مسعود میر
بزنگاه بیماری که از راه رسید، انگار فکر و خیالها هم متمرکز شد روی اینکه باید جان سالم بهدر برد از نحسی مرض و فعلا فقط دوام آورد. چندماهی هست که انگار کارخانه رویاسازی ما واپسگرا شده و مدام در بهترین احوالات خودش میرود سمت تولید خیالی که در آن میشود بهراحتی با رفقا معاشرت کرد و در خیابان یک گاز جانانه به ساندویچ زد و از همه مهمتر صورت جماعت را دوباره کامل دید. خب، این بدیهیات حالا مدتهاست که رسما در آن سوی خطوط قرمز درمان و پیشگیری قرار دارند، چه برسد به اینکه از سفر بگوییم و فتح صندلیهای استادیوم و خلاصه هزار حال مطلوب دیگر. همین حالا هم که عموم جمعیت مملکت و دنیا، نیش واکسن به بازویشان را تجربه کردهاند، باز گویی هنوز احتیاط و ترس چنان سایه سنگینی دارند بر سر رؤیاهای ما که همچنان جنس خیالبافی ذهن ما محصولی است برای پرواز از روی اینهمه کلافگی و بیماری و مرگ. همه اینها را گفتم تا برسم به اینکه بالاخره همین کووید-19 هم بدل میشود به خاطرهای تلخ و دور، بالاخره روزگار جهان و آدمهایش باز خو میگیرد به فراموشی و آنوقت است که برگ برنده در جیب آنهایی خواهد بود که رویاهایشان را قرنطینه نکردند. آنهایی که میدانند فردا روز دیگری است و باید برای موفقشدن رؤیا داشت و رؤیاها را نه در دوردست حسرت که در کنج تعبیر، شگفتزده کنند. امروز روز جهانی رؤیاست و ما هنوز رؤیاهایی داریم...
تقویم رومیزی/ هنوز رؤیایی دارم...
در همینه زمینه :