عالم پروانهنگری را از دست ندهید
شلیتهپوشهای مینیاتوری
لیلا به طلب / علیرضا نادری
چه کسی فکرش را میکرد بود و نبودِ ما آدمها را با مترِ شما اندازه بگیرند، «شلیته پوشهای مینیاتوری!»؟ ما فقط فکر میکردیم دامن رنگینِ شما کنارِ آن نشست و برخاستِ شرمگین تان چقدر زیباترتان میکند. متحیرِ بالهای حریرتان میشدیم که باد کوهپایه میلرزاندَش. یا مخملِ عمیقی که موقعِ برخاستن، «هِیهای» بال زدنِ پرنده را نقاشی میکند در هوا. چه میدانستیم اگر شما نباشید یعنی دنیای اطرافِ ما پریشان است؟ آنقدر که هیچ دانهای را در دلش زنده نگه نمیدارَد. الان دیگر رازی ندارید. الان که شهرِ خالی از پروانه، شهرنشینها را یادِ یک عطرِ از دست رفته میاندازد. تازه فهمیده ایم که اگر پروانه روی یک کفه ترازو بنشیند سوی دیگر، حتما زندگی نشسته است. صحبتهای «علیرضا نادری»؛ پژوهشگر تنوع زیستی پروانههای ایران در روشن شدن این حقیقت، یاری مان کرد. او نویسنده «راهنمای میدانی پروانههای ایران» و دارای بزرگترین مجموعه علمی- شخصی پروانههای ایران در جهان به لحاظ تنوع گونهای است. گفتههای علیرضا نادری، زوایای پنهانی از ضرورت وجود حشرات در کره زمین را روشن میکند. این گزارش به اهمیت حشرات؛ مزاحمهای پُرفایده برای انسان پرداخته و برخی از نقاطِ میزبان پروانههای ایرانی را برای سفر و پروانهنگری در کشور معرفی میکند.
زیبایی؛ پسِ پرده
پروانهها آن قدر ظریف، زیبا و شکننده به نظر میرسند که به نظر میآید هیچ چیز در دنیا غم انگیزتر از نبودنِ آنها نیست. اما همه چیز به همین زیبایی و ظرافتِ خیره کننده برای انسانها خلاصه نمیشود.
به گفته علیرضا نادری، پروانهها را «شاخص پایش اکولوژیک» خوانده اند. به این ترتیب، با وجود یا بدون حضور پروانهها میتوان از وضعیت منطقه موردنظر، اطلاعات قابل توجهی کسب کرد. در این معنا، با از بین رفتن پروانهها در منطقهای، زنگ هشدار برای انسان به صدا در خواهد آمد. غیبت پروانهها در یک منطقه نشان از نابودی گیاهان و جانداران آن منطقه دارد.
این در حالی است که بسیاری از پروانهها را با نام آفات گیاهی به وسیله سمپاشی از بین میبرند. آن هم در شرایطی که از بین چهارصد و چهل گونه پروانه در کشور، تنها چند گونه انگشت شمار از آنها از محصولات کشاورزی تغذیه میکنند. این گونهها ممکن است به مزارع کشت کلم، باقلا و مرکبات ضرر بزنند.
چرا پروانه = زندگی؟
خواندن پروانهها با نام شاخص پایش اکولوژیک، از دلایلی برمی خیزد که گویای حقایق مهمی درباره زندگی انسانهاست.ماجرا از گیاهانی آغاز میشود که میزبان پروانهها هستند. این گیاهان به دو گروه عمده دسته بندی میشوند. تعدادی از آنها میزبان لارو پروانهها هستند. برخی پروانهها روی این گیاهان تخمگذاری میکنند. لارو این گونه از پروانهها از گیاهان میزبان تغذیه میکند تا زمانی که به پروانه تبدیل شود. گروهِ دیگر اما گیاهانی هستند که پروانههای بالغ، آنها را برای تغذیه از شیره گل یا گیاه برمی گزینند.
هر کدام از این دو دسته گیاهان در نقطهای موجود نباشند، آن منطقه پروانههایش را از دست خواهد داد. به این معنا که منبع تغذیه پروانهها در اکوسیستم از بین رفته و باعث نابودی آنها در آن منطقه میشود. اما نبود منبع تغذیه برای پروانهها، فقط به حذف گونههایی از پروانه ختم نمیشود. نبود منبع تغذیه برای پروانهها، زنگ خطر را برای انسان به صدا درمی آورَد چرا که گیاهان در مسیرِ نابودی قرار گرفتهاند و آنچه حیات گیاهان را میسر میساخته به سوی نیستی قدم برداشته است.
بلای گیاه غیربومی
معمولا گیاهان میزبان لارو جایگاه مهمتری را در تغذیه پروانهها به خود اختصاص میدهند. هر کدام از پروانهها گیاهان مخصوص به خود را دارند. اگر در شهری، گیاهان مختص پروانهها را قطع یا با گیاهان دیگری جایگزین کنند، پروانهها محلی برای تخمگذاری نمییابند و در این صورت منقرض میشوند. پروانه مرکبات نمونهای از این ماجراست. در زمان ورود مرکبات از آسیای جنوب شرقی به ایران، پروانه این گیاه هم وارد ایران شد. دشمن طبیعی این پروانهها در آن منطقه، زنبورهای کوچک میلی متری هستند که روی لارو پروانه مرکبات، تخمگذاری کرده و لارو خود را درون شفیره پروانه پرورش میدهند. این زنبورها کنترلگر طبیعی پروانه مرکبات هستند. اما در ایران آن گونه خاص از زنبور برای کنترل پروانه مرکبات وجود ندارد. بنابراین مدت زمانی در حدود چنددَه سال طول میکشد تا زنبورهای بومی دریابند که آیا میتوانند روی این شفیره در ایران تخمگذاری کنند یا خیر. این موضوع، کنترل جمعیت پروانه مرکبات در ایران را دچار مشکل کرده و درختان مرکبات را هدف قرار میدهد.
بالاخره پشه به چه دردی خورد؟
سوالی که همزمان با «وزززز...» کشدار و تیز پشه بیخ گوشمان از خود ودیگران میپرسیم، اکنون به پاسخی قانع کننده رسیده است. آنطور که علیرضا نادری میگوید در دنیا راسته «دوبالان» شامل پشهها و مگسها بیش از صد هزار گونه را در بر میگیرد. باکتریها و انگلها داخل بدن پشهها قابلیت رشد پیدا میکنند. انواع پشهها میتوانند این انگل یا باکتری را به موجودات زنده دیگر انتقال دهند. به طور مثال پشه «آنوفل»، انگلی را به بدنِ موجودات زنده وارد میکند که آنها را به بیماری «مالاریا» مبتلا میسازد. زمانی که حشراتِ اینچنینی حیوانات یک گله را نیش میزنند، تعدادی از اعضای ضعیف گله، با ابتلا به بیماری در اثر باکتری یا انگلِ منتقل شده، میمیرند. این سیرِ تکاملی باعث میشود اعضای قویترِ گله، باقی بمانند و به حیات ادامه دهند. به این ترتیب، نسل جاندارانی امکان ادامه بقا پیدا میکند که در مقابل بیماریها قدرتمندتر عمل میکنند. اگر به گله گاومیشها دقت کنید اغلب آنها را یک شکل و تنومند مییابید. انتقال بیماریها تمام اعضای ضعیف را حذف و قویترها را باقی گذاشته است. البته این موضوع در انسان صادق نیست. چون انسان با استفاده از درمانهای مختلف، در مقابل این سِیر تکامل ایستادگی کرده است.
چاره میانه حال برای تهران
از زمان تاسیس شهرداری تهران گیاهان بومی این شهر قطع شده و با گیاهان غیربومی از نقاط مختلف جهان جایگزین شدند. آن طور که علیرضا نادری میگوید گیاهان موجود برای پروانههای ایرانی جذابیت ندارند و طبیعی است که پروانههای ایرانی روی گیاهان جدید تخمگذاری نمیکنند. به این ترتیب شهرهایی مانند تهران که پوشیده از بوستانها با گیاهان غیربومی هستند، از جمعیت پروانه تهی میشوند. این در حالی است که در کلانشهرهای جهان مناطق طبیعی را به عنوان یک نمونه دست نخورده نگهداری میکنند. این مناطق به عنوان اکوسیستم قدیمی باقی میمانند. تهران از وجود چنین مناطقی محروم است. در حال حاضر تنها بخشی از تهران در منطقه پارک «پردیسان» باقی مانده اما اگر روال تخریب به همین شکل باشد، پروانههای موجود در این منطقه هم از بین خواهند رفت.
متنفر باشید اما آگاه شوید!
اغلب از انسانها انتظار نمیرود که به حشرات علاقهمند باشند و نسبت به حضورِ آنها ابراز علاقه کنند. در عوض، تنفر ذاتی از حشرات خصوصیت طبیعی است که در میان انسانها دیده میشود. گاهی این تنفر با ترس هم آمیخته میشود و انسان را از دنیای حشرات بی خبر میگذارد.
ممکن است در پاسخ به این سوال که چند گونه پروانه دیده اید تنها به چند رنگِ محدود اشاره کنید؛ پروانههای شیری رنگ، زردها، آبیها... اما به طور مثال همان پروانههای آبی رنگ در ایران از صد و پنجاه گونه مختلف تشکیل شده اند. به این ترتیب، گونههای شبیه به هم در میان حشرات بسیار زیاد هستند. استفاده از نامهایی به غیر از نامهای علمی، به علت تنوع بالای حشرات میسر و کارا نیست. علیرضا نادری معتقد است شناسایی حشرات در حد خانواده حشرات، برای مخاطبانِ علاقهمند به مشاهده پروانهها کفایت میکند. از طرفی استفاده از نام علمی حشرات باعث میشود که انسانها با دقت بیشتری به این موجودات زنده بپردازند.
صاحبخانههای قدیمی زمین
نخستین انسان روی کره زمین، لابد وقتی داشته خاک را به هوای کشفِ بیشتر، زیر و رو میکرده، خیالش هم به اینجا نمیرسیده که این خاک؛ محصولِ زندگیِ ساکنان قدیمی کره زمین است و جاندارانِ ریزی در این سیاره هستند که حق آب و گِل دارند!
سابقه زندگی انسان امروزی روی زمین به دویست و سی هزار سال قبل برمیگردد، درحالیکه حشرات میلیونها سال عمر دارند.
پروانههای امروزی، اما پنجاه تا شصت میلیون سال پیش، کشف شده اند. آن زمان که تکامل گیاهان گلدار سرعت گرفت، سرو کله اجداد پروانههای امروزی هم پیدا شد.
امروز نود درصد از گیاهان کره زمین برای حیات، وابسته به حشرات گرده افشان مانند مگس، زنبور، پروانهها و سوسکها هستند. علاوه بر این، حشرات رفتگرهای کره زمین هستند و بدون حضور آنها آلودگی از سر و کولِ کره زمین بالا خواهد رفت؛ البته اگر خاکی برای این کره باقی مانده باشد! چون حشراتی همچون مورچهها و موریانهها در سال چند میلیون تُن خاک در زمین تولید میکنند. آنها با ساخت لانه و کشاندنِ بازمانده گیاهان و جانوران به زیر زمین، خاک را شخم زده و هوادهی میکنند. حشرات همچنین در چرخه عناصر پایه مانند کربن و نیتروژن نقش اساسی دارند. طبیعی است که در نبودِ حشرات، تمام گونههای جانداران دچار تحول شوند. این موضوع هرچند در ابتدا محسوس نیست اما نشانههای آن به تدریج، ظهور میکند.
اول مرغ یا تخم مرغ؛ پروانه یا زنبور؟
حشرات یک میلیون گونه شناخته شده دارند. به عبارتی از دو میلیون گونه شناخته شده موجودات زنده، یک میلیون گونه را حشرات تشکیل میدهند. زمانی که گیاهان گلدار سر از خاکِ کره زمین بیرون آوردند، حشرات گرده افشان هم تکامل یافتند. ابتدا زنبورها، مگسها، سوسکها و بعد شب پروازها مسیر تکاملِ حشرات گرده افشان را طی کردند. بعد هم پروانههای امروزی پدیدار شدند که پشتِ آنها به بیدهای روزپرواز میرسد. بیدها هم مانند پروانهها به راستهای از حشرات به نام «پولک بال»ها تعلق دارند. جمعیتی که از بین یک میلیون حشره، دویست هزار گونه را به خود اختصاص داده است. آمار پژوهشگران تنوع زیستی پروانهها میگوید بیست درصد تنوع گونههای حشرات به «پولک بالان» تعلق دارد. اگر این آمارِ بیست درصدی را جستجو کنیم، بیست هزار گونه پروانه شناسایی شده در جهان یافت میشود. بقیه جمعیت پولک بالها که حدودِ صد و هشتاد هزار گونه است به بیدها تعلق میگیرد.
ماجرا کشدارتر از بیدِ لباس
ظاهری شبیه به پروانه دارند؛ برای آنان که تفاوت گونههای بید و پروانه را نمیشناسند. اما نحوه زندگی و کارکردِ آنها با پروانهها تفاوت چشمگیری دارد.
بیدها حشراتی هستند که از ابتدای پیدایش، از اجساد گیاهان و جانوران تغذیه میکردند. با این اوصاف، لقب «رفتگران طبیعت» خیلی به بیدها میآید.
آنها توانایی دارند در کنار باکتری موجود در بدن مُردار، پشم و موی جسد حیوانات را تجزیه کرده و به خاک بازگردانند. بیدها در ابتدا شب پرواز بوده اند. طبیعی است وقتی منبع تغذیهای برای بیدهای بالغ موجود نباشد، آنها عمر کوتاهی خواهند داشت. اما پرواز، نعمتی بود که بیدها از همان ابتدا از آن برخوردار بودند. آنها بعد از بالغ شدن، پرواز میکردند. جفت یابی و تخمگذاری کرده و بدون آنکه اندام تغذیهای داشته باشند عمر کوتاه شان را به پایان میبردند. قدم بعد تغذیه لاروِبید برای تکرار مسیر والدین خود بود.
اما با پیدایش گیاهان گلدار بیدهای روزپرواز هم ایجاد شدند. اکنون با آنکه پروانهها روزپرواز هستند ولی در مورد بیدها این محدودیت وجود ندارد. بعضی از بیدها شب پرواز و بعضی روزپرواز هستند. علت این موضوع، تکامل بیدها، تغذیه و گیاهانی است که از آنها استفاده میکنند. آنها امروز از برگ گیاهان زنده، شهد گل و ... تغذیه میکنند. بید لباس تنها یکی از گونههای انواع بید موجود است که به لباس انسان حمله میکند. لارو این نوع بید، از الیاف جانوری و گیاهی مرده تغذیه میکنند و به سراغ لباسهای نخی، برنج، حبوبات و سبزیجات در خانه میرود. حیوانات «تاکسیدِرمی» منبع دیگر تغذیه این گونه بیدهاست.
مرگ پروانه؛ مرگِ چشمهها
صحبت از پیدا کردنِ مناطق بکر که به میان میآید به نظر میآید باید محلی در کار باشد که هیچ بنی بشری قبل از ما پایش را روی آن نقطه از کره زمین نگذاشته باشد. بعضیها شاید به گذر تعداد کمی از آدمیزادگان رضایت دهند و هنوز هم آن منطقه را بکر بخوانند اما تعریف پروانه شناسها از مناطق بکر با این تعاریفِ معمول، تفاوت دارد.
نقاط بکر در تعریف یک پروانه شناس، به مناطقی گفته میشود که حتی پای گله حیوانات برای «چرا» به آن نرسیده باشد. گلههای رمه، معضل بزرگی محسوب میشود که تنها چمنزارها و جمعیت پروانهها را تهدید نمیکند بلکه سلسله وار به مرگ چشمههای آب میانجامد.
این روال آن طور که علیرضا نادری میگوید این گونه است: در مناطقی که رمه را برای چرا رها میکنند، زمین توسط تعداد زیادی چهارپا پاکوب میشود. پاکوب شدن چمنزار، باعث توقف رشد گیاه در این محدوده خواهد شد. به این ترتیب، خاک منطقه «چرا» عریان شده و با اندکی بارش شسته میشود. با شسته شدن خاک، سنگِ بستر نمایان شده و آب، جذبِ سفرههای زیرزمینی نخواهد شد. طبیعی است که در این نقطه گیاهی هم رشد نمیکند. پروانهها در نبودِ گیاهان نابود میشوند و آب بارش، در نبودِ خاک، شسته شده و به چشمههای زیرزمینی نمیرسد. نتیجه این اتفاق، خشکسالی خواهد بود. یک سانتی متر از خاکی که توسط چرا کردن رمه از بین رفته حدود چهارصد- پانصد سال زمان نیاز دارد تا بازسازی شود.
پروانهها را «شاخص پایش اکولوژیک» خوانده اند. به این ترتیب، با وجود یا بدون حضور پروانهها میتوان از وضعیت منطقه موردنظر، اطلاعات قابل توجهی کسب کرد. در این معنا، با از بین رفتن پروانهها در منطقهای، زنگ هشدار برای انسان به صدا در خواهد آمد
کجا پروانه ببینیم؟
حالا در نبودِ نقاط بکری که پروانهها در افق اش بال بزنند و در حصارِ گیاهانی که آنقدرها موردعلاقه پروانههای ایرانی نیست در کدام مناطق تهران میتوانیم پروانه ببینیم؟ آن طور که علیرضا نادری میگوید کوههای دارآباد شهر تهران هنوز از چرای دام در امان مانده اند. بنابراین در ابتدای این کوهها میتوان گونههایی از پروانهها را دید. خوشبختانه آلودگی هوا تاثیر مستقیمی روی پروانهها ندارد. این نوع آلودگی میتواند برگ گیاهانی که منبع تغذیه پروانههاست را تحت تاثیر قرار دهد. لارو پروانهها از برگ گیاهان موجود در آلودگی هوا تغذیه نمیکنند. اما آلودگی هوا به طور کلی قادر نیست روی اکوسیستم طبیعی کشور تاثیر بگذارد. مزیت اینجاست که در مناطق کوهستانی چنین وضعیتی برای پروانهها وجود ندارد و میتوان انواع گونهها را در این مناطق دید.
بال جادویی
بال پروانه زیر ذرهبین ساختار غریبی را به نمایش میگذارد. اغلب باورِ اینکه این تصویر، بال یک پروانه را نشان میدهد مشکل است. رشتهها و رنگهای منحصربفردی با شکلهای منظم کنار هم ردیف شده و امتداد یافته اند. پولک و ساختارِ بال پروانه اجزای «اسکلروتین» هستند و با وجود ساختار مشابه، فرمول پیچیدهای دارند. جنسیت پولکها در پروانههای مختلف، متفاوت است. این پولکها بسیار ریز و میکروسکوپیک بوده و به صورت میلیاردی روی بالهای پروانه موجودند. با آنکه نمیتوان به صورت مطلق، حکم کرد، اما در اغلب حشرات معمولا اندام مادهها بزرگتر از نرهاست. حشرات ماده وزن بالاتر و توانایی برای حمل تخمها دارند بنابراین بالهای آنها باید قویتر از انواع نر باشد. از آنسو حشرات نر در طبیعت از جذابیت بیشتری برخوردار هستند. این جذابیت برای حشرات، جدا از معنای زیبایی حشره، معنا میشود. به عبارت دیگر رفتار جذابِ حشره نر، نوعی نمایش و رفتارِ خاص بوده که حشره ماده را به سمت او جذب میکند.
پروانهنگری حوالی غرب
استان لرستان زمانی برای پروانهنگری مناسب است که دامنههای زاگرس پوشیده از شقایقهای سرخ شده باشند. حوالی نیمه فروردین تا نیمه اردیبهشت ماه، در دامنه غربی زاگرس میتوان بیشترین گونه پروانه این مناطق را مشاهده کرد. بعد از این زمان، ارتفاعات اشترانکوه در خرداد ماه فرصت پروانهنگری را برای علاقهمندان فراهم میکند. دامنه غربی منطقه «دالاهو» با برخورداری از باغهای گردو و بلوط و همچنین افقی پوشیده از گلهای بابونه، زنبق و شقایق، فضای زیبایی برای پروانهنگری در اختیار گردشگران این منطقه میگذارد. پروانههای این منطقه در میان اختلاط رنگهای قرمز و زرد و بنفش بال میزنند. علاوه بر این، کوههای «شاهو» یا اورامانات در خرداد ماه محل مناسبی برای پروانهنگری است.
دسترسی تله کابینی برای پروانهنگری
برای کسانی که پیاده گز کردن در کوه، آنها را به هن هن میاندازد پیشنهاد تله کابین سواری یک میانبر است. تله کابین توچال دسترسی به ایستگاههای انتهایی این منطقه کوهستانی را فراهم میکند. میتوان به وسیله تله کابین از توچال بالا رفت و هنگام برگشت به پروانهنگری پرداخت. در توچال کمربندهای مختلف ارتفاعی وجود دارد و پروانههای مختلفی در این کمربندها مشاهده میشود. مهمترین کمربند ارتفاعی در توچال بین دو تا سه هزار و پانصد متر است. البته پروانهها از این بیشتر هم اوج میگیرند؛ در هیمالیا پروانههایی زندگی میکنند که در ارتفاع 6200 متر دیده میشود. گونههایی از پروانه در ارتفاع 5700 متری کوههای «آند» حضور دارند. علیرضا نادری میگوید تنوع پروانهها در ارتفاع بالا، پایین میآید. اگر ارتفاع نقطهای کم بوده اما پوشش گیاهی موردنظر پروانهها در آن منطقه موجود باشد در ارتفاع پایین تر هم میتوان تنوع بالایی از گونههای پروانه را مشاهده کرد. با این حال، بهترین ارتفاع برای پروانهنگری در ایران بین دو تا سه هزار متر است. به گفته نادری در دامنههای البرز از ابتدای اردیبهشت ماه تا اواخر مرداد میتوان پروانهنگری کرد. بهارِ ارتفاع 3800 مترِ توچال، در تیر ماه فرا میرسد. این در حالی است که بهارِ پایتخت در کف شهر، گاهی اسفندماه از راه رسیده و گاهی در فروردین. با این دانش، میتوان گونههای مشابهی از پروانههای فروردین تهران در کف شهر را در اواخر خرداد ماه و اوایل تیر، در توچال مشاهده کرد. شرطِ حضور این گونهها وجودِ دستهای از گیاهان است که بین این نقاط مشترک بوده و پروانهها از آنها تغذیه میکنند.
حذف گیاه را چطور جبران کنیم؟
معمولا رها کردن یک اکوسیستم نیمه خشک به حالِ خود، تقریبا میتواند آن را ظرف بیست تا سی سال شبیه به حالت اول بازسازی کند. بازیابی گونههای جانوری در این اکوسیستمِ رها شده، مدت زمان بیشتری طول میکشد.
بدِ ماجرا از اینجا نشات میگیرد که امروزه در تهران، محلی برای کاشتن گیاهان بومی و جذاب برای پروانههای ایرانی وجود ندارد. کاشت بوتههای خار و «گوَن» صرفه اقتصادی به همراه نداشته و مورد استقبال کلانشهرها قرار نمیگیرد. اما راه جایگزین برای حفظ گونههای موجود پروانه در شهر، از نظر علیرضا نادری وجود دارد. میتوان تپه ماهورها یا زمینهای بایرِ تهران را توسط شهرداری حفاظت کرد به طوریکه این مناطق اکوسیستم دست نخورده طبیعی اعلام شوند. بخشی از پارک پردیسان، اکنون میتواند چنین جایگاهی داشته باشد و در صورت حفاظتِ دائمی، اکوسیستم بجامانده از دوران قدیم تهران تلقی شود. این منطقه آخرین اکوسیستم به جامانده غیرشهری از شهر تهران است. راهکارِ دیگر جایگزین کردن درختان بومی مانند«گز» به جای سرو و کاج در بوستانهای شهر و همینطور گسترش نیزارهاست. با محصور کردن نیزارها و ایجاد امنیت در محدوده آن میتوان محلی مناسب برای زندگی حشرات، پرندگان، چرندگان و حتی برخی پستانداران ایجاد کرد.
پروانههای جنوب ایران
استان هرمزگان در دامنه کوههای «گنو» محلی برای مشاهده پروانهها در اختیار علاقهمندان به پروانهنگری میگذارد. اما از آنجا که بهار زودتر از سایر نقاط کشور در این منطقه پا میگذارد در اسفند ماه میتوان به پروانهنگری در محدوده این منطقه پرداخت. تمام دامنههای جنوبی زاگرس در خوزستان اسفندماه، پذیرای پروانههای این منطقه هستند. به گفته علیرضا نادری در جنوب شرقی ایران و استان سیستان و بلوچستان منطقه «باهوکلات» تا «چابهار» از اواخر بهمن تا اواخر اسفندماه برای پروانهنگری مناسب است. ارتفاعات «لاله زار» کرمان هم تا اواخر خرداد ماه پروانه دارند. البته بعد از این زمان میتوان در این ارتفاعات پروانهنگری کرد اما تراکم و تنوع گونهها پس از خرداد در این منطقه کاهش پیدا میکند.
تله کابین توچال دسترسی به ایستگاههایی انتهایی این منطقه کوهستانی را فراهم میکند. میتوان به وسیله تله کابین از توچال بالا رفت و هنگام برگشت به پروانهنگری پرداخت. در توچال کمربندهای مختلف ارتفاعی وجود دارد و پروانههای مختلفی در این کمربندها مشاهده میشود
پروانهها در شمال شرق
پراکندگیِ زیاد پروانهها در ارتفاعات زاگرس و البرز،به این معنا نیست که نقاط دیگر ایران محروم از حضورِ انواع پروانهها هستند. آنچه در این متن آمده تنها تعدادی از مناطق پروانهنگری است و قطعا محدوده بیشتری برای این فعالیت در نقاط مختلف ایران وجود دارد. شمال شرقی ایران مناطقی همچون دامنههای کوه «کپه داغ» و «هزارمسجد» را داراست که از نیمه اردیبهشت تا نیمه خردادماه پروانههای بسیار دیدنی در آن محدوده مشاهده میشوند. علاوه بر این، دامنه کوه «بینالود» هم از بخش شمالی و هم از بخش جنوبی برای پروانهنگری در بهار مناسب است.
راز یافتن پروانه
پروانهنگری در ارسباران؛ منطقهای در شمال غربِ ایران باید جزو جذاب ترین فعالیتهای پروانه شناسان محسوب شود. چون بیشترین تنوع گونه پروانه در این منطقه به ثبت رسیده است. بیشترین گونه پروانه در یک منطقه در ایران توسط علیرضا نادری و با ثبت شصت گونه پروانه، ظرف مدت یک روز در این نقطه انجام شده است. اما راز یافتن این گونههای متفاوت در چیست؟
اگر تک تک گیاهان میزبان پروانهها را بشناسید، میتوانید گونههای بیشتری از آنان را در یک محل شناسایی کنید. با آنکه تعداد زیادی از پروانهها از گیاهان موردعلاقه شان دور نمیشوند اما پروانههایی هم وجود دارند که پرواز طولانی تری نسبت به پروانههای دیگر دارند. بنابراین با شناخت گیاهانی که منبع تغذیه یا تخمگذاری پروانهها هستند میتوان به انتظار نشست و پروانههای متنوعتری را در تجربه پروانهنگری ثبت کرد.
نکته اخلاقی پروانهنگری
یک دوراهی برای علاقهمندان به پروانهها وجود دارد که اینجا خود را نمایان میکند. اگر جزو افرادی هستید که پروانهنگری را به صورت تفریح برگزیدهاید بهتر است برای مشاهده و ثبت گونههای پروانه به تهیه عکس از آنها اکتفا کنید. شناسایی گونههای پروانه توسط متخصصان پروانه شناس در نود درصد موارد از روی تصاویر ثبت شده شما، میسر میشود. در ده درصد موارد هم اگر اطلاعات تکمیلی همچون محدوده مشاهده پروانه، ارتفاع آن محل و تاریخ مشاهده را به پروانه شناس ارائه کنید، کار شناسایی آن گونه با کمترین هزینه ممکن و بدون ضرر زدن به پروانهها انجام خواهد شد. اما اگر علاقهمندی تان شما را به سمت انجام فعالیتهای علمی در حوزه پروانه شناسی متمایل میکند میتوانید از جمعآوری پروانه و تهیه مجموعههای کوچک آغاز کنید. این مجموعهها شما را در مسیرِ تبدیل شدن به یک محقق حشره شناس یاری میکنند و جنبه زیبایی ندارند.
شناسایی سخت میشود
کار شناسایی پروانهها آنجا سخت تر میشود که آگاه شویم پروانههای بالغ در ایران، کمتر از یک ماه عمر میکنند. در چنین فرصت کوتاهی، اندام آنها دچار تغییراتی هم خواهد شد. این تغییرات احتمالی، میتواند مسیر شناسایی پروانهها را تا حدی دچار مشکل کند. چرا که اگر بالِ پروانهای بشکند یا آسیب ببیند شناسایی براساس، رگهها یا خالهای روی بال تا حدی مختل میشود. از طرفی، رنگِ بال پروانهها در اثر قرارگیری در معرض باد، باران و نورخورشید تغییر کرده و کمرنگ میشود. در مسیر زندگی کوتاه پروانهها پولک ِ بالهای آنها میریزد و ممکن است حشره شناس را در مسیر شناخت دچار اشتباه کند. به این ترتیب، اگر پروانه به تازگی از شفیره درنیامده باشد کارِ شناسایی را حتی برای پژوهشگران تنوع زیستی پروانهها دشوار خواهد کرد.
چه ساعتی از روز؟
پروانهها برای بال زدن در روز نیاز به رسیدن دمای هوا به یک درجه مناسب دارند. آنها در طی روز، از ساعت هشت صبح تا دوازده ظهر بال میزنند و اگر پس از آن هوا به سوی گرمی پیش برود در سایه استراحت میکنند.
خنکا آنقدرها موردعلاقه پروانهها نیست به همین خاطر با خنک شدن هوا ناپدید میشوند. بعضی از گونههای پروانه در تابستان تا حوالی ساعت 19 بال میزنند و فعالیت میکنند.
برای دیدن شب پرهها در مناطق روستایی و کویری میتوان از تلههای نوری استفاده کرد. علیرضا نادری میگوید شب پروازها در کنار چراغهای روشن جمع میشوند و اگر در حوالی این چراغ، یک تکه پارچه بیاویزید انواع شب پروازها روی این پارچه مینشینند. این موضوع در مناطق کویری بسیار محسوس تر است. به طوری که شب پروازها به همراه حشرات دیگر روی پارچه آویخته شده، جمع میشوند. گاهی این، پایانِ راه برای شب پروازهاست چون حشرات شکارچی، مارمولک، مانتیسها و بال توریها برای شکار این حشرات در کنارِ چراغهای روشن شب پرسه می زنند.