کارنامه سینمای ایران در زمینه تولید فیلم ترسناک کوچک و در اغلب موارد ناموفق است. اصالت، حلقه مفقوده فیلم ترسناک ایرانی است و به ندرت پیش آمده که کارگردانی در دل مناسبات تولید سینمای ایران چه در گذشتههای دور و چه این دوران، موفق شده باشد فیلمی بسازد که حسی از وحشت و هراس را به تماشاگر منتقل کند. فیلم ترسناک ایرانی عموما با کپیبرداری از نمونههای خارجی شکل گرفته و در بیشتر موارد هم تصنع و تکلف برخاسته از ناهمگونی منبع اقتباس با مناسبات فرهنگ ایرانی، در کنار ضعفها و کاستیهای تکنیکی، به فیلمی انجامیده که گویی از پیش محکوم به شکست بوده است. در همه این سالها جز یکی،دو نمونه، هر نوع تلاش برای ساخت فیلم ترسناک ایرانی به شکست همهجانبه منجر شده است. در این سالها اما نمونههایی قابلبحث در این ژانر ساخته شده که موردتوجه منتقدان قرار گرفتهاست. توجه به اصالت و ارجاع به ریشههای هراسی ایرانی و برخوردار از عناصر بومی، شاخصه مهمی در این تولیدات است. مروری بر چند فیلم سینمای ایران در این حوزه همچنان حاشیهای و مهجور، نشان میدهد معمولاً ارجاع به قصهها، حکایتها و خرافههای بومی، موفقیت بیشتری به همراه آوردهاست؛ از «شب بیستونهم» تا همین فیلم «پوست» که به تازگی اکران عمومی شده است.
شب بیستونهم (حمید رخشانی ۱۳۶۸)
از معدود فیلمهای دهه60 که نسبت مشخص و معقولی با فیلم وحشت دارد و سازندهاش موفق شده مایههای ترس و هراس را از دل عناصری بومی بیافریند؛ فیلمی غریب و تأثیرگذار از کارگردانی که نه منتقدان آثارش را جدی میگرفتند و نه مدیران و سیاستگذاران اعتنایی به او داشتند. در عوض سینماروهای دهه60 تفاوتهای «شب بیستونهم» را با فیلمهای دیگر سینمای ایران در آن سالها، درک کردند. فیلمساز در استفاده از خرافههای ایرانی و بهره از آنها برای خلق فضا و حالوهوای هولناک، هوشمندانه عمل میکند و فیلمش را گرفتار معضل معمول و متداول فیلمهای ترسناک ایرانی، نمیکند و از تصنع فاصله میگیرد. هرچند در نقدهای زمان اکران با کلید واژههای مرسوم دههشصتی متهم به هیجانآفرینی کاذب و تحمیق تماشاگر شد؛ تماشاگری در انتهای شب بیستونهم راضی از سالن سینما بیرون میآمد.
خوابگاه دختران (محمدحسین لطیفی ۱۳۸۳)
واکنشی قدری دیرهنگام به فیلمهایی از جنس «جیغ» (وس کریون) که میکوشد از پسند و عادت تماشاگر فیلمهای موسوم به «تینایجر» در خطر بهره بگیرد. مایه کمدی فیلم هم متاثر از هجویههای فراوانی که در آن سالها در مورد سری فیلمهای جیغ ساخته میشد، قابلتوجیه است. ضمن اینکه پیشینه نویسنده فیلمنامه (ایرج تهماسب) و کارگردان را هم در زمینه طنز نباید فراموش کرد اما خود فیلم که زمان اکرانش فروش متوسطی داشت تجربه چندان موفقی برای سازندگانش نبود؛ ماجرای 2دختر دانشجو که نزدیک خوابگاهشان ساختمان خرابهای وجود دارد و گمشدن دختران جوان در شب عروسیشان قرار است هراس موردنظر سازندگان فیلم را رقم بزند. با این همه «خوابگاه دختران» جز در یک سکانس، در ایجاد حس ترس موفق نیست و نوسانش میان کمدی و وحشت به تشتت و آشفتگی انجامیده است.
آل (بهرام بهرامیان ۱۳۸۸)
محصول بلندپروازی فیلمسازی که با یکی،دو مجموعه تلویزیونی امیدهایی برانگیخته بود، با استفاده از لوکیشنهای شیک که کوشیده شده واجد غرابت نیز باشند، در نهایت به جایی نرسید و موفقیتی را به همراه نیاورد. «آل» نمونه مثالزدنی شکست فیلم ترسناک ایرانی در انتهای دهه80 است که میکوشد ضعفها و حفرههای فیلمنامه را با حضور جلوهگرایانه دوربین جبران کند که نمیتواند. رفتن به ارمنستان برای بهرهگرفتن از مکانهایی که هم غریب باشند و هم شیک و سینمایی هم گرهای از فیلمی که مثل اغلب نمونههای مشابه انتخاب بازیگران نامناسبی هم دارد (مصطفی زمانی و آنا نعمتی گزینههای جالبتوجهی برای آل نیستند) نمیگشاید. مشکل اصلی فیلم آل ناتوانی در خلق فضایی قابلباور و شکست در ایجاد حال و هوای هراسناک است که موسیقی پرحجم و حرکتهای دوربین و میزانسن هم فقط بر اغراق حاکم بر اثر میافزاید و فاصله تماشاگر را با فیلم بیشتر و بیشتر میکند.
زالاوا (ارسلان امیری ۱۳۹۹)
یکی از آخرین تلاشهای سینمای ایران برای ساخت فیلم ترسناک که نمایشاش در یکی از کمحاصلترین ادوار جشنواره فیلم فجر با استقبال نسبی منتقدان و توجه هیأتداوران مواجه شد. «زالاوا» داستان خود را در دهه50 و در روستایی دورافتاده از کردستان نقل میکند. ماجرا درباره واقعهای است که مردمان چند نسل قبل تجربهاش کردهاند؛ ظهور یک موجود ناشناخته در روستا موجب وحشت اهالی میشود و مأموران پاسگاه را برای برقراری امنیت و حل پرونده به میدان میآورد اما تجربه ثابت کرده که با دستبند و اسلحه نمیشود اجنه را دستگیر کرد! زاوالا تلاشی است برای بومیکردن ژانر وحشت و با اینکه داستانش را در گذشته روایت میکند میکوشد قصه روز را بگوید. جنی که میان قربانیانش تفاوتی قائل نمیشود و مثل ویروسی منحوس عمل میکند، میتواند منطبق با این روزگار کرونایی هم باشد.
چه هراسی دارد ظلمت شب!
چند نمونه از فیلمهای ترسناک ایرانی
در همینه زمینه :