• جمعه 30 آذر 1403
  • الْجُمْعَة 18 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 20
دو شنبه 12 مهر 1400
کد مطلب : 142248
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/mZ4nA
+
-

بدهکاران به پا می‌خیزند

تسخیر جهان سریال، با «بازی‌های کودکانه»

بدهکاران به پا می‌خیزند

آرش نهاوندی-مترجم
پربیننده‌ترین سریال نتفلیکس سریال تخیلی و آخر‌الزمانی از کشور کره‌جنوبی با عنوان «بازی‌های کودکانه» است؛ سریالی که هم انبوه تماشاگران عادی و هم منتقدان سختگیر را راضی کرده است.
اوضاع زمانه چنان بد و خراب است که بسیاری از اهالی سینما و تلویزیون به ساخت سریال‌های غم‌افزای مهیج، خشن و روانشناسانه در قالب داستان‌های غیرواقعی روی آورده‌اند. سریال کره‌ای «بازی‌های کودکانه» را نیز می‌توان در زمره این سریال‌ها قلمداد کرد؛ سریالی که احتمال دارد در آینده‌ای نه چندان دور تبدیل به موفق‌ترین سریال کمپانی نتفلیکس شود. بازی‌های کودکانه محبوب‌ترین و پربیننده‌ترین سریال تلویزیونی غیرانگلیسی زبان نتفلیکس لقب گرفته است. این سریال ساخته «هوانگ دونگ هیوک» کارگردان و نویسنده کره‌ای است. «لی جونگ جائه»، «پارک هائه سو» و «هو یئون» در این سریال در نقش افراد ناامید حاشیه‌نشین بازی می‌کنند که برای بردن جایزه 45.6میلیارد وونی(38.7میلیون‌دلاری) و خلاص‌شدن از شر بدهی‌های سرسام‌آوری که گریبان آنها را گرفته، حاضر به مشارکت در بازی‌های مرگبار بچگانه شده‌اند. «هوانگ دونگ هیوک» در این سریال نگاهی تند و انتقادی دارد به جامعه سرمایه‌داری؛ جامعه‌ای که همه‌‌چیز را در آن می‌توان قسطی خرید اما با بیکار شدن افراد یا ناتوانی آنها در پرداخت قسط‌ها همه دارایی‌هایشان ضبط می‌شود و حتی از خانه‌ای که به‌طور قسطی خریداری کرده‌اند نیز بیرون انداخته می‌شوند و تا زمان پرداخت بدهی‌شان ناگزیرند در شرایط فلاکت‌باری زندگی کنند. در این سریال در واقع به این پرداخته شده که افراد ساکن در جوامع سرمایه‌داری که جانشان به‌دلیل حجم عظیم بدهی‌ها به لبشان رسیده، برای بقا در این دنیای بیرحم در قبال پرداخت بدهی‌های سرسام‌آور، حاضرند دست به چه کارهایی بزنند.
بازی مرگبار
سریال«بازی‌های کودکانه» تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که تا چه حد بازی‌های کودکانه در قبال بقا و ادامه زندگی می‌تواند خطرناک باشد؟ در این سریال 456نفر که در محدوده خاصی حبس شده‌اند باید به بازی‌هایی که در کودکی به آن علاقه داشتند، بپردازند (اغلب این بازی‌ها از بازی‌های مورد علاقه کودکان کره‌جنوبی در دهه‌های 1970و 1980میلادی اقتباس شده‌اند)؛ بازی‌هایی تحت عناوینی نظیر چراغ قرمز، چراغ سبز و تلاش جنگی یا بازی شکار با قلاب ماهیگیری که خود «هوانگ» آن را جوانی انجام می‌داده و معتقد است که این بازی‌ها می‌توانند قیاس مناسبی برای دنیای رقابتی مدرن امروزی باشند. نکته وحشتناک درباره این بازی‌های کودکانه این است که مشارکت‌کنندگان در این بازی‌ها بدون اینکه خود بدانند درصورت باخت، جان خود را از دست خواهند داد و درصورت برد نیز برنده پول زیادی خواهند شد؛ در واقع یکی جان خود را از دست می‌دهد تا به سرمایه سایر بازیگران در این بازی افزوده شود. این وضعیت تا حدی می‌تواند بیانگر برخی واقعیات جهان امروزی باشد. به بیان دیگر در این دنیای مخوف و تاریک تا زمانی که بازیگری در بازی شکست نخورده است، همه‌‌چیز ساده به‌نظر می‌رسد اما شخصیت‌های درون سریال وقتی شوکه می‌شوند که مشخص می‌شود هر بازیکنی که بازنده شود به ضرب گلوله کشته خواهد شد. این بازی‌های کودکانه توسط اشخاص نامعلوم در مکان نامعلومی برگزار می‌شود که شرکت‌کنندگان در بازی هم اطلاعی از آن ندارند. برخی از منتقدان بر این باورند که برگزار‌کنندگان این بازی‌ها به نوعی استعاره‌ای از افراد ثروتمند و قدرتمند روزگار هستند که به‌منظور نمایش قدرت خود به طبقات پایین جامعه، مسابقاتی را طراحی کرده‌اند که بتوانند افراد کم‌بضاعت جامعه را از طریق قواعد حاکم بر این بازی‌ها تحقیر و حذف ‌کنند.
تحسین منتقدان
سریال بازی‌های کودکانه بسیار از سوی منتقدان با تحسین مواجه‌شده، این سریال همچنین از سوی منتقدان با سریال‌های اتوپیایی و غیرواقعی‌ای نظیر «بازی‌های گرسنگی»، «نبرد سلطنتی» و فیلم‌های اجتماعی هجو‌آمیزی نظیر«پارازیت» و «بابت مزاحمت عذر‌خواهی می‌کنم»، مقایسه شده است.
«هوانگ دونگ هیوک» کارگردان و نویسنده این سریال درباره هدفش از ساخت بازی‌های کودکانه به ورایتی گفته است: می‌خواستم در قالب یک داستان به وضعیت جوامع مدرن سرمایه‌داری بپردازم؛ سریالی که در آن شدت و حدت رقابت در دنیای امروز به تصویر کشیده شود؛ جیزی مانند رقابتی شدید بر سر بقا و زنده ماندن اما برای پرداختن به این روایت می‌خواستم از شخصیت‌هایی استفاده کنم که همگی آنها را در زندگی واقعی دیده‌ایم و با خصوصیات و یژگی‌های آنها، آشنا هستیم. این سریال نیز مانند بازی‌هایی که در ژانر بقا ساخته می‌شوند هم سرگرم‌کننده هستند و هم از نظر انسانی بسیار دراماتیک.
در قسمت دوم این سریال اما واقعیتی عجیب فاش می‌شود؛ اگر شرکت‌کنندگان بیشتری به خروج بازیگران رأی دهند، آنها می‌توانند بازی را ترک کنند اما با بازگشت به دنیا و تجربه دوباره زندگی اسفناک روزمره، بسیاری از آنها دوباره تصمیم به بازگشت به بازی می‌گیرند تا درصورت بقا با پولی که برده‌اند، بتوانند تا حد زیادی خود را از وضعیت ناگوار زندگی فقیرانه‌ای که در آن گرفتار شده‌اند، خلاص کنند.  یکی از شخصیت‌های این بازی در دیالوگی به خوبی این وضعیت را شرح می‌دهد. او زمانی که اکثریت به خروج وی از بازی رأی داده‌اند و در واقع به وی شانس زندگی دوباره در دنیای واقعی را داده‌اند، می‌گوید: آن بیرون(در دنیای واقعی) من شانسی برای بقا ندارم، اما اینجا (حتی با احتمال عاقبتی مرگبار) شانسم برای بقا بیشتر است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :