• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
یکشنبه 16 آبان 1400
کد مطلب : 144895
+
-

آیینه‌ای برای صداها*

حمیدرضا محمدی

از هم‌سن‌وسال‌هایش قریب به یقین رفته‌اند، اما او مانده است و طلایه‌داری می‌کند. او در همه این سال‌ها بیش از آنکه شاعری کرده باشد، نقد کرده است، نقد صحیح، نقد سالم، نقد منصف.
اصلا «عبدالعلی دستغیب» که امروز با سری فراز، به نودمین پله نردبان زندگی گام می‌گذارد، به ناقدبودن و منتقدبودن شناخته می‌شود و این البته از اشراف تام و تمامش در ادبیات معاصر فارسی می‌آید، آن هم اویی که در فلسفه و علوم تربیتی درس خوانده - و ناگفته نماند که هیچ‌گاه از این عرصه دور نمانده و ترجمه‌های قابل‌توجهی هم دارد - اما ادبیات، او را چنان به‌سوی خود جلب و جذب کرده که اگر نخستین کتابش، «تحلیلی از شعر نو پارسی» را به عنوان مبدأ قرار دهیم، 55سال می‌گذرد که حضوری اسمی و رسمی در این حوزه دارد. اما دستغیب، عقبه نوشته‌های نقدگونه ادبی‌اش، شاید به حدود دو دهه قبل از آن بازگردد که در مجلات روشنفکری آن ‌زمان می‌نوشت.
اما به شهادت خودش در جایی گفته، اوج نقدنویسی‌اش به 6‌دهه پیش بازمی گردد:«در دهه40، 2نفر کار نقد را به‌صورت جدی دنبال می‌کردند؛ من و رضا براهنی. البته دیگران هم بودند، اما نقد کردن، کار روزانه ما شده بود. لحن براهنی تند و خشن بود... من سعی می‌کردم لحن آموزنده و ملایمی داشته باشم و زبان و ادبیات فارسی را در اولویت قرار دهم؛ یعنی نظریه‌های پُست ‌مدرن و فروید را بی‌جهت وارد قضیه نکنم.»

دستغیب را از نخستین کسانی می‌دانند که نقد ادبی را در قالبی پیش برده که امروز مطالعه موردی یا به قول فرنگی‌ها، (Case study) شناخته می‌شود؛ یکی از نخسین آثارش، در این سبک و سیاق، در لابه‌لای مقالاتش، «محمود دولت‌آبادی، داستان‌نویس معاصر» در نخستین شماره مجله پیام نوین در سال 1337و در میان کتاب‌هایش، «نقد آثار شاملو» در سال 1352بود.
 افزون بر این، او برخلاف غالب هم‌سلکان خود، نثری روان و شیرین دارد. همه‌فهم می‌نویسد و بر این اعتقاد است که نقد ادبی باید رها از ثقیل‌نویسی و اظهار فضل باشد. این ویژگی که شاید در پیشینه روزنامه‌نگار‌ی‌اش منشأ داشته باشد، در نقدهایی که بر آثار چوبک، آل‌احمد، ساعدی، جمالزاده، دهخدا، هدایت، اخوان‌ثالث، باباچاهی، شاهرودی، بزرگ علوی و خیلی‌های دیگر نوشته هویداست.
عبدالعلی دستغیب در آغاز دهمین دهه عمر که شاید آخرین کسی باشد که از نسل طلایی منتقدان معاصر، هنوز و همچنان نقد می‌نویسد، ازجمله کسانی است که نقدنویسی‌هایش، به پویایی و جویایی ادبیاتِ نیم‌قرن اخیر بسیار یاری رساند.
* عنوانِ یکی از مقالات عبدالعلی دستغیب؛ «تحلیلی از شعر دکتر شفیعی کدکنی»

این خبر را به اشتراک بگذارید