و دیگر جوان نمیشوم...
بررسی پژوهشها و تحقیقهای مختلف بیانگر این است که امروز جمعیت ایران در مرحله میانسالی قرار گرفته؛ 44درصد جمعیت کنونی میانسال محسوب میشوند
مائده امینی- روزنامهنگار
روزگاری که ایران به جوانی جمعیتش شهره بود، گذشت. حالا دیگر ترکیب جمعیتی ایران رو به میانسالی میرود. تعداد زوجهایی که در دهههای 70، 80و حتی 90تصمیم به داشتن فرزند گرفتهاند به دلایل مختلف کاهش پیدا کرده و محصول این تغییر ذائقه در تصمیمگیری در آینده نه خیلی دور ایران خود را بیشتر از امروز نمایش خواهد داد. براساس نتایج یک پژوهش تحلیلی انجام شده در پژوهشکده آمار ایران، جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۱۰۱ میلیون نفر خواهد رسید و طبق پیشبینیهای منابع بینالمللی، ساختار سنی جمعیت ایران از یک ساختار کاملاً جوان در سالهای بعد از ۱۴۳۰، به یک ساختار بعد از عبور از یک میانسالی غالب به سالخوردگی تغییر خواهد کرد. براساس تعاریف درنظر گرفته در این پژوهش، افراد بین 30تا 64ساله، در رده «میانسال»ها قرار میگیرند که ۴۴/۸ درصد معادل ۳۵/۸ میلیون نفر از جمعیت کشور را بهخود اختصاص دادهاند.
محققان این پژوهش با مدلهای مختلف سنجش در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که ایران امروز در مرحله میانسالی جمعیت قرار دارد و درصورت ادامه روند کنونی (کاهش نرخ زاد و ولد) در آینده کشوری نه جوان، نه میانسال که سالخورده خواهد بود.
واکاوی تغییر چهره جمعیت
سهم میانسالان و سالمندان از جمعیت کشور در چند دهه اخیر با سرعت زیادی افزایش پیدا کرده است. پژوهشکده آمار ایران در گزارش خود نوشته است که تغییرات ساختار سنی جمعیت و این تغییرات در گروههای عمده سنی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ بهگونهای است که نشان میدهد سهم گروه سنی سالمندان نیز متناسب با روند تغییرات شاخص رشد جمعیت از سال ۱۳۶۵ رو به افزایش گذاشته و از حدود ۳ درصد در آن سال به حدود ۶٫۱ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است. تعداد جمعیت ۶۰ ساله و بیشتر کشور حدود ۷٫۴ میلیون نفر و رشد آن بین دو سرشماری ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ در حدود ۳٫۶۲ درصد یعنی حدود ۳ برابر رشد جمعیت کل کشور بهدست آمده است. این تغییرات نیز گویای این مطلب است که نهتنها رابطه سهم گروه سنی سالمندان در جمعیت را نیز به رابطه بین بُعد خانوار و شاخص رشد جمعیت اضافه کرد، بلکه تصور اینکه سهم ۶٫۱ درصدی در سیمای وضعیت فعلی شاخصهای جمعیتی سهم قابل توجهی نیست را به چالش کشیده و ضرورت توجه به بررسی روند آن را بیش از پیش نمایان میسازد؛ روندی که سؤال جدی دیگری را در ذهن متبادر میسازد که تا چه حد این سهم و تعداد آن در جمعیت کشورمان افزایش پیدا خواهد کرد و چگونه باید با این پدیده مواجه شد؟ جامعه جوان و میانسال میتوانند «فرصتی» باشند تا تهدید کنونی را تلطیف کنند و آینده روشنتری برای جمعیت کشور رقم بزنند. در سیمای وضعیت فعلی جمعیت ایران، این امتیاز ویژه هنوز وجود دارد و قابل بررسی و اتکاست. در واقع این فرصت طلایی، وضعیتی است که حاصل جمع جمعیت جوان و میانسال (۱۵ تا ۶۴ ساله) یک کشور که «جمعیت مولد» یا «جمعیت بالقوه فعال از نظر اقتصادی» نامیده میشود به حداکثر میزان خود در طول دوران حدوداً صد ساله توسعهیافتگی آن کشور میرسد و هماکنون طبق آخرین سرشماری، این میزان به ۶۹٫۹ درصد یعنی بیش از دوسوم جمعیت کشور (حاصل جمع ۲۵٫۱درصد جمعیت جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله و ۴۴٫۸ درصد جمعیت میانسالان ۳۰ تا ۶۴ ساله) رسیده است. آیا برنامهریزان دولتهای مختلف به این فرصت طلایی واقفاند؟ آیا برای استفاده از آن چشماندازی ترسیم کردهاند؟ آیا ابزار و قانون کارآمدی طراحی کردهاند؟ بهنظر میرسد که پاسخ همه این سؤالها «خیر» باشد چرا که نهایت تصمیمی که در این زمینه گرفته شده است تشویقهای مالی ناچیز برای فرزندآوری است.
بحرانهای پیدرپی میانسالی
میانگین سنی جمعیت ایران در سال 1395(آخرین سرشماری) بنا به گزارش مرکز آمار ایران، برابر 31.1سال محاسبه شده که در مقایسه با سال 1390، 1.3سال افزایش را نشان میدهد. پیشبینیها حکایت از آن دارد که میانگین سنی در سال 1400احتمالا به 33سال افزایش پیدا کند تا چهره ایران بهمعنای واقعی کلمه از مرز جوانی عبور کند و به میانسالی برسد. در میان کشاکش جمعیتی ایران، میانسالان از همیشه تنهاترند. آنها به واسطه سنی که در آن قرار دارند با بحرانهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند حال آنکه مشکلات بسیاری هم پیشرویشان قرار دارد. از یک سو احساس میکنند که فرصت جوانی از دست رفته و از سوی دیگر کارکرد پویای خود را بهواسطه همین ترسها از دست میدهند. از سوی دیگر خدمات عمومی جامعه، حتی فرصتهای شغلی و... مخصوص قشر جوانتر است و این موضوع به شکافهای سنی و احساس طردشدگی دامن میزند.
ازدواج مجدد میانسالان؛ تابوی نانوشته
مشکلات اقتصادی - بهخصوص در کشوری که با تورمهای 40و چند درصدی دست و پنجه نرم میکند - یکی از اصلیترین بحرانهای میانسالی را خواهد ساخت. دکترعالیه شکربیگی، جامعهشناس در اینباره به ایسنا گفته است: مشکلات اقتصادی دامنگیر همه جامعه وبهخصوص میانسالهایی که اندوخته قابل اتکایی ندارند شده است اما مهمترین معضل میانسالان و سالمندان، احساس تنهایی و طردشدگی است. بنابراین نباید به ازدواج این افراد بهعنوان یک تابو بنگریم چون انسانها در هر دوره میتوانند زندگی شادی را تجربه کنند. به گفته او متأسفانه معمولا فرزندان با فوت هریک ازوالدین خود با ازدواج مجدد پدر یا مادر خود مخالفت میکنند. بنابراین ضرورت تغییر نگرش خانوادهها در این زمینه احساس میشود. چرا که احساس تنهایی در میانسالانی که طلاق گرفتهاند یا همسرشان فوت کرده است بیشتر دیده میشود و آنان احساس طردشدگی و انزوای اجتماعی میکنند و فردگرایی و فرورفتن در انزوا، خود پیامد این وضعیت است. فراموش نکنیم که میانسالان نیز حق حیات دارند.
بحران میانسالگی زنان
میانسالی یعنی کمکم باید توجه تازهای به تغذیه، خواب و ورزش داشت. جذب ویتامینها در میانسالی سختتر انجام میشود و مشکلات جسمی کمکم بیشتر خودشان را به شما نشان خواهند داد. زنان در این میان سهم بیشتری از بحران دارند چرا که نوبت به یائسگیشان هم در همین بازه میرسد. میانسالی عوارض مختلف و متعددی را برای زنان بهدنبال دارد. ناباروری و میانسالی و پیامدهای آن، گاه تغییرات رفتاری و نگرشهای منفی همسر را نیز بهدنبال دارد که این مسئله به شکل مضاعف پنداشت از خود، عزتنفس و سلامت روان زنان میانسال را به خطر میاندازد بهخصوص که فرهنگ غلط کلی حاکم بر جامعه مدام از زنان میخواهد «زیبا» باشند با پوستی صاف و طراوت جوانی.
ترسیدن ممنوع!
میانسالی شتری است که در همه خانهها میخوابد. با ورود به این دوره از زندگی باید تلاش کنید بیشتر از همیشه مراقب سلامتی خود باشید. به روزگار سالخوردگی فکر نکنید و اجازه دهید زندگی روند طبیعی خودش را طی کند. بپذیرید که هر دوره از زندگی، جذابیتهای منحصر بهفرد خودش را دارد و شما باید همه این دورهها را تجربه کنید تا مزه آن زیر دندانتان بماند و پخته و سخته شوید. فراموش نکنید تا وقتی اکسیر جوانی کشف نشده، زندگی همین است: هرگز توقف نمیکند.