فساد مالچ و مازوت در خاک و هوا
حسین آخانی؛ استاد دانشگاه تهران
مالچ و مازوت از آخرین پسماندها در فرایند تقطیر نفت هستند. مدتهاست که دستاندرکاران و ذینفعان مربوطه برای استفاده از آن بدترین کاربری را برگزیدهاند. مالچ را در بیابانها برای تثبیت تل ماسهها و مازوت را برای تامین سوخت نیروگاهها در فصول پرمصرف برق بهکار میبرند. در این روزها که کنفرانس اقلیمی گلاسگو در جریان است و ایران هم در آن شرکت دارد، خبرهای نگرانکننده استفاده از این آلایندهترین پسماندهای نفتی در کشور توجیه ندارد.
سال گذشته که مالچپاشی در ماسهزارهای خوزستان رخ داد، همه متخصصان یکصدا به آن اعتراض کردند. در نامه مورخ 13اردیبهشت1399 به وزیر وقت جهادکشاورزی، 30استاد دانشگاه و پژوهشگر سازمان تحقیقات کشاورزی و تقریبا همه اعضای بخش بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در 8بند به آسیبهای مالچپاشی پرداختند. از بین این آسیبها، مهمترین مسئله آلودگی جبرانناپذیر به خاک است که اتفاقا خلاف قانون حفاظت از خاک، مصوب 4خرداد 1398است. مواد 11، 14و 15این قانون، سازمان حفاظت محیطزیست را مکلف به پایش و شناسایی آلایندههای خاک، شناسایی اشخاص آلودهکننده، توقف فعالیت و پیگیری از طریق مرجع قضایی برای اعمال مجازات مصرح در قانون کرده است.
با پیگیری و اعتراضات سال1399، رئیس سازمان جنگلها و مراتع توقف مالچپاشی را اعلام کرد. ولی متأسفانه مستندات جدید نشان میدهد که این سازمان مجددا در بیابانهای خراسانجنوبی در سکوت خبری و دور از چشم متخصصان و فعالان محیطزیست در طبس و نهبندان با صرف 43میلیارد تومان در 540هکتار اقدام به مالچپاشی کرده و این روند ادامه دارد.
نگارنده که در مالچپاشی ابوزیدآباد شاهد عمق حادثه و تأثیرات وحشتناک مالچ داغ بر مرگ گیاهان بومی و خودرو و افزایش شدید درجه حرارت بهدلیل رنگ سیاه مالچ بود، همزبان با همکاران دانشگاهی و محققان سازمان تحقیقات کشاورزی انتظار دارد رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و وزیر جهادکشاورزی که اتفاقا هر دو از همکاران دانشگاهی هستند، با عنایت به مستندات علمی و وظیفه قانونی، هر چه زودتر مالچپاشی به هر بهانهای را متوقف کنند. انتظار است کارشناسان و مدیرانی نیز که قانون را زیر پا گذاشتهاند برکنار و به دستگاه قضایی معرفی شوند. چون دولت اگر بخواهد با فساد مبارزه کند، باید از خود شروع کند. پروژهتراشی چه به بهانه مالچ در مناطق ماسهای باشد و چه کاشت گیاه مهاجم و مضر به بهانه مبارزه با ریزگرد، نهتنها نوعی فساد است بلکه عواقب جبرانناپذیر بر زیستبوم شکننده سرزمینی دارد که افزایش دمای جهانی، آنرا در آسیبپذیرترین شرایط قرار داده است.
مازوت هم منشأ آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای کشور است و لازم است یکبار برای همیشه این مشکل برطرف شود. سیاستهای توسعهای کشور که همیشه متاثر از منافع بازیگران شرکتهای خصولتی است، سالهاست پروژهها را نه مبتنی بر کاهش تقاضا که براساس افزایش عرضه گذاشته است. این سیاست هم در آب و هم در برق، سیاستی ویرانگر است که برای محیطزیست و اقتصاد کشور آسیبزاست. کشوری که استعداد فوقالعاده در استفاده از انرژیهای نو دارد، همچنان گرفتار تامین انرژی به هر قیمت با سدسازی در سازندهای خطرناک همچون گچساران (مانند سد چمشیر) و استفاده از مازوت در نیروگاههای حرارتی است. درحالیکه تغییر ریل توسعه ضروری است. این تغییر، مستلزم پذیرش خطاهای گذشته و استفاده از روشهای نوین در مدیریت کشور است. تغییر هم جسارت میخواهد. برای حذف آلایندههای زیستبوم، باید روشها و بازیگرانی حذف شوند که نانشان در آلوده کردن خاک، آب و هوای کشور است.