علیرضا شریفییزدی- جامعهشناس
تعریف میانسالی براساس تقسیمبندیهای جمعیتی انجام میشود و بهشدت نسبت به شرایط کشورها قابل تغییر است؛ بهعبارت دیگر آغاز و پایان میانسالی در کشورهایی که طول عمر در آنها زیاد است با کشورهایی که طول عمر کمتری را دارا هستند، متفاوت است.
براساس یک تقسیمبندی باید بگوییم که دوره جوانی تا 35سالگی محاسبه میشود و از این سن به بعد را باید بهعنوان دوره اول میانسالی معرفی کرد و دوره میانسالی تا سن 65 تا 70سالگی ادامه دارد. بر این اساس باید گفت که از سن 70به بعد شاهد دوران سالمندی هستیم. در واقع ما میتوانیم دوره زندگی انسان را به مراحل مختلفی از طفولیت تا کهنسالی، تقسیم کنیم. در این میان، بازه زمانی بین 35تا 45سالگی، به دوره اول میانسالی و سالهای بین 46تا 65 یا 70سالگی، به دوره دوم میانسالی شناخته میشود. در این دوره، بهویژه در سالهای ابتدایی آن، بیشتر افراد میتوانند به خوبی ورزش کنند و زندگی شاداب و سالمی را برای خود رقم بزنند.
میانسالی اول براساس متوسط طول عمر مردم در یک کشور محاسبه میشود و در این میان شاخصهای اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و... نیز درنظر گرفته میشود، بنابراین یک تقسیمبندی کامل و جهانشمول برای تقسیمبندی دوران مختلف عمر افراد نمیتوان صادر کرد؛ چرا که طول عمر افراد در کشورها متفاوت است. برخی از کشورها مانند آمریکا طول عمرشان نزدیک به 80سال است اما در برخی از کشورهای آفریقایی مانند جمهوری دمکراتیک کنگو این عدد به 49سال میرسد. براین اساس باید گفت که این تقسیمبندی مورد اشاره بنده، برای ایران و کشورهای همانند ایران قابل تحلیل است.
بنابراین مهمترین شاخص برای تعیین دوره میانسالی همان بحث متوسط عمر افراد یا امید به زندگی افراد در جامعه است. نکته قابل توجه این است که در کشور ما متوسط عمر خانمها از آقایان بیشتر است و براساس آخرین برآوردهای بخش جمعیت سازمان ملل متحد در مورد ایران باید گفت که سن امید به زندگی خانمها 78و آقایان 76 سال است.
افراد در دوره میانسالی از نظر تحصیلی و شغلی به یک ثبات نسبی رسیدهاند؛ بهعبارت دیگر اکثریت جامعه در این دوره سنی، تکلیف خود را با موضوع شغل و تحصیلات مشخص کردهاند. در بحث روانشناسی ما با ویژگی مهمی به نام بحران میانسالی مواجه هستیم. در حوالی سن 36سالگی افراد با این بحران مواجه میشوند و با توجه به ویژگیهای شخصیتی ممکن است که افراد چندماه با این بحران درگیر باشند یا اینکه چند سال را برای عبور از این بحران صرف کنند. این بحران که بیشتر جنبه ذهنی و روانی دارد، برای افراد سالم، کوتاهمدت است. این افراد بسیار سریع از این بحران عبور میکنند و دوباره به زندگی میپردازند.
باید توجه داشت که براساس تقسیمبندی ذکر شده، افراد در دوره میانسالی اول، بیشتر بهدنبال ارتقای شغلی و اقتصادی هستند؛ بهعبارت دیگر بیشترین مشغولیت رسمی میانسالان در دوره اول این است که خواهان بهدستآوردن جایگاه اقتصادی بهتر هستند و میخواهند این موقعیت را برای خود تثبیت کنند یا ارتقا ببخشند. در دوره میانسالی اول تکلیف تأهل و تجرد هم روشن شده است و افراد بهطور معمول شریک زندگی خود را انتخاب کردهاند و در رابطه با وضعیت فرزندآوری نیز تصمیم گرفتهاند. یکی دیگر از ویژگیهای این دوره مشخصشدن محل ثابت زندگی از نظر جغرافیایی است؛ یعنی اگر قرار است فرد دست به مهاجرت بزند در این دوره تصمیم خود را نهایی کرده است و تنها در موارد استثنایی مانند جنگ یا شرایط اضطراری ممکن است افراد در دوره میانسالی دست به تغییر محل زندگی خود بزنند.
افراد در دوره میانسالی اول با توجه به شرایط کاری و اقتصادیای که دارند، دست به کسب تجربه میزنند و از این تجربهها در جهت ارتقای فردی استفاده میکنند.
روابط زن و شوهر در میانسالی اول عاشقانهتر و تثبیت شده است، بخش زیادی از زمان برای شناخت و سازگاری با همسر صرف میشود و در این میان شاهد بروز مشکلات در رابطه با فرزندپروری نیز هستیم اما در میانسالی دوم که از 50سالگی آغاز میشود بهدلیل آنکه فرزندان بزرگ شدهاند، دغدغه از روابط زناشویی به نگرانی در رابطه با آینده فرزندان در حوزه اشتغال و تحصیلات، سازگاری فرزندان با خانواده و... تغییر پیدا میکند. در میانسالی اول بیشتر دغدغهها اقتصادی است اما در میانسالی دوم بهدلیل آنکه در مسئله اشتغال و اقتصاد به یک ثبات رسیدهاند و افراد جایگاهشان را بهطور نسبی پیدا کردهاند، بیشتر دغدغهها حول محور فرزند شکل میگیرد.
ما در این بحث بیشتر بر دوره میانسالی زوجها تکیه کردیم اما در این میان برخی از افراد بدون انتخاب همسر و به تنهایی وارد مرحله میانسالی میشوند. پدیده تجرد مطلق یک پدیده مدرن است و در دورههای گذشته این پدیده بسیار نادر بود و کمتر دیده میشد که افرادی به میانسالی رسیده باشند و تشکیل خانواده نداده باشند اما در شرایط کنونی بهخصوص در کشور ما که تجرد مطلق به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی وابسته است، شاهد گسترش تجرد مطلق هستیم.
افراد مجردی که تجرد، انتخاب شخصیشان نبوده است و به دلایل مختلف بیرونی نتوانستند دست به ازدواج بزنند، ممکن است که در دوره اول میانسالی شرایط خود را با افرادی که تشکیل خانواده دادهاند، قیاس کنند و این یک ناامیدی را برای آنها رقم میزند. این افراد بیشتر به رابطه با دایره خانوادگی میپردازند.
افسردگی در میان افراد مجرد مطلق و میانسال بهدلیل از دستدادن اعضای خانواده، بیشتر از افراد متأهل و میانسال است. در این میان نباید فراموش کرد که میزان آسیبپذیری افراد مجرد مطلق در دوران میانسالی نیز بیشتر از افراد متأهل در این دوره سنی است. افراد مجرد مطلق بهدلیل آنکه باید به تنهایی تمام امور زندگی خود را در میانسالی برعهده بگیرند و از حمایت عاطفی و مالی برخوردار نیستند، با دغدغههای متفاوت نسبت به افراد متأهل روبهرو هستند و باید انرژی بیشتری برای حفظ ثبات در زندگی خود صرف کنند.
شنبه 17 مهر 1400
کد مطلب :
142318
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/ERomm
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved