حشمتالله فلاحتپیشه در گفتوگو با همشهری تشریح کرد
طلبهای ایران از اروپا در اجرای نافرجام برجام
مذاکرات احیای برجام قرار است در آینده نزدیک دوباره برگزار شود؛ مذاکراتی که به هر حال بعد از روی کار آمدن دولت جدید در ایران با وقفهای چندماهه مواجه شد.
حال پس از اندکی کشوقوس، قرار است هشتم آذر دور جدید مذاکرات دوباره میان ایران و 1+4 برگزار شود و ایران با طرفهای اروپایی برای احیای برجام گفتوگو کنند. در روزهای گذشته امیرعبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان که بهدلیل ابتلا به کرونا در قرنطینه هم به سر میبرد، گفتوگوهایی تلفنی با وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان داشته است. همچنین علی باقریکنی، معاون سیاسی وزیر امورخارجه هم به اروپا سفر کرده تا بهعنوان دیپلمات ارشد و مذاکرهکننده اصلی ایرانی قبل از مذاکرات 8آذر با مقامات فرانسوی، آلمانی و انگلیسی دیدار و گفتوگو کند.
اینکه انتظار ایران از اروپا چیست و چشمانداز مذاکرات هشتم آذر چه خواهد بود، موضوعی است که با «حشمتالله فلاحتپیشه» تحلیلگر مسائل سیاسی مطرح کردیم.
تحلیل شما از تماسهای اخیر وزیر امورخارجه کشورمان با مقامات اروپایی و سفر آقای باقریکنی به اروپا چیست و این ارتباطات دیپلماتیک قبل از مذاکرات هشتمآذر، چه ضرورتی دارد؟
بههرحال این تماسها و تلفنهای وزیر امورخارجه و دیدارهایی که معاون وزیر امورخارجه انجام داده یا قرار است طبق برنامه انجام دهد، طبیعتا باید انجام شود. چون نخستین دیدار و نخستین تبادل مواضع نباید بر سر میز 1+4 شکل بگیرد بلکه قبل از آن باید مواضع و صحبتهای دوجانبه شنیده شود و به همین دلیل هم این آمدوشدها و تماسها باید صورت بگیرد تا صحبتهای متقابل مطرح شود. این مقدمات برای نشست 8آذر یعنی زمانی که مذاکرات وین احیا میشود یا مذاکرات مجدد شروع شود، طبیعی است.
اهمیت مواضع کشورهای اروپایی در مذاکرات چیست؟
ببینید، واقعیت این است که طرف اصلی ایران، آمریکاست و کشورهای دیگر روزبهروز برای خودشان نقشهای تازهای را تعریف کردهاند و این نقشهای تازه ناشی از سیاستی است که ایران شکل داده است. یعنی از ابتدا که ایران ابا میکرد یا از اینکه مستقیم موضوع هستهای را با آمریکا مطرح کند، دوری میکرد، بهتدریج بازیگران دیگری به میدان آمدند؛ ابتدا کشورهای اروپایی و بعد هم کشورهای چین و روسیه.
این کشورها در واقع بهدلیل سیاست ایران بود که چنین جایگاهی پیدا کردند. آنها ابتدا بهعنوان واسطه میان ایران و آمریکا عمل میکردند اما کمکم حوزه منافعی برای خودشان تعریف کردند. چنانکه در وزارت خارجه این کشورها یک مسئولیت و یک اتاق و یک میز بهعنوان میز برجام تعریف کردند و یکی از دیپلماتهای ارشد این کشورها هم مسئولیت پیدا کرد که برجام را از ناحیه یا زاویه دید منافع ملی کشور خود دنبال کنند.
لذا ما میبینیم که عملا اکثر این کشورها توقع دارند که در مذاکرات برجام دغدغهها و منافع آنها دیده شود و از حضور در اطراف میز بیشتر برای افزایش نفوذ جهانی یا منطقهای خودشان استفاده میکنند.
حال با توجه به این توضیحات دستور کار اصلی مذاکرات 8آذر در وین چه خواهد بود؟
به هر حال، واقعیت قضیه این است که این مذاکرات از لحاظ شکلی یک دستور کار اصلی دارد که عبارت است از چگونگی بازگشت آمریکا به برجام. اگر آمریکاییها در طول این مدت با حسننیت عمل کنند، بهنظر من اثرگذار خواهد بود. مثلا اینکه در این 20روز مانده تا مذاکرات، بخشی از تحریمهای ایران برداشته شود، این گام مثبتی خواهد بود. ضمن اینکه ایران هم میتواند گام مثبتی در زمینه تعامل بیشتر با آژانس بردارد تا نوعی فضای حسننیت شکل بگیرد تا مذاکرات 8آذر به جای اینکه بهصورت اختلافی شروع شود، از حوزههای مشترک شروع شود.
مهمترین موارد یا موضوعاتی که احتمالا در مذاکرات مطرح خواهد شد، چیست؟
واقعیت این است که اگر طرفین بتوانند یکسری دغدغهها را نه صرفا درراستای منافع ایران، بلکه در راستای منافع جهانی رفع و عمل کنند هم بسیار مهم است. مواردی چون پایداری توافق احتمالی و بازگشت به جایی که برجام قطع و در واقع توسط ترامپ متوقف شد، بسیار مهم است.
در زمانی که ترامپ برجام را متوقف کرد، 915تحریم از 1248تحریم هستهای ایران برداشته شده بود که با خروج ترامپ از برجام هم تحریمهای رفعشده بازگشت و هم تحریمهای جدیدی اضافه شد. این یک بخش از موضوعاتی است که وجود دارد و در مذاکرات مطرح خواهد شد.
همچنین بهنظر من همین که مشخص شود آمریکایی برای اجرای مکانیسم ماشه یا بندهای 11 تا 13 عهدنامه 2231 برنمیگردند، مهم است. گرچه من معتقدم که دولت فعلی آمریکا حداقل در شرایط کنونی بهدنبال استفاده از چنین مکانیسمی نیست.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که بایدن باید تصمیم اساسی بگیرد و از این امکان هم برخوردار هست که میتواند تصمیم بگیرد و آن این است که ایشان میداند که آقای پمپئو یک موضع مشخص را اعلام کرد مبنی بر اینکه دولت ترامپ با شکلدهی یک ساختار جدید از تحریمها سعی کرد ساختاری را ایجاد کند که حتی دولت بعد نتواند بهراحتی به برجام بازگردد.
بنابراین رئیسجمهور آمریکا باید یک تصمیم اساسی در این رابطه بگیرد. اگر برجام در مذاکرات آذرماه به سمت احیا پیش برود، بهنظرم به نفع همه خواهد بود. اما اگر مذاکرات آذرماه فرسایشی شود، عوامل مخل، مجال بیشتری پیدا میکنند.
مثلا چه عواملی؟
عواملی مانند نظامیان آمریکایی که عملیات تحریکآمیز در منطقه انجام میدهند. یا صهیونیستها که میبینیم هرچه به 8آذر نزدیک میشویم، آتشبازیهای خود در حوزههایی را که ایران در مورد آنها حساسیت دارد، بیشتر میکنند و... این موارد نشان میدهد که عوامل آشوبساز سعی میکنند که در واقع این فضای منفی را ایجاد کنند برای اینکه دوباره برجام شکل نگیرد.
اما یک واقعیت مهم این است که آمریکاییها یک چالش اساسی دارند و آن چالششان در دریای چین و خاور دور است. در واقع احیای برجام فقط در راستای منافع ایران ارزیابی نمیشود بلکه آمریکاییها هم در بند این هستند که چالشهایشان را به حداقل برسانند برای اینکه به چالش اصلی خودشان یعنی هژمونی بینالمللی در رقابت با بازیگری مثل چین بپردازند.
مجموعه اینها موجب شده که وقتی این موارد را کنار هم بگذاریم، برداشتهشدن چند گام عملی در کاهش تحریمها بهویژه از سوی آمریکا میتواند فضای مثبتی را پیش از مذاکرات 8آذر ایجاد کند.
در مذاکرات پیشین اروپاییها در ظاهر با ایران همراه بودند و مواضعشان به ایران نزدیکتر بود و در ظاهر آمریکا تنها بود. اما در عمل کار خاصی انجام ندادند. تحلیل شما از رفتار اروپاییها در دور جدید مذاکرات چیست؟
واقعیت این است که اروپاییها هیچوقت با ایران همراه نبودهاند. همراهی اروپاییها با ایران در واقع در دومرحله مطرح شد؛ یکی در زمان تروئیکا بود که اروپاییها مذاکراتی را با ایران شکل دادند و مواضع مشترک و بیانیههای مشترکی میان ایران و اروپا شکل میگرفت مانند بیانیه سعدآباد.
در این بیانیهها و اعلام مواضع اروپاییها با ایران همراه بودند، اما در عمل وقتی که آمریکاییها موضع مخالف میگرفتند، اروپاییها هیچ گام عملی برنداشتند. این یک مرحله. مرحله دوم که بحث همراهی مطرح شد، بعد از خروج ترامپ از برجام بود که بلافاصه خانم موگرینی بهعنوان مسئول سیاست خارجی وقت اتحادیه اروپا موضع گرفت و گفت که ما پای برجام و اجرای برجام ایستادهایم و مقامات دیگر اروپایی هم چنین موضعی گرفتند، اما در عمل دیدیم که حتی آب باریکه اینستکس (ابزار ویژه مالی که توسط کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس برای تسهیل تجارت غیردلاری با ایران ایجاد شد) تکرار میکنم که آب باریکه اینستکس که اروپاییها باید حداقلهای مایحتاج ایران را تامین میکردند، انجام ندادند و حتی یک دلار را به ایران منتقل نکردند و حتی یک خرید ناشی از این سازوکار صورت نگرفت. لذا من معتقدم همراهی اروپاییها با ایران فقط در بیانیه و حرف بوده و در عمل اروپاییها همواره تسلیم آمریکا بودهاند.
اروپاییها در دور جدید مذاکرات بهدنبال چه چیزی هستند؟
واقعیت این است که الان اروپاییها مواضعی را خارج از برجام مطرح میکنند تا جایگاه خود را تحکیم ببخشند. اروپاییها یک سیاست داشتهاند که همواره سعی کردهاند تا از محل کاستن از منافع و مولفهها و اولویتهای ایران جایگاه خود را باز کنند. درصورتی که اروپاییها باید فشار را بر آمریکا وارد میکردند که شرایطی شبیه شرایط ترامپ شکل نگیرد. ماحصل قضیه این است که بهنظر من مسیر بروکسل مسیر وقتگذرانی است؛ مسیر اصلی وین است.