زیر آسمان شهر
نوستالژی
دکتر عباس پژمان|پزشک، نویسنده و مترجم:
نوستالژی در دنیای طب تولد یافت و تا مدتی اصطلاحی پزشکی بود. اول بار هم در ١۶۶٨ میلادی و در تز دکتری یک پزشک سوئیسی به نام دکتر یوهانس هوفر ظاهر شد. او که دانشجوی دانشگاه بازل از شهرهای سوئیس بود، تز دکترایش را درباره دانشجوی دیگری از دانشجویان همان دانشگاه نوشت که از شهر برْن آمده بود آنجا درس بخواند. اما در غربت این قدر برای خانهشان احساس دلتنگی میکرده که مریض شده بود. ظاهرا نه غذا میتوانسته بخورد نه درس میتوانسته بخواند. میگویند طوری لاغر شده بود که بیم آن میرفته بمیرد. هر دارویی برایش تجویز میکردهاند هیچ اثری نمیکرده. آخرسر وقتی گفته بودند برود خانهشان، حالش کمی بهتر شده بود. در وسط راه حتی به طرز محسوسی بهتر شده بود. در خانهشان هم کاملا خوب شده بود. دکتر هوفر اسم این حالت را در تز خود غم غربت یا بیماری غربت گذاشت. منتهی انگار باید معادل یونانی هم برایش پیدا میکرد و ظاهرا در زبان یونانی کلمهای نبود که چنین معنایی بدهد. بنابراین خودش یک کلمه جدید یونانی برایش ساخت: نوستالژی، یا نوستالژیا. او این کلمه را از ترکیب دو کلمه نوستوس و آلگوس ساخت. نوستوس در زبان یونانی به معنی بازگشت است و آلگوس بهمعنای درد. بنابراین، نوستالژی در زمان تولدش چنین معنایی داشته است: درد بازگشت. بدیهی است که دردش هم به معنی درد روحی بوده. چون درد همیشه درد جسمانی نیست، بلکه بهمعنای درد روحی و غم هم هست. البته با توجه به شرح حال دانشجوی مذکور، معنی دقیقش به این صورت بوده است: دردی که اشتیاق ارضا نشدهای برای بازگشت به خانه آن را ایجاد میکند.
بعد از آنکه پزشکان سوئیسی نوستالژی به گوششان خورد و از معنایش مطلع شدند، بعضی از آنها گفتند این «بیماری» را در میان سربازان مزدور خارجی که در ارتش سوئیس خدمت میکردند زیاد دیدهاند. درهرحال، طولی نکشید که نوستالژی یا نوستالژیا کلمه یا اصطلاح رایجی در دنیای پزشکی شد. اصطلاحی که بیانکننده حالتی بود که پزشکان آن زمان فکر میکردند بیماری است. اما آنها کمکم فهمیدند آن چیزی که دکتر هوفر اسمش را نوستالژی گذاشته است یکی از حالتهای طبیعی انسان است و فقط مثل هر حالت دیگری ممکن است گاهی شدت پیدا کند. بنابراین بیماری نیست. این بود که نوستالژی رفتهرفته از دنیای پزشکی خارج شد. اما در میان فیلسوفان، و همینطور نویسندگان و شاعران، بسیار مورد توجه قرار گرفت. حتی تغییراتی در معنای آن هم ایجاد شد. یا شاید بهتر است بگویم معناهای دیگری پیدا کرد. از اشخاص تاریخی و مشهوری که درباره نوستالژی نوشتهاند بعضیها اینها هستند: روسو، کانت، هوگو، گوته، نُوالیس، بایرون، بالزاک، بودلر، ورلن، رمبو، هایدگر، پروست و کوندرا. باری، معنا یا معناهای امروزی نوستالژی چیست؟
امروزه دیگر نوستالژی فقط به غمی گفته نمیشود که دور افتادن از خانه آن را ایجاد میکند. غمی که دور افتادن از خانه آن را ایجاد میکند فقط یکی از معناهای امروزی نوستالژی است. امروزه غم هر چیز زیبای دیگری که به هرشکلی ما از آن جدا افتاده یا آن را از دست داده باشیم، و شدیدا دلمان بخواهد دوباره بتوانیم این جدایی یا فاصله را از میان برداشته و آن از دست رفته را بهدست بیاوریم، اسمش میتواند نوستالژی باشد. گاهی حتی ممکن است بعضی چیزها فقط در یک قدمی ما باشند، اما چون دیگر مال ما نیستند برایمان نوستالژی بشوند. حتی خود این جدایی یا فاصله هم ممکن است فقط فاصله یا جدایی مجازی باشد. یعنی بهصورت تغییری باشد که ناگهان در یک چیز دلخواه ما اتفاق میافتد و آن را انگار از ما میگیرد.
نوستالژی امروزه آن غم شیرینی است که با فکر کردن به چیزهایی آن را احساس میکنیم که برای ما زیبا هستند، اما حالا دیگر از دستمان رفتهاند، یا از آنها دور افتادهایم. درهرحال، اگر هم هستند دیگر برای ما نیستند. اینها معمولا چیزهایی هستند که با حسها و هیجانهای خاصی همراه بودهاند، بهطوری که هر گاه به یادشان میآوریم آن حسها و هیجانها دوباره در دلهامان پیدا میشوند. در زندگی مدرن و تکنولوژیزده امروز، که تغییراتش با سرعت وحشتناکی اتفاق میافتد، دلهای حساس در معرض نوستالژیهای بیشتری هستند.