• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 6 مهر 1400
کد مطلب : 141627
+
-

دیدار با کامران شرفشاهی، شاعر و داستان‌نویس:

نویسندگان دفاع‌مقدس، مظلوم واقع شده­‌اند

نویسندگان دفاع‌مقدس، مظلوم واقع شده­‌اند

 فرشاد شیرزادی- روزنامه ­نگار

کامران شرفشاهی شاعر، داستان‌نویس و ناشر است. شنیدن سخنان او که در حوزه نشر هم از سال‌ها پیش فعالیت داشته و دارد خالی از لطف نیست. او مدیریت انتشارات «تجلی مهر» را بر عهده دارد که سال‌ها محل چاپ و دیده‌شدن بسیاری از آثار دفاع‌مقدس بوده و هست. از این‌رو اهمیت واکاوی ادبیات دفاع‌مقدس طی 3دهه پس از پایان جنگ 8‌ساله تحمیلی، از زبان او شنیدنی است. شرفشاهی، انتقادهایی به بی‌مهری‌ها نسبت به شاعران و نویسندگان ادبیات جنگ دارد و معتقد است برخی از مسئولان فرهنگی ما در حوزه اشاعه فرهنگ دفاع‌مقدس به نوجوان‌ها و انتقال فرهنگ سلحشوری و حماسی اهمال کرده‌اند. شرفشاهی می‌گوید: ادبیات جنگ طی سال‌های اخیر واقعا مظلوم واقع شده است.

با گذشت بیش از 3دهه از پایان جنگ ایران و عراق، چه آثاری اعم از ادبیات داستانی و شعر، در این حوزه ماندگار بوده است؟
معمولا رمز ماندگاری آثار ادبی در این است که این آثار مانند یک پرنده با دو بال اندیشه و احساس به ‌پرواز درآیند و آثاری که صرفا براساس احساس و هیجان‌ها نوشته شده باشند، معمولا عمر بلندی ندارند و غالبا آثاری ماندگارند که در کنار عنصر عاطفه، از اندیشه و تفکرات عمیقی برخوردار باشند. وقتی مروری کوتاه و اجمالی بر آثار 8سال دفاع‌مقدس و همچنین آثاری که پس از آن دوره سروده و نوشته شده‌اند داریم، درمی‌یابیم آثاری ماندگارند که علاوه بر احساسی و عاطفی‌بودن در یک کلام، از عنصر خردورزی هم برخوردار بوده‌اند.
می‌توانید به شکل مصداقی چند اثر را نام ببرید؟ بر فرض نخستین رمان دفاع‌مقدس ما توسط آقای قاسمعلی فراست نوشته شده یا در روزهای نخست، رمان «زمین سوخته» احمد محمود نگاشته شده است. آثار دیگری هم اعم از شعر و داستان نوشته شده که با اقبال روبه‌رو بوده. کیفیت این آثار از نظر شما چگونه است؟
نکته‌ای که وجود دارد و نمی‌توان نادیده گرفت، نیاز جامعه‌مان در آن برهه از جنگ است. با شروع جنگ تحمیلی، جامعه ما به آثار ادبی که موضوع جنگ در آن منعکس شده باشد، نیازمند بود. تا مدت‌ها هم اشخاصی سعی می‌کردند به‌لحاظ فرهنگی آثاری در این حوزه منتشر کنند و پاسخگوی نیازهای آحاد مردم باشند. اما شاید سخن اغراق‌آمیزی نباشد اگر بگوییم که همچنان باید منتظر آثار غنی‌تر و برجسته‌تری در حوزه ادبیات دفاع‌مقدس باشیم. سیدحسن حسینی در کتاب خود با عنوان «شعر جنگ» جایی این سخن را بیان می‌کند و می‌گوید که وقتی جنگ آغاز شد، حال ما مانند کسی بود که دستش لای در گیر کرده باشد. یعنی آن فریاد ما حاکی از هیجان و درد بود و طبیعتا به‌لحاظ فضای خاص جامعه آن روزگار ما، بسیاری از آثاری که خلق شد در آن مقطع مورد استقبال قرار گرفت. اما با فاصله گرفتن از جنگ و پدیدآمدن فضاهای تازه، جامعه‌مان رویکرد عمیق‌تری نسبت به موضوع جنگ پیدا کرد و همه به‌دنبال آثاری‌ هستند که روایتگر عینی‌تر و ملموس‌تری از جنگ تحمیلی دربر داشته باشد و موضوع دفاع‌مقدس در این آثار به شکل واقعی‌تر و جاندارتری به تصویر کشیده شود. این نکته را ما در ادبیات و هنر جهان هم می‌بینیم و شاهدیم که پس از گذشت سال‌ها از جنگ جهانی اول و دوم، هنوز آثاری با مضمون آن جنگ‌ها خلق و عرضه می‌شود که این آثار به‌مراتب عمیق‌تر، جذاب‌تر، گیراتر و ماندگارتر از آثاری است که در دوران جنگ‌های جهانی اول و دوم نوشته شده‌اند.
جوان‌های 18-17ساله امروز ما با توجه به انبوه آثار هنری از جنگ چه درک و دریافتی از جنگ تحمیلی دارند؟ آیا آثاری که عرضه می‌شود، به لحاظ کیفیت، تکنیک و قدرت معنایی و فضاسازی، آنها را به مطالعه موضوعات جنگ ترغیب می‌کند؟
به اعتقاد من به‌رغم اینکه ما از دوران آغاز جنگ تحمیلی، سازمان‌ها، نهادها، ارگان‌ها و دستگاه‌های متعددی را داشته‌ایم و داریم که مدعی ترویج و اشاعه فرهنگ دفاع‌مقدس بوده‌ و بودجه‌هایی هم دریافت کرده‌اند، در عمل شاهد کوتاهی‌های نابخشودنی هم بوده‌ایم؛ چنانچه امروز شاهدیم که فضا و فاصله‌ای بین فرهنگ دفاع‌مقدس و نسل جوان و به‌ویژه نوجوان‌های ما ایجاد شده است. این نکته نشان از کوتاهی مدیریت فرهنگی ما در زمینه انتقال میراث گرانبهای دفاع‌مقدس دارد. در جغرافیایی زندگی می‌کنیم که بسیار پرخطر است و همواره کشور ما در طول تاریخ با بیگانگان، هجوم‌ها و دسیسه‌ها درگیر و مواجه بوده. از همین‌رو مهم است که روحیه سلحشوری و حماسی، از طریق تولید اندیشه، ادبیات و هنر به نسل‌ها و عصرهای آینده منتقل شود تا فرزندان ما و نسل‌های آینده هوشیاری و بیداری‌شان را حفظ کنند. اما دریغ، اخیرا مصاحبه‌ای از یک هنرمند خواندم که قرار است درباره زندگی شهید باکری، محصولی هنری عرضه کند. چنان این هنرمند را در تنگنا قرار داده‌اند و هیچ‌گونه حمایتی از او نکرده‌اند، که علنا گفته است این آخرین کاری است که در زمینه دفاع‌مقدس انجام خواهد داد و پس از این کار، از این حوزه فاصله خواهد گرفت. یعنی مدیریت ناتوان در عرصه حفظ و اشاعه فرهنگ دفاع‌مقدس موجب شده تا هم فاصله‌ای بین جامعه و فرهنگ دفاع‌مقدس ایجاد شود و هم اینکه دلسردی غم‌انگیزی بین شاعران، نویسندگان و هنرمندان برای کارکردن در این زمینه پدید آید. یعنی به لحاظ فقدان حمایت‌های جدی و به لحاظ سنگ‌اندازی‌های فراوان در این راه ما با یک انقطاع فرهنگی روبه‌رو هستیم و روزبه‌روز شاهدیم که کسانی که در این قلمرو حضور دارند و دلسوزانه کار می‌کنند، شمارشان کمتر و کمتر می‌شود و آن شور و هیجان گذشته رنگ می‌بازد. بسیاری از شاعران، نویسندگان و پژوهشگران ما به‌رغم اینکه در این قلمرو حضور یافته‌اند و بعضا آثار ارزشمندی را در مقاطعی تولید کرده‌اند، به‌دلیل اینکه هیچ‌گونه پشتیبانی برای چاپ و انتشار آثارشان فراهم نشده، دچار دلزدگی شده‌اند و از عرصه دفاع‌مقدس فاصله گرفته‌اند که ضایعه دردناکی برای جامعه ماست.
چاره رونق کار و سکه‌شدن مفاهیم دفاع‌مقدس چیست؟
نکته نخست این است که کار باید به اشخاص کاردان و دلسوز سپرده شود. اما متأسفانه نهادها و ارگان‌های ذیربط ما، دچار آفت بوروکراسی شده‌اند. سازمان‌ها بسیار عریض و طویل‌اند. بودجه‌ها به‌جای اینکه صرف ارتباط با اصحاب هنر و ادب شود، صرف کارهای تشریفاتی و تجمل بیشتر ساختمان‌ها و دفاتر رؤسا می‌شود. از سوی دیگر اشخاصی که با مقوله هنر و ادبیات کمتر آشنایی دارند، در میانه میدان فعالیت‌های فرهنگی حضور دارند و به‌دنبال انتشار کارهای شعارزده‌اند؛ بی‌آنکه خود بدانند. برخی از آنها از درک کارهای عمیق و آثاری که می‌تواند در زمره ماندگارترین آثار باشند، عاجزند. از سوی دیگر به‌نظر می‌رسد برخی از مسئولان و مدیران علاقه‌ای به دیدن سادگی‌ها، جانبازی‌ها، رشادت‌ها و ساده‌زیستی‌های رزمندگان ما در دوران 8سال دفاع‌مقدس ندارند. حتی به گمان برخی از آنها، به نمایش کشیدن زندگی یک جانباز شیمیایی و لحظات دردناک و مشکلاتی که او با آنها دست و پنجه نرم می‌کند، به صلاح جامعه نیست. به همین دلیل اینگونه نگرش‌های تنگ‌نظرانه و کوته‌بینانه مزید بر علت شده تا هنر و ادبیات دفاع‌مقدس امروز بیش از هر زمان دیگری در تنگنا قرار گیرد و با نامهربانی‌های فراوانی روبه‌رو باشد. در یک کلام باید بگویم که ادبیات دفاع‌مقدس و طبعا هنرمندان این عرصه، طی چند دهه اخیر به‌معنای اکمل کلمه، مظلوم واقع شده‌اند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید