معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران در گفتوگو با همشهری از انجام تکالیف بر زمین مانده خبر داد
شمارش معکوس برای تکمیل پروژههای نیمهتمام
محمود مولایی- خبرنگار
شاید شما هم جزو آن دسته از شهروندانی باشید که مدتی میشود همسایه و هممحلهای پروژه عمرانی نیمهتمام هستید؛ پروژهای که با دیدنش آرزو میکنید کاش زودتر همتی به خرج داده و هرچه سریعتر تکمیل میشد. فضای کارگاهی، گرد و خاک و مشکلات ترددی اغلب چاشنی چنین پروژههای نیمهتمامی هستند؛ مثل پروژه بزرگراه شهیدبروجردی یا خانه شهر میدان امامخمینی(ره) که بیشتر کارشان انجام شده است. طی دهههای قبل پروژههای عمرانی بزرگ بسیاری در شهر تهران به سرانجام رسیده است؛ از بزرگراه طبقاتی صدر گرفته تا برج میلاد بهعنوان نماد شهر تهران. ابرپروژهها بهقدری در دورههای قبلی مدیریت شهری به اجرا درآمدهاند که برخی کارشناسان معتقدند دیگر تهران از وجود پروژههای بزرگ اشباع شده و اکنون زمان تکمیل پروژههای محلهای نیمهتمامی است که برای اهالی دردسرآفرین شدهاند؛ درصورتی که با تکمیل آنها، منافع خوبی نصیب شهروندان میشود. البته اجرای پروژههای عمرانی در شهر تهران نیازمند هزینههای بالایی است و در شرایط فعلی با کمبود اعتبارات و محدودیتها بهنظر میرسد اجرای ابرپروژهها به آسانی صورت نگیرد. در کنار اینها، هماکنون پروژههای نیمهکارهای هم وجود دارد که باید به سرانجام برسد. معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران نیز برای اجرای پروژههای عمرانی درخواستی از شهروندان دارد و میگوید: «موضوع فنی و عمرانی از موضوعاتی است که نیاز به صبر، حوصله، پشتکار و حرکت مداوم دارد. با یک سخنرانی، با یک مقاله و یکدفعهای نمیشود کار عمرانی انجام داد. شهروندان هم باید اجازه دهند که این اتفاق در شهر بیفتد. حالا منظور این است که وقتی میخواهید یک بزرگراهی در شهر ایجاد کنید، حتما در آنجا جراحی اتفاق میافتد، خاک و خل میشود، آلودگی صدا خواهیم داشت و ممکن است تردد خودرو در آن محدوده با مشکل مواجه شود. ما از شهروندان خواهشمندیم که همراهی کنند و البته همین جا از شهروندان عذرخواهی میکنیم. البته چارهای نداریم و برای اینکه شهر را بهسامانی برسانیم، نیاز به یکسری فعالیت داریم.» عباس شعبانی در گفتوگو با همشهری درباره مناسبسازی معابر، باغراه حضرت فاطمه زهرا(س)، وضعیت پل سبز زندگی و... نیز صحبت کرده است.
آقای شعبانی، بهنظر شما آیا تهران باز هم به پروژههای عمرانی بزرگ نیاز دارد یا نه؟
لفظ بزرگ یا کوچکبودن پروژهها، تقسیمبندی درستی محسوب نمیشود. بهنظر من، خودِ نیاز شهر مهم است؛ یعنی اگر شناسایی شود که شهر نیاز به فعالیتهای عمرانی دارد، حتما باید اقدام شود؛ حالا چه پروژه بزرگ و چه پروژه کوچک. در برنامه 5ساله دوم شهرداری تهران یکسری پروژهها مصوب شده و الان که در زمان برنامه 5ساله سوم قرار داریم، هنوز تکالیفی داریم که بر زمین مانده است. این نشان میدهد که ما نتوانستهایم فعالیت عمرانی لازم و موردنیاز در شهر تهران را انجام دهیم. یکی از اهداف مدیریت شهری جدید در حوزه فنی و عمرانی انجام تکالیف بر زمین مانده است.
شاید بهتر است سؤال نخست را اینگونه تکمیل کنم که پروژههای بزرگ عمرانی نیاز به منابع مالی فراوانی دارد و آیا در شرایط فعلی اقتصادی تامین اعتبار برای این پروژهها امکانپذیر است؟
اگر منظور از پروژههای بزرگ عمرانی همان کلانپروژههاست، باید تأکید کنم که هر اتفاقی در شهر تهران رخ میدهد، یک اثر و وزن ملی دارد؛ یعنی یک اقدام در شهر تهران میتواند الگوی همه شهرها شود؛ بنابراین پروژهها در سطح پایتخت اثر ملی دارند. با توجه به جمعیتی که شهر تهران در روز دارد، تقریبا 15درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. پس هر اقدام عمرانی صورت بگیرد، یک اثر ملی و یک وزن ملی هم دارد؛ به همین دلیل، برای کلان پروژهها باید مطالعات بسیار دقیقی صورت بگیرد؛ چراکه نمیتوانیم پروژهای را اجرا کنیم و بعد بگوییم که اثر ندارد و اصلا چرا این کار را انجام دادهایم. مطالعات زیستمحیطی، مطالعات اثربخشی، مطالعات عدالتمحوری و... باید صورت بگیرد تا اگر کاری انجام شد، شهروندان تهرانی و کل کشور نفع بیشتری ببرند. اگر این مطالعات بهصورت کامل انجام شده و تامین اعتبار صورت بگیرد، حتما پروژه کلان هم انجام میدهیم؛ درواقع با تحقق این دو شرط.
هماکنون پروژههای نیمهکارهای در شهر تهران وجود دارد که برخی از آنها بهعنوان پروژههای اولویتدار مطرح هستند. آیا پروژههای اولویتدار در دستور کار معاون فنی و عمرانی قرار دارد؟
اتمام پروژههای نیمهکاره از اولویتهای معاونت است و ما بیشتر از 16پروژه نیمهکاره داریم. اگر پروژههای کوچک هم به این فهرست اضافه کنیم، بیش از 30پروژه میشود. اتمام این پروژهها هم در یک بازه زمانی 6ماهه یعنی تا پایان سال 1400و یکساله از ابتدا تا پایان سال 1401را در برمیگیرد. این روند تا پایان سال 1402ادامه پیدا میکند. درواقع پروژههای نیمهکاره در 3گام تمام میشود؛ برای مثال پروژه بزرگراه شهیدبروجردی 12سال است که شهر را درگیر خود کرده است. برای چنین پروژههایی باید تعیینتکلیف کنیم و البته از پروژههایی مانند شهید بروجردی زیاد داریم؛ مانند انتهای بزرگراه یادگار امام که به یک بنبست میرسد؛ درحالیکه باید به مسیر درستی اتصال پیدا کند و شاخه غربی آن را به پروژه شهیدبروجردی داده و اتصال به آزادراه تهران-ساوه دهیم؛ یعنی شما از شمالیترین نقطه تهران به سمت جنوبیترین نقطه حرکت کنید و این مسیر به فرودگاه امام وصل شود. پس از آن بتوانیم با یک آزادراه یا بزرگراه فرودگاه مهرآباد را به فرودگاه امام وصل کنیم. همچنین پروژه شهید شوشتری که از 16کیلومتر آن تنها 5کیلومتر اجرا شده و 11کیلومتر دیگر باید اجرا شود؛ چراکه رینگ شرقی ناقص است و بار تردد کامیونها و بهطور کلی فشار ترافیکی روی بزرگراه بسیج است. همه این پروژهها باید به پایان برسد.
اگر 2دهه گذشته معاون فنی و عمرانی شهرداری تهران بودید، پروژههای بزرگی مانند بزرگراه طبقاتی صدر را اجرا میکردید یا هزینه آن صرف باغهای ارزشمند، توسعه حملونقل عمومی و کارهایی از این دست میشد؟
بهنظر من، توسعه باید متوازن باشد و همه جای دنیا نیز چنین کاری را میکنند و شما نمیتوانید بگویید که اتوبان طبقاتی احداث نمیکنید و اتوبوس نمیخرید. حالا این اتوبوسها یا تاکسیها کجا باید تردد کنند، وقتی که شما معبر درست و حسابی ندارید. اینکه هماکنون باید چه کاری در شهر انجام شود، بستگی به مطالعات امروز ما دارد. اگر یک روز بزرگراه صدر بسته شود، آن وقت مشخص میشود که چه اتفاقی خواهد افتاد؛ اینکه آیا ترافیک کم میشود یا زیاد. در عین حال، دنیا به سمت احداث بزرگراه طبقاتی رفته است و اینکه در شهر تهران دوباره چنین کاری صورت بگیرد، بستگی به مطالعات و طرح جامع ترافیک دارد که باید مصوب شود.
بهنظر شما در شهرهای توسعهیافته، شهر بیشتر باید توسط شهرسازان و معماران اداره شود یا توسط مهندسان عمران؟
علت ایجاد مدیریت واحد شهری در دنیا این است که شهردار بتواند همهجانبه زندگی مردم را درنظر بگیرد و فعالیت کند. در شهرهای مهم دنیا ادارات خدمترسان هم زیرنظر شهرداری هستند؛ یعنی اداره آب و فاضلاب، اداره مخابرات، اداره برق و حتی برخی بانکها و بعضی از بنگاههای خصوصی هم زیرنظر شهرداری فعالیت میکنند. به این ترتیب، شهرداری میتواند توازنی را ایجاد و بهطور سلسلهوار این ادارات را به هم وصل کند تا خدمترسانی بهتری به شهروندان داشته باشیم. بنده اداره شهر را به هیچکس جز شهردار نمیدهم.
اراضی روسطحی راهآهن تهران-تبریز با طرح باغراه حضرت فاطمهزهرا(س) در حال اجراست، ولی برخی از اعضای شورای شهر معتقدند که اجرای این پروژه خیلی هم ضروری نیست. آیا امکان دارد طرح این پروژه بهطور کلی تغییر کند؟
در بازدیدی که دوستان شورای شهر از باغراه حضرت فاطمه زهرا(س) انجام دادند، روی بحث شکل و محتوای این طرح ایرادهایی گرفتند. درواقع به این شکل نیست که خواستار کنسل شدن اصل این پروژه باشند و بهطور کلی مخالفتی با اصل موضوع ندارند. باغراه حضرت فاطمهزهرا(س) به طول 9کیلومتر و عرض 30متر فضایی است که شهرداری تهران در اختیار دارد و تقریبا در یکی از جنوبیترین مناطق شهر تهران قرار گرفته و در منطقهای واقع شده که دارای سرانه پایین است. حالا شهرداری با طراحی و برنامهریزی باید از این فضا استفاده بهینه کند؛ مانند فضای عمومی، بوستانها، تالارهای گفتوگو و درمانگاههای محلی کوچک تا خدمترسانی بیشتری صورت بگیرد. حالا به لحاظ شکل و شمایل اجرایی ما هم انتقاد داشتیم؛ به همین دلیل، سازمان مشاور فنی و مهندسی شهر تهران در حال بازبینی این طرح است و نظر اعضای محترم شورای شهر هم بر این بود که بازبینی درستی انجام دهیم؛ درواقع این بازبینی تکمیل طرح فعلی است و قرار نیست فعالیتهایی که تاکنون انجام شده، تخریب شود.
در دوره قبلی مدیریت شهری مسئولیت مناسبسازی معابر به معاونت فنی و عمرانی سپرده شد. فکر میکنید این اقدام درست است یا نه؟
مناسبسازی معابر با 2رویکرد انجام میشود؛ یکی اینکه مناسبسازی برای سهولت در تردد معلولان صورت میگیرد و نکته دوم اینکه خود شهر باید یک نظم و ترتیبی داشته باشد. نمیشود که 10متر از یک پیادهراه یک شکل باشد و 10متر به شکل دیگری یا مثلا در پیادهراهی حفره ایجاد شده، در پیادهراه دیگر موزاییک تعبیه شده و... ؛ یعنی باید اقداماتی صورت بگیرد که بههمریختگی شهر از بین برود. در مورد مناسبسازی ممکن است ما ایرادهایی به برخی محورها داشته باشیم؛ چراکه از بالاترین نقطه تهران تا جنوبیترین نقطه آن 900متر اختلاف ارتفاع داریم و محورهای ما حتما باید شرقی-غربی باشد؛ البته آن هم در مسیرهای خاص. با آلودگی هوای تهران خطراتی هم برای دوچرخهسواران بهخصوص در مرکز شهر به وجود میآید. بهنظر من، اجرای طرح مناسبسازی هم باید مورد بازبینی و اصلاح قرار بگیرد.
بعد از احداث پروژه زیرگذر کوی نصر، قرار شد پل گیشا تغییر کاربری داده و با نام پل سبز زندگی بار دیگر در آن محل نصب شود. این اتفاق تاکنون نیفتاده و آیا شما قصد دارید این پروژه را اجرا کنید؟
پل گیشا چه نوستالژیای دارد؟ این پل چه فرقی با پل حافظ دارد؟ برج ایفل نیست که بهعنوان یک المان شاخص شناخته شود. پل گیشا دسترسی شرقی و غربی در محور بزرگراه شهید چمران را امکانپذیر کرده و بزرگراه جلال آلاحمد را به این بزرگراه وصل میکرد. این اتصال با احداث زیرگذر کوی نصر انجام شده است. حالا یک دسترسی به محله گیشا در طرح بوده که به هر دلیلی اجرا نشده و ما پیگیر اجرای آن هستیم؛ یعنی شما وقتی از محور شرق به غرب حرکت میکنید، دسترسی به محله گیشا ندارید. حالا اینکه هزینه دوبارهای را به شهروندان تحمیل کرده و آن پل را به جای اول خود برگردانیم، مناسب بهنظر نمیرسد. بهخصوص که تقاضای زیادی هم نخواهد داشت؛ زیرا از 4ضلع تقاطع تنها ضلع شمال آن مسکونی است. در مطالعات انجام شده، تقاضای زیادی در آنجا دیده نمیشود و شهرداری هم اولویتهای بسیاری دارد که باید به آنها برسد.
شما بهعنوان معاون فنی و عمرانی، سازههای شهر تهران را برای تحمل زلزله چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر منظور ابنیه فنی است که مسئولیت آن را معاونت فنی و عمرانی برعهده دارد؛ مانند پلها و تونلها که طراحی و اجرای آن بهگونهای است که در برابر زلزله مقاوم باشد. این سازهها نباید مشکل چندانی در برابر زلزله داشته باشند، ولی نیاز به نگهداری دارند. به مرور زمان سازهای که بالای 40سال عمر کرده، حتما نیاز به نگهداری و مقاومسازی دارد؛ مثلا ممکن است آسیبهایی خواسته و ناخواسته به ستونها یا عرشه پلها و سقف تونلها وارد شده باشد. به اینها باید رسیدگی کرد و تقریبا سه چهار سالیاست که اتفاق جدی در این حوزه رخ نداده است. ما مطالعات خود را دوباره با کمک مهندسان مشاور بهروز میکنیم تا براساس آن یک طرح جامع مقاومسازی و مرمت ابنیه تهیه کنیم. نیت این است که در این 4سال کل ابنیه فنی یکبار مرمت و بازسازی شود.