی لیبی نسبت به این رژیم سخن گفته است. حفتر در حقیقت تکراری از الگوی عبدالفتاح سیسی یا عبدالفتاح برهان، نظامیان مصری و سودانی حامی رژیم صهیونیستی بهحساب میآید. اما باید توجه داشت تمایل حفتر به عادیسازی روابط با این رژیم، بهمعنای دشمنی سایر بازیگران بحران لیبی با این رژیم نیست. بهعبارت دیگر در میان شخصیتها و جناحهای مطرح لیبی پس از سقوط قذافی، نشانهای از وجود حامیان مقاومت علیه رژیم صهیونیستی به چشم نمیخورد. بنابراین بعید نیست طی هفتههای پیشرو، رقابتی میان نامزدهای مختلف انتخابات ریاستجمهوری لیبی بر سر کسب حمایت رژیم صهیونیستی در بگیرد؛ نامزدهایی که هرکدام براساس میزان وابستگی به کشورها و نیروهای خارجی شناخته میشوند. در این میان نباید فراموش کرد جبهه مخالفان ژنرال حفتر در طرابلس که مورد حمایت ترکیه و قطر قرار دارد نیز فارغ از مواضع رسانهای، هرگز سیاستهای قاطعانهای در زمینه مخالفت با رژیم صهیونیستی نداشتهاند. با توجه به این موارد، هنوز نمیتوان درباره گزینه قطعی این رژیم در انتخابات ریاستجمهوری لیبی قضاوت نهایی داشت؛ اگرچه فعلا شانس ژنرال حفتر نسبت به سایر رقبا بیشتر است.