همشهری درگفتوگو با مترجم «تلماسه» این رمان اعجابانگیز ژانر علمی - تخلیلی را بررسی میکند
همسنگ «ارباب حلقهها»
محمدناصر احدی - روزنامهنگار
قبل از اینکه سراغ خود کتاب برویم، اول کمی درباره فرانک هربرت، نویسنده «تلماسه»، حرف بزنیم. هربرت هم داستان کوتاه نوشته، هم عکاسی کرده، هم روزنامهنگار بوده، هم پژوهشگر محیطزیست، هم سخنران و هم خالق «تلماسه» که یکی از مهمترین آثار ژانر علمی ـ تخیلی است. با اینکه در 65سالگی فوت کرده، اما معلوم است که در زمان حیاتش حسابی سرش شلوغ بوده و سر پر سودایی داشته. همه این تجربیات چطور به فرانک هربرت کمک کرد که «تلماسه» را بنویسد؟
شاید بشود گفت که تنوع علایق، تجربیات و فعالیتهای حرفهای هربرت عیناً در رمان تلماسه منعکس شده است؛ بهگفته خود هربرت، الهامبخش اصلی او برای نوشتن این کتاب مقالهای بود که بنا بود درباره تپههای شنی یا همان «تلماسه»های یکی از شهرهای آمریکا بنویسد، ولی چنان جذب این موضوع شد که مطالب خامی بسیار بیشتر از آنچه برای مقاله کوتاهش لازم داشت جمعآوری کرد و همین مطالب جرقه آغازین رمان تلماسه شد. مسائل زیستمحیطی و بومشناختی یکی از بزرگترین دغدغههای شخصی هربرت بود (چنان که خانه شخصیاش را بهدست خودش و – بهگفته خودش - بهعنوان یک «طرح بومشناختی نمادین» به منابع انرژی پاک مانند سلول خورشیدی مجهز کرده بود)، اما در کنار آن به روانشناسی، مذهب، فلسفه و سیاست نیز علاقه داشت و تمام اینها در «تلماسه» و البته دیگر آثار او مجسم شده است.
«تلماسه» درباره چیست؟ مخصوصا حالا که فیلم دنی ویلنوو اکران شده، برخیها معتقدند درست از داستان سر در نمیآورند.
به آن «برخیها» که ظاهراً کم هم نیستند حق میدهم! داستان تلماسه به قدری بزرگ و پرجزئیات و - شاید بشود گفت – نامأنوس است که درک کاملش به زمان و حوصله و مطالعه نیاز دارد. حتی خود من هم که رابطه طولانی و تنگاتنگی با آن داشتهام گهگاه به نکات جدید و جالبی دربارهاش برمیخورم. این مشکل هنگام تلاش برای درک اقتباس سینمایی کتاب دوچندان میشود؛ بسیاری از بخشهای کتاب به تفکرات و گفتوگوهای درونی شخصیتها، توضیحات راوی و موارد اینچنینی که به درک داستان کمک میکند اختصاص دارد، اما ویلنوو ترجیح داده این موارد را بهطور کامل در فیلم منعکس نکند (البته که محدودیت زمان هم بیتأثیر نبوده است). شاید بهترین شاهدِ وسعت و پیچیدگی جهان داستان، لغتنامه چندده صفحهای باشد که خود نویسنده به کتاب ضمیمه کرده و در آن به توضیح لغات و اصطلاحات نامأنوس کتاب پرداخته است! طبعاً این لغتنامه هم در فیلم قابل انعکاس نبوده است. با این مقدمه، خلاصه داستان تلماسه – صرفاً جهت آشنایی با آن و نه «سر در آوردن» از آن! – از این قرار است: در آینده بسیار دور، امپراتورِ جهان اختیار سیاره بیابانی «آراکیس» (معروف به «تلماسه») را - به دلایلی نهچندان خیرخواهانه! - به خاندان «آتریدیز» میسپارد تا در آن متولی استحصال «ادویه» شود؛ مادهای که تنها در این سیاره به عمل میآید و تمام امور مهم جهان به آن وابسته است (کمابیش مثل نفت خودمان). بهدنبال رشتهای اتفاقات، «پُل»، دوکزاده جوان خاندان آتریدیز همراه با مادرش لیدی جیسکا (یکی از اعضای فرقه «بنهجسریت» که قرنهاست بهطور پنهانی درصدد اصلاح نژاد بشر و دستیابی به نوعی اَبَرانسان هستند) در این سیاره سرگردان میشوند و سرنوشتشان به بومیان سیاره وابسته میشود: قومی بادیهنشین که دل خوشی از امپراتوری و دستنشاندگانش ندارند و دغدغهشان نه ادویه، بلکه بقا در شرایط دشوار این سیاره بیابانی است.
این رمان از چه بابت اهمیت دارد؟
تلماسه پرفروشترین رمان علمی-تخیلی تمام اعصار است. گذشته از داستان پرکشش کتاب و ایدههای نبوغآمیزی که در آن مطرح شده، شاید یکی از مهمترین دلایل محبوبیتش این باشد که طلایهدار رویکردی ادبیتر به رماننویسی علمی- تخیلی است و با افزودن غنای ادبی به این ژانر، دایره مخاطبانش را وسیعتر کرد. به علاوه، تلماسه یکی از بارزترین و درخشانترین نمونههای جهانآفرینی ادبی است، چنان که از این منظر مقامش در ادبیات علمی- تخیلی را همسنگ مقام «ارباب حلقهها» در ادبیات فانتزی میدانند. در کنار اینها، شاید یکی از بزرگترین جذابیتهای این رمان برای خواننده فارسی زبان اسامی و اصطلاحات و مفاهیم و مضامین آشنای بسیاری باشد که نویسنده از خاورمیانه عاریت گرفته است.
«تلماسه» با ترجمه شما در یک جلد منتشر شده، اما اولبار بهصورت داستان دنبالهدار چاپ شد. درباره ماجرای انتشار «تلماسه» توضیح دهید.
هربرت در پایان برهه 6 ساله نگارش تلماسه، ابتدا آن را در قالب داستان دنبالهدار در نشریهای به چاپ رساند و سپس درصدد چاپش در قالب یک کتاب کامل برآمد، اما نزدیک به 20 ناشر از چاپ کتاب خودداری کردند! یکی از این ناشران خطاب به هربرت چنین نوشته بود: «این کار من احتمالاً بزرگترین اشتباه قرن خواهد بود...». بالاخره ناشر خردهپایی با چاپ تلماسه موافقت میکند و چیزی نمیگذرد که این کتاب عنوان پرفروشترین رمان علمی-تخیلی تمام اعصار را از آن خود میکند.
«تلماسه» داستانی آخرالزمانی است یا پساآخرالزمانی؟
هیچکدام! داستان تلماسه چندین هزار سال پس از زمان حاضر رخ میدهد. در این مدت، جنگها و انقلابهای بسیاری در جهان داستان رخ دادهاند (یکی از جالبترین آنها نهضتی است که علیه رایانهها و دستگاههای متفکر رخ داده و منجر به برچیده شدن آنها شده است). اما گرچه این وقایع منجر به دگرگونی تمدن شدهاند، موجب فروپاشی یا زوال آن نشدهاند و لذا نمیتوان این کتاب را در زمره داستانهای آخرالزمانی یا پساآخرالزمانی بهحساب آورد.
ترجمه کتاب چقدر طول کشید و برگردان «تلماسه» به فارسی چه مشکلاتی داشت؟
من تقریباً 3سال برای ترجمه تلماسه و ویرایش ترجمهام وقت گذاشتم. شاید یکی از بزرگترین چالشهای کار، تصمیمگرفتن درباره ترجمه کردن یا نکردن اسامی خاص اما معنادار بود. مثلاً خود واژه Dune یا «تلماسه» نام سیارهای است که اغلب وقایع داستان در آن رخ میدهد. من ابتدا این نام را به همان شکل آوایی «دون» ترجمه کرده بودم، اما درنهایت به توصیه حسین شهرابی عزیز که یکی از بهترین مترجمان و متخصصان ادبیات ژانر است تصمیم گرفتم برای انتقال بهتر حس مدنظر نویسنده، برای این نام و بسیاری نامهای خاص دیگر معادل فارسی انتخاب کنم.
«تلماسه» لینچ بیشتر به روح رمان نزدیک است یا ویلنوو؟
بهنظرم هر دو کارگردان به خوبی حس و حال رمان را درک کردهاند، اما هر یک به شیوه خودش از آن اقتباس کرده است: ویلنوو در مقام شاگرد ممتاز و خَلَف و فرمانبردار، و لینچ در مقام شاگرد ایضاً خلف اما بازیگوشی که تخیلات افسارگسیخته و معروف خودش را هم – بهنظر من به نحو احسن - چاشنی اقتباسش کرده است! شاید بشود گفت تلماسه لینچ از تلماسه ویلنوو «عجیب و غریب»تر است، اما بهنظرم این ویژگی با توجه به اینکه داستان چندین هزارسال بعد از حال حاضر رخ میدهد ابداً ویژگی بدی نیست. نکته اینکه نسخه لینچ تمام وقایع کتاب «تلماسه» را دربرمیگیرد، اما نسخه ویلنوو نیمی از آن را. البته گویا ساخت قسمت دوم نسخه ویلنوو هم قطعی شده و قرار است تا 2 سال دیگر روی پرده برود.
«مسیحای تلماسه» که ادامه «تلماسه» است، چه داستانی دارد؟
وقایع «مسیحای تلماسه» 12 سال پس از وقایع «تلماسه» رخ میدهد و اغلب شخصیتهای کتاب اول در آن حضور دارند. متأسفانه هر توضیح بیشتری مستلزم لو دادن داستان است! فقط به گفتن این بسنده میکنم که من هر دو کتاب را دوست دارم، اما به 2 شکل متفاوت؛ اولی را عمدتاً بهخاطر جهانآفرینی خارقالعاده و پرجزئیاتش و دومی را (که بهمراتب خلاصهتر از اولی است) بهخاطر اتفاقات احساساتبرانگیز و روایت شاعرانهترش.
مجموعه تلماسه کلاً چند جلد است؟ آیا جلدهای بعد ترجمه میشود؟
فرانک هربرت پس از تلماسه و مسیحای تلماسه این مجموعه را با 4 کتاب دیگر ادامه داد. پس از درگذشت او پسرش، برایان، کار پدر را ادامه داد و بیش از 10 عنوان دیگر به مجموعه اضافه کرد. متأسفانه ادامه کار برای من مقدور نیست، ولی تا جایی که اطلاع دارم کتابسرای تندیس ترجمه ادامه مجموعه را در دستور کار دارد.
«تلماسه» نوشته فرانک هربرت را میتوان یک رمان بلاکباستر علمی ـ تخیلی درنظر گرفت که در بین دوستداران سودایی این ژانر از جایگاه یکهای برخوردار است. این روزها که اقتباس جاهطلبانه دنی ویلنوو از این رمان کلاسیک اکران شده، فرصت خوبی است تا به سراغ خود رمان رفت و دید هربرت در کتابش چه کرده که کارگردانی همچون الخاندرو خودروفسکی، کارگردان نامدار مکزیکی، بهدنبال اقتباس از آن بود یا دیوید لینچ افسانهای که بیشتر به واسطه پروژههای کوچک و شخصیاش شناخته میشود، در سال 1984اقتباسی از این رمان را راهی پرده کرد؛ هرچند این فیلم در گیشه شکست خورد و به دل خود لینچ هم ننشست.
رمان قطور «تلماسه» با ترجمه سیدمهیار فروتنفر در نشر کتابسرای تندیس به فارسی منتشر شده است. برای صحبت درباره این رمان به سراغ مترجم کتاب رفتیم تا برای ما از داستان و عقبه «تلماسه» بگوید.