• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 7 مهر 1400
کد مطلب : 141735
+
-

محصول جرأت و جنون

درباره لارنس عربستان شاهکار 70 میلی‌متری دیوید لین

محصول جرأت و جنون


راجر ایبرت ـ منتقد سینما

ساخت «لارنس عربستان» و یا حتی فکر کردن به ساخت چنین فیلمی نشان از جرأت و جنون توامان داشت. سال‌ها بعد از ساخت لارنس عربستان عمر شریف یکی از ستاره‌های این فیلم،‌ می‌گوید:« اگر فردی ثروتمند باشید و شخصی نزد شما بیاید و بگوید می‌خواهد فیلمی ۴ساعته بسازد که ستاره‌ای نداشته باشد، زن نداشته باشد، داستان عاشقانه‌ای در کار نباشد و همینطور صحنه‌های اکشن هم نداشته باشد و بخواهد هزینه زیادی هم صرف ساخت فیلم در صحرا بکند، شما چه خواهید گفت؟».
 سودای ساخت این فیلم بیش از هر چیز بر مبنای تخیل و تصور شکل گرفته است. داستان لارنس نه بر مبنای صحنه‌های زد‌و‌خورد  یا احساسات‌گرایی رقیق و بازاری که بر اساس توانایی دیوید لین در خلق آن چیزی است که در افق صحرا ظاهر می شود و کم‌کم شکل انسانی می‌گیرد. او قبل از اینکه خود را متقاعد کند که این پروژه می‌تواند موفق باشد ‌باید این نکته را درک می‌کرد که چه احساسی در قبال آن باید داشته باشد.

   لحظه‌ای در فیلم هست، جایی که قهرمان، یک بریتانیایی عجیب به نام تی.ای.‌لارنس، از یک سفر پرمخاطره در حاشیه صحرا جان سالم به‌در‌می‌برد و برمی‌گردد که دوستی را که جامانده نجات دهد. این صحنه منتهی به پلانی می‌شود که در آن، ذره‌ای از دل گرمای سوزان بیابان بیرون آمده و تبدیل به مردی می‌شود‌؛ نمایی طولانی که باید مدت‌ها منتظر بمانیم تا بتوانیم پرهیب کوچک انسانی را در دل صحرا تشخیص دهیم. این صحنه در تلویزیون به هیچ‌وجه کارایی ندارد- هیچ‌چیز دیده نمی‌شود اما در سینما و با تماشای نسخه ۷۰میلی‌متری، دقیق می‌شویم که بتوانیم از دل جزئیات موج گرما چیزی بیابیم و برای لحظاتی وسعت صحرا و خشونت بی‌رحمانه‌اش را تجربه کنیم. توانایی خلق این سکانس، کلیدی برای تبلور تصوری بود که به دیوید لین حسی از موفقیت و پیروزی را بخشید.

   لارنس عربستان یک فیلم زندگینامه‌ای ساده  یا یک اثر ماجراجویانه نیست – اگرچه هر دو عنصر را در خود دارد – بلکه فیلمی است که از صحرا به‌عنوان صحنه‌ای پرتلألو برای ساختن یک فرد عجیب و غیرعادی بهره‌می‌گیرد. این موضوع حقیقت دارد که در فاصله سال‌های 17- 1914 لارنس وسیله‌ساز ایجاد اتحاد میان قبایل صحرانشین از سوی بریتانیا در برابر ترک‌ها بود اما آنچه فیلم نشان می‌دهد این است که او خارج از محدوده وطن‌پرستی عمل می‌کند و بیشتر جامعه سنتی بریتانیا را پس می‌زند و سعی در شناخت شیوه زندگی غریب و اغراق آمیز اعراب دارد.

   تی.‌ای.‌لارنس باید عجیب‌ترین قهرمانی باشد که تا امروز در کانون ماجرایی حماسی قرار داشته‌است. برای ایفای این نقش، لین یکی از عجیب‌ترین بازیگران تاریخ سینما را درنظر می‌گیرد؛ پیتر اوتول مردی باریک و بلند، با صورتی استخوانی و چهره‌ای زیبا و لحن صحبتی تردیدآمیز. نقش اوتول حساس و همراه با ظرافت بود.
اگرچه عمدتاً اعتقاد بر این است که لارنس شخصیتی غیرمتعارف بوده اما یک حماسه چندمیلیون دلاری که در سال1962ساخته شده نمی‌توانسته صراحتاً به این موضوع بپردازد. با این همه دیوید لین و نویسنده‌اش رابرت بولت، شخصیت لارنس را به کاراکتر مردی عادی و معمولی تقلیل ندادند. آنها با استفاده از گفتار و رفتار ویژه اوتول به‌عنوان ابزار، شخصیتی را خلق کردند که مجموعه‌ای از معنویت و دیوانگی را به‌صورت توامان به همراه دارد؛ شخصیتی که متفاوت از قهرمانان نظامی است و می‌تواند اعراب را مجاب کند که پیرو او باشند. لحظه‌ای دیگر در فیلم هست، جایی که اوتول پیراهن سفید شیخ صحرا را پوشیده و روی قطار تصرف شده ترک به نشان پیروزی پایکوبی می‌کند؛ صحنه هوشمندانه‌ای است؛ چرا که به‌نظر می‌رسد رفتاری غیرمتعارف را نمایش می‌دهد و البته به‌نظر نمی‌رسد که هیچ‌کدام از کاراکترهای فیلم، متوجه این رفتار شده باشند.
آنچه لین، بولت و اوتول خلق می‌کنند یک مرد غیرعادی از لحاظ غریزی و اجتماعی است که به راحتی با آنچه هست پذیرفته می‌شود؛ بی‌هیچ شرح و عنوانی. آیا چنین مردی می‌توانست قبایل پراکنده صحرا را جمع کند و در جنگی علیه ترک‌ها پیروز شود؟ لارنس این کار را انجام داد. یکی از شخصیت‌های کلیدی خبرنگار آمریکایی (آرتور کندی) است که برگرفته از لوول توماس است که یک تنه افسانه لارنس را برای مطبوعات انگلیسی‌زبان روایت کرد. خبرنگار تصدیق می‌کند که به‌دنبال قهرمانی می‌گردد که درباره او بنویسد. لارنس هم با شعف این نقش را می‌پذیرد و با نقش بازی کردن است که او جلوه و درخششی می‌یابد که بعید بود یک نظامی عادی بتواند به آن دست یابد.

   لارنس عربستان با زمانی حدود 216دقیقه مملو از جزئیات داستانی نیست. فیلم خطوط واضحی دارد، بدون حشو و زواید و بی‌آن‌که تردیدی در مورد جزئیات عملیات قهرمان ایجاد کند. چنانچه فیلم بیان می‌کند لارنس می‌تواند گروه‌های مختلف و پراکنده صحرا‌نشین را متحد کند؛ چراکه در درجه اول او مشخصاً یک غریبه است که حتی نمی‌تواند خصومت‌ها و چشم و همچشمی‌های قدیمی را درک کند و در نتیجه جانبداری‌ای هم در این زمینه نمی‌تواند داشته باشد و نکته دوم اینکه او می‌تواند به اعراب نشان دهد به نفع خود آنهاست که علیه ترک‌ها بجنگند. در این راه او با رهبران صحرا مثل شریف علی (عمر شریف)، شاهزاده فیصل (آلک گینس) و عودا ابوطایی (آنتونی کوئین) پیمان می‌بندد و این کار را با جلب‌احترام و رجوع به منطق آنها انجام می‌دهد. گفت‌وگونویسی این صحنه‌ها خیلی پیچیده نیست و بولت گاهی اوقات آن را آنقدر روان نوشته که شعرگونه به‌نظر می‌رسد.

   متوجه شده‌ام که وقتی مردم از لارنس عربستان یاد می‌کنند از جزئیات طرح آن صحبت نمی‌کنند. نگاه مطمئنی در چشم‌های آنها هست و یادآوری همه تجربه آنها را نشان می‌دهد؛ تجربه‌ای که به کلام درنمی‌آید.

   تماشای فیلم در سینما شما را به تحسین ظرافت فیلمبرداری فردی یانگ از برهوت صحرا وادار می‌کند‌‌.لارنس عربستان یکی از آخرین فیلم‌هایی بود که واقعا به‌صورت ۷۰میلی‌متری فیلمبرداری شد؛ به جای آنکه نگاتیو ۳۵میلی‌متری را به‌صورت ۷۰میلی‌متری اسکن کنند. فیلمسازهایی مانند لین (و همینطور کوبریک، کاپولا، تارکوفسکی، کوروساوا و استون) عطش و اراده و توانی برای در‌هم‌کوبیدن کلیشه‌ها و محدودیت‌های برخاسته از قراردادها، جرأت اندیشه‌های بزرگ و جسارت تحمیل آن بر مدیران محافظه‌کار داشتند. این روزها واژه حماسه با فیلم‌های پرهزینه رده «ب» مترادف شده است. آنچه از تماشای لارنس عربستان درمی‌یابید این است که واژه حماسه تنها با هزینه سنگین تولید به‌دست نمی‌آید بلکه محصول اندیشه و آگاهی فیلمساز نیز هست. برای درک کامل شاهکار دیوید لین، لازم است نسخه ۷۰میلی‌متری آن را روی پرده بزرگ تماشا کنید؛ این تجربه‌ای است که هر عاشق سینما، باید یک‌بار آن را در طول عمرش انجام دهد.

شناسنامه

لارنس عربستان 
Lawrence of Arabia 1962

   کارگردان: دیوید لین. نویسندگان فیلمنامه: رابرت بولت و مایکل ویلسون، بر اساس نوشته‌های تی.‌ئی.‌لارنس. مدیر فیلمبرداری: فردی یانگ. موسیقی: موریس ژار. تدوین: آن ا. کویتس‌. بازیگران: پیتر اوتول (تی‌.‌ئی.لارنس)، الک گینس (شاهزاده فیصل)، آنتونی کویین (عدا ابوتایی)، عمر شریف (شریف علی)، خوزه فرر (مقام ارشد ترک)، آنتونی کوایل (سرهنگ هری برایتون)، کلود رینز (آقای درایدن)، آرتور کندی (جکسون بنتلی)، دانالد ولفیت (ژنرال مورای)، ا.‌اس.‌جوهر (قاسم)، هاوارد ماریون - کرافورد (پزشک نظامی)، جمیل رقیب (مجید)، میشل ری (فرج)، جان دیمش (داوود) و ضیا موحدین (تفس). تهیه‌کننده: سام اسپیگل. محصول: کمپانی کلمبیا. مدت: ۲۱۶دقیقه در اکران عمومی 1962- 236دقیقه در نسخه تصحیح شده 1989.

   تی.ئی.‌لارنس، افسر دون‌پایه ارتش بریتانیا که اطلاعات زیادی راجع به سیاست و فرهنگ کشورهای خاورمیانه دارد، استخدام می‌شود تا ببیند در باب ساماندهی قبایل پراکنده عرب چه کاری می‌تواند انجام دهد. در این مرحله از جنگ جهانی اول، بریتانیایی‌ها به کمک و شراکت اعراب در جنگ علیه ترک‌ها، که متحد آلمان‌ها هستند، نیاز دارند. لارنس مجذوب و مسحور آن بیابان‌های بکر و دست نخورده و مردان یک‌دنده و لجوج قبایل عرب است و بلافاصله پس از آنکه شاهزاده فیصل از وی قول همکاری می‌گیرد، تبدیل به یک عرب تمام‌عیار می‌شود. لارنس به اتفاق دوست جدیدش شریف علی، بندر حیاتی عقبه را فتح می‌کند و همچون قهرمانی مورد‌استقبال قرار‌می‌گیرد. لارنس حالا آنقدر جسارت پیدا کرده که بخواهد دست به اعمال نامحتمل بزند. ترک‌ها او را به‌خاطر جاسوسی می‌گیرند و شکنجه می‌دهند. همین تجربه او را به سلحشوری بی‌رحم و بی‌ملاحظه تبدیل می‌کند که به‌خاطر لذت کشتن، می‌کشد. او به‌گونه‌ای معجزه‌آسا موفق می‌شود برای فتح دمشق قبایل عرب را گرد‌آورد ولی کینه‌های کهنه به رویاهایش پایان می‌دهند. لارنس که خود را به‌خاطر آنچه بدان تبدیل شده (یعنی مردی ناموفق در انجام مأموریتش که وجدان خود را نیز زیر پا گذاشته، ملامت می‌کند) خاورمیانه را ترک می‌کند.

افتخارات: 
   برنده اسکار بهترین فیلم: سام اسپیگل 
   بهترین کارگردانی: دیوید لین
   بهترین فیلمبرداری رنگی: فردی یانگ
   بهترین طراحی صحنه و دکور: جان باکس، جان استال و داریو سیمونی
   بهترین تدوین: آن ا. کویتس‌
   بهترین موسیقی متن: موریس ژار
   بهترین صدا: جان کاکس
   نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد: پیتر اوتول 
   نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: عمر شریف 
  نامزد دریافت جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی: رابرت بولت

این خبر را به اشتراک بگذارید