مسعود میر
سالها پیش وقتی میشنیدیم که فرزندان چینی خواهر و برادری ندارند و قانون تک فرزندی، سرزمین اژدهای زرد را به جهنم زاد و ولد مبدل کرده باورش هم سخت بود که روزگاری در مملکت خودمان با سفرههای بلند بالا و مهمانان قد و نیم قد پیرامونش، داشتن بیش از یک خواهر و برادر و اصلا تولد بچه به حکایتی بیانتها و البته غمانگیز بدل شود. حالا همه میدانیم که برخی از زوجها تمایلی به فرزندآوری ندارند واگر هم بالاخره بتوانند بر مصائب پیش پای پدر و مادرها برای داشتن بچه پیروز شوند از یک فرزند بیشتر خبری، نیست؛ همینهاست که سبب شده یک خبر کوتاه مانند پتک بر سر جماعت ایرانی کوبیده شود که در 60سال گذشته میانگین جمعیت ایرانی از 4/8 نفر به 3/8 نفر تنزل پیدا کرده است. یعنی اینکه هرچند برخی خانوادهها بیش از یک فرزند دارند، اما در میانگین سراسری خبری از خواهر و یا برادر برای فرزندان خانوادههای ایرانی نیست. 3نفره مغموم پدر و مادر و فرزند در آن 0/8 درصد لامصب گرفتارند، در آن زیر یک نفر تا عدد رند شود و خانواده 4نفره لااقل یک برادر یا خواهر را برای هر فرزند دختر یا پسر ایرانی تضمین کند.
در پس این آمارها چیزی که بیش از همه نگرانکننده است فرداست؛ فرداهای بدون پدر و مادر برای هر فرزند و روزگاری بدون یک همخون دیگر. روزگار بدون دایی و خاله و عمو و عمه؛ روزگاری که تصورش هم کلافهکننده است. آمارهای مرکز آمار تأیید کرده که در بازه زمانی سالههای 1365تا 1370میانگین تعداد جمعیت خانوادههای ایرانی از سال 1335در بالاترین حالت خود و عدد 5/1 نفر در هر خانواده بوده است. اما حالا همان کودکان دهه شصتی به دلایل غیرقابل چشمپوشی قید بچه را زدهاند. گفتن از مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی کار ما، اما راهحلش خارج از اختیار ماست. همین یک جمله را همه ایرانیان و بهخصوص مسئولان باید با خود تکرار کنند که زندگی ایرانی و خانواده ایرانی بدون خواهر و برادر و بستگان نسبی، جهنمی است که هرم آتش آن کمکم حس میشود...
خانواده 3/8نفری ما
در همینه زمینه :